printlogo


کد خبر: 238585تاریخ: 1400/9/17 00:00
فاطمه خلیلی و ماجرایی که مثل همیشه به بیراهه رفت
نه تاریخ‌ساز بود، نه قهرمان!

گزارش
محسن آجرلو    
 
 ماجرا شیرین بود و جذاب. ثمره دیدنش برای خیلی‌ها هم این بود که درست مثل شخصیت اصلی ماجرا، گوشه چشم‌شان خیس شود. روایت بهترین شدن در شبی که 41 گل خورده‌ای و تیمت به سنگین‌ترین شکل ممکن باخته، روایت جاندار و فوق‌العاده‌ای بود و هست. برای همین هم بود که صدها هزار بار دیده شد و تصاویر انتخاب فاطمه خلیلی و اشک‌هایش، یکی از ترندهای اصلی شبکه‌های مجازی شد. با این حال برخی روایت‌ها از آن دست نگاه‌های رسانه‌ای بود که ماجرا را طور دیگری جلوه می‌دهند. چیزی مثل استفاده از لفظ تاریخ‌سازی و لحظه تاریخی برای ورزش ایران که با هیچ چسبی به این ماجرا نمی‌چسبد!
 
اصل ماجرا چه بود؟
بیایید یک بار دیگر و بدون فیلتر و رویکرد جذب مخاطب، این ماجرا را برای خودمان تعریف کنیم. دروازه‌بان تیم هندبال ایران در رقابت‌های جهانی، در شبی که 41 گل خورد و تیم ایران با حدود 30 اختلاف بازی را باخت، به‌عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شد. چرا؟ چون درست است که این تعداد گل خورده اما تعداد قابل توجهی موقعیت مسلم را هم از حریف گرفته و آنقدر خوب بوده که به خاطرش خلاف قاعده عمل کرده و بهترین بازیکن زمین را از تیم بازنده انتخاب کنند.
اصل ماجرا همین است. حالا اینکه فاطمه خلیلی بعد از این اتفاق جذاب، اشک شوق ریخته و به زیبایی‌هایش افزوده تغییری در اصل ماجرا ایجاد نمی‌کند. اینکه همه بازیکنان نروژ به سمتش چرخیدند و برایش کف زدند و ده‌ها آدم مهم برایش پیام تبریک فرستاده‌اند، نباید باعث شود تا یادمان برود چه اتفاقی افتاده است.
 
بازنده سربلند
اگر بخواهیم تصویری درست از این ماجرا ارائه دهیم و سعی نکنیم با مخدوش کردن ماجرا و بازی با احساسات مخاطب، گزاره‌ای خلاف واقع را به مخاطب القا کنیم، باید برویم سراغ حس و حال فاطمه خلیلی در زمین مسابقه. برویم توی فکر و ذهن او زمانی که مثلاً 20 گل خورده بود و خودمان را بگذاریم جای او. چرا اصلاً باید برای کمتر گل خوردن جنگید؟ 41 گل با 50 گل چه فرقی دارد؟ اصلاً چند نفر از ما آدم‌ها در چنین شرایطی میدان را خالی نمی‌کنیم و تا لحظه آخر و برای گرفتن حتی یک توپ با تمام وجود می‌جنگیم؟
کار بزرگ و اصلی ماجرا در زمان بازی اتفاق افتاده و نه بعد از بازی و زمانی که اشک می‌ریزد و خوشحال است. اقدام تحسین برانگیز او برای وقتی بوده که نا امید نشده، تا لحظه آخر برای یک باخت آبرومندانه‌تر و سبک‌تر جنگیده تا آخر بازی سرش را بالا بگیرد. حتی با 41 گل خورده و حالا سرش که هیچ، پرچمش هم آنقدر بالا رفته که چهره اصلی این روزهای شبکه‌های مجازی است.
 
تصویر درست، دقیق و سالم
تصویر درست این ماجرا را رئیس فدراسیون نروژ ارائه داده که بدون تلاش برای اغراق در ماجرا و بازی با احساسات و جذب مخاطب، در پیام به فاطمه خلیلی نوشته است: «این دعای ماه دسامبر از سوی رئیس فدراسیونی مفتخر، خوشحال، متأثر و خوش‌شانس است. من دیدار تیم ملی هندبال زنان در جام جهانی برابر تیم ایران را تا همیشه به خاطر خواهم داشت. به خاطر دخترانی پر غرور و زیبا از ایران، از دنیایی دیگر. و ما تنها زمانی می‌توانیم آنها را درک کنیم که با آنها دیدار کنیم و در کنارشان باشیم... ورزش از تفاوت سطح در دستاوردها و منابع شکل گرفته است. ورزش همچنین مکانی بهتر برای ملاقات با این تفاوت‌ها، درک، یاد گرفتن و لذت بردن است.»
این جملات چقدر زیبا، درست و در جای خودش استفاده شده. به جای اینکه دست روی پوشش دختران ایران و مسائل حاشیه‌ای از این دست بگذارد، مستقیم می‌رود سر اصل ماجرا و به اختلاف عمیق این دو کشور در هندبال اشاره می‌کند و ارزشمندی درخشش خلیلی را در همین موضوع می‌بیند. از تلاش برای رشد و حتی خوردن یک گل کمتر.
در فضای رسانه‌ای و مجازی ما اما پر می‌شود از لفظ‌های غلط و اشتباه تاریخ‌سازی و اتفاق تاریخی. عنوان بهترین بازیکن میدان، فاطمه خلیلی را می‌گذارند کنار برنز کیمیا علیزاده در المپیک ریو و مدال زنان وزنه‌بردار در رقابت‌های جهانی. اتفاق‌هایی همین‎قدر دور و نامتجانس به ماجرای اخیر که هیچ ربطی به هم ندارند و فقط دستمایه یک دستکاری زرد رسانه‌ای شده‌اند.
 
به فکر فردا باشیم
در تمام دنیا کار رسانه رنگ کردن گنجشک‌هاست. البته که خیلی‌ وقت‌‌ها توانایی فروشش به‌عنوان قناری را هم ندارند اما حداقل حواسمان باشد خودمان را دیگر گول نزنیم. اینطور نباشد که فردا روزی رئیس فدراسیون هندبال‌مان با سینه‌ای ستبر بیاید و برایمان از تاریخ‌سازی تیم هندبال زنان بگوید و کار بزرگی که انجام داده. آن هم در شرایطی که حتی قرار نبود تیم زنان را به مسابقاتی بفرستد که سهمیه رقابت‌های جهانی در آن توزیع می‌شد.
 

Page Generated in 0.0053 sec