سعید زاهدیان - مثلا فدراسیون x. این فدراسیون طبق اساسنامهاش حتماً مجمع دارد؛ مجمعی با 60-70 عضو! اما هدف از تشکیل مجمع چیست؟ مجمع قرار است چه نقشی در فدراسیون x ایفا کند؟ تنها کار اعضای مجمع این است که در هر دوره 4 ساله به تهران بیایند و شب انتخابات در هتل بخوابند و فردایش به کاندیدایی که به آنها وعده و وعید داده، رأی بدهند و بعد با نخستین پرواز به خانههای خود برگردند یا فلسفه تشکیل مجمع چیزی ورای برگزاری یک انتخابات است؟
مجمع فدراسیونهای ورزشی باید متشکل از نخبگان آن رشته باشد؛ افرادی با سواد، باهوش و دارای قدرت تجزیه و تحلیل درست از رشته ورزشی خود؛ به عبارتی نخبگان آن رشته. در این سالها رسم بر این بود که اعضای مجمع را هر 4 سال یک بار میدیدیم.
اعضای مجمع باید هر روز و هر روز مسائل مرتبط با رشته خود را دنبال کنند و ببینند رئیسی که انتخاب شده، طبق برنامهها، وعدهها و مسئولیتی که اساسنامه تعریف کرده حرکت میکند یا نه؟ البته حرکت در مسیر وعدههایی که برای رشد رشته ورزشی، نه وعده و وعیدهای شخصی که پیش از انتخابات برای جمع کردن رأی به عضو مجمع داده میشود.
اگر اعضای مجمع وظایف خود را درست انجام دهند و در پی منافع شخصی نباشند، هیچ فدراسیونی نیاز به نظارت بیرونی ندارد و شاهد بلبشو و بلاتکلیفی امروز نیستیم که وزارت ورزش هر روز باید کلی از انرژی و وقت خود را صرف ساماندهی فدراسیونها کند. این دولت و این وزارت ورزش یک بار برای همیشه باید بساط بلاتکلیفیهای اینچنینی را جمع کنند و از مجمع در قبال فدراسیونها پاسخ بخواهد؛ حال این فدراسیون x باشد یا y وz. به نظر میرسد انتخابات فدراسیونهای بلاتکلیف که بزودی قرار است برقرار شود، میتواند شروع و مقدمه این تغییر بنیادین باشد تا به جای آقازادهسالاری و روابط فامیلی، فساد و زد و بند، نخبه سالاری در ورزش ایران حاکم شود.