سام ستارزاده
گشودهشدن درب ورزشگاه آزادی بهروی هواداران استقلال، هم رخداد زیبا و هم رخداد زشت ویژه هفته گذشته لیگ بوده. تصاویری که از سکوهای ورزشگاه آزادی شکار شدند، سکانسهای پایانی یک درام ۲۲ماهه بودند که مدتها منتظر بودیم با جشن و شادی باشکوهی به اتمام برسند اما پایان آن نیز با چاشنی ابهام و جنجال همراه بود. محدودیت حضور تماشاگران در شهرستانهای دیگر ایران مدتی است که با راههایی نظیر استقرار در بلندیهای اطراف ورزشگاه دور زده میشود اما به طور رسمی، تنها در پایتخت کشور برداشته شده؛ آن هم طی تصمیمی که با دقتی که باید سنجیده نشده و تضمینی برای تداوم آن در هفتههای آتی وجود ندارد.
آزادسازی حضور تماشاگران در سطح اول فوتبال اروپا نیز چالشی بود برای حفظ همزمان ایمنی فوتبالدوستان و عدالت میان شرکتکنندههای لیگ. در اغلب اوقات نیز، مورد دوم فدای مورد اول میشد؛ چرا که رفع این محدودیتها در هر شهر و منطقه بستگی شدیدی به شدت رشد تعداد مبتلایان کرونا در آن ناحیه داشت. چنین محدودیتی در ایران نیز میتواند به سادگی و با توجه به رنگ اختصاص داده به هر استان اعمال یا رفع شود.
اما متأسفانه در فوتبال کشورمان رایج شده که بدیهیترین تصمیمگیریها نیز باید به خلق بیشترین جنجال ممکن بینجامد. تصمیمی که سازمان لیگ برای دیدار استقلال و نساجی گرفت، صدای اعتراض مدیران باشگاههای فوتبالی در کرمان، اصفهان، تبریز و اراک را به حق درآورد. چنین تصمیمی حتی مشخص نیست که آیا هفته بعد و برای رویارویی پرسپولیس و صنعت نفت نیز گرفته خواهد شد یا خیر؛ که اگر گرفته نشود، بهانه متقنی به دست رسانهها میدهد تا سازمان لیگ را متهم به تبعیض و تفاوتگذاری میان تیمها و رنگها نمایند.
شوربختانه سیستم فرسوده فوتبال ایران چوب نبود سامانه اینترنتی فروش بلیت و عدم کفایت امکانات سختافزاری و سیستمهای امنیتی ورزشگاهها برای کنترل ورود و خروج افراد را میخورد. این در حالی است که باشگاه الهلال عربستان با تکیه بر همین دو مورد توانسته برای حضور حداکثری هوادارانش در فینال لیگ قهرمانان آسیا در ورزشگاه ملک فهد ریاض از همین اکنون برنامهریزی کند. هرچند عوامل غیرفوتبالی نیز در نابسامانی پساکرونایی سکوهای هواداری دخیل هستند اما ما این داستان را نیز با یک پایان تکراری به سر بردیم؛ با خوردن چوب تصمیمات اشتباهمان.