استوری که سامان قدوس بعد از بازی مقابل کره جنوبی منتشر و دقایقی بعد پاک کرد، گویای نجواهای نارضایتی نیمکتنشینانی است که تصور میکنند دقایق بازیشان در تیم ملی کم است و به بیان دیگر کادر فنی توجهی به تواناییهایشان ندارد. در بازی مقابل بحرین در مرحله قبل مقدماتی جام جهانی سامان قدوس تعویض طلایی اسکوچیچ نام گرفت و انتظار میرفت که بعد از آن رابط اصلی خط میانی و خط حمله باشد، ولی دوباره نیمکتنشین شد تا جایی که در دو بازی اخیر مقابل امارات و کره جنوبی حتی یک دقیقه هم بازی نکرد.
به نظر میرسد سرمربی کروات ترکیب اصلیاش را پیدا کرده و ترجیح میدهد تا زمانی که نتایج دلخواهش باشد با کمترین تغییر پیش برود. با آنچه در سه بازی اخیر دیدهایم (عراق، امارات و کره جنوبی) حضور 9 بازیکن در ترکیب اصلی تیم ملی ثابت است و تنها مدافع چپ و یکی از هافبکها که بسته به پست جهانبخش میتواند هافبک راست یا چپ باشد ممکن است تغییر کند. تیم ملی در ماههای گذشته فرصت بازی تدارکاتی نداشته و اسکوچیچ با استدلال هماهنگی بیشتر میتواند روی یک ترکیب ثابت اصرار کند، ولی بازی ندادن به بازیکنان روی نیمکت، بخصوص زمانی که آنها کیفیت بالایی دارند و فاصلهشان با نفرات اصلی ناچیز است عوارض کوتاهمدت و بلندمدتی دارد که میتواند به تیم ملی آسیب بزند.
تقویم تیم ملی در روزهای فیفا فشرده است و مربیان سعی میکنند با اعمال تغییرات در ترکیب از خستگی و فرسودگی بازیکنان کلیدی جلوگیری کنند. این تغییرات میتواند به صورت تعویض یا استفاده از سیستم چرخشی باشد، ولی ظاهراً اسکوچیچ به هیچکدام از آنها اعتقاد زیادی ندارد. او در نیمه دوم بازی با عراق قدوس را در دقیقه 58 به بازی فرستاد؛ زمانی که تیم ملی با یک گل پیش بود. در بازی با امارات گل تیم ملی در دقیقه 70 زده شد و اسکوچیچ پیش از آن تنها یک تعویض داشت که آن هم خارج کردن نورافکن به خاطر احتمال اخراجش بود. در بازی با کره جنوبی اسکوچیچ بعد از گل سون هیونگ مین ترجیح داد به جای اضافه کردن مهرههای تهاجمی روی نیمکت، وحید امیری را از خط دفاع به خط میانی ببرد و نورافکن را برای بازی در پست دفاع چپ به جای قلیزاده به زمین بفرستد.
حضور قدوس در بازی با عراق زمانی بود که تیم ملی گل برتری را زده بود، ولی در دو بازی اخیر و در دقایقی که تیم ملی نیاز به گل داشت، اسکوچیچ به هیچکدام از بازیکنان روی نیمکت مثل قدوس، ترابی، قایدی و انصاریفرد برای تغییر سرنوشت بازی اعتماد نکرد. چنین رویکردی میتواند در درازمدت بازیکنان روی نیمکت را دلسرد و از طرف دیگر انگیزه بازیکنان اصلی را کمتر کند. هیچ بازیکنی نمیتواند ادعا کند که همیشه در بهترین فرم است و بازیکنان اصلی ترکیب تیم ملی هم ممکن است به هر دلیلی بالا و پایین داشته باشند، ولی فرمول اسکوچیچ در بازی دادن دائمی به این گروه و بیتوجهی به نیمکتنشینان میتواند نوعی اختلاف طبقاتی در تیم ملی به وجود آورد. بازیکنی که در درازمدت از سوی سرمربی نادیده گرفته شود، ممکن است در روز مبادا هم شرایط روحی مناسب برای کمک به تیم ملی را نداشته باشد و افت کیفیتش اجتنابناپذیر خواهد بود. سامان قدوس در فهرست تیم ملی یک بازیکن معمولی نیست و شرایط او با بازیکن جوانی که ممکن است از لیگ به اردو دعوت شود متفاوت است. او در بهترین لیگ جهان حضور دارد و با کیفیتی که قبلاً ثابت کرده انتظار میرود در هر اردوی تیم ملی که حضور در آن مستلزم سفرهای طولانی و پروازهای پرشمار است دقایقی به او بازی برسد. البته همه خوب میدانیم که دعوت شدن به تیم ملی چقدر ارزشمند است و هر بازیکنی باید با تمام وجود در خدمت آن باشد، ولی نادیده گرفتن شرایط روحی بازیکنان هم اشتباه بزرگی است.
از قضا آخرین بازیکن مطرحی که به دلیل بیتوجهی سرمربی از تیم ملی کنار رفت و جای خالیاش مدتها احساس میشد، حالا در کادر فنی تیم ملی حضور دارد. وحید هاشمیان در مقطعی که پشت خط علی دایی بود و فرصت بازی پیدا نمیکرد ترجیح داد از تیم ملی کنار برود و در مقدماتی جام جهانی 2006، وقتی که نیاز به گلزنی آماده داشتیم، فدراسیون فوتبال مجبور شد از این مهاجم برای بازگشت به تیم ملی دلجویی کند. حالا از هاشمیان انتظار میرود با درک شرایط سامان قدوس و البته سایر نیمکتنشینان شایسته اجازه تکرار این تجربه تلخ را ندهد.
اسکوچیچ هم باید بتواند راهی برای استفاده از پتانسیل بالای قدوس پیدا کند، بخصوص اینکه تیم ملی در دو بازی اخیر برای انتقال توپ به خط حمله مشکلات اساسی داشت و معمولاً یکی از مهاجمان نوک مجبور میشد برای جبران این ضعف تا میانه زمین عقب برود. او قطعاً این مشکل را دیده و قاعدتاً باید به فکر راه حلی برای آن باشد، مگر اینکه زمزمههایی که میگوید او مرعوب بازیکنان باتجربه تیم ملی است را جدی بدانیم.