آیا حضور قایدی، تنها در سه دقیقه میتواند کارساز باشد؟ اگر لیونل مسی را هم برای دقایقی کوتاه به زمین بفرستند، نمیتواند شقالقمر کند
امیر اسدی
برای اینکه کرهجنوبی را در تهران شکست بدهیم، نه برنامه داشتیم و نه تاکتیکی مشخص. درست مانند دیدارهای قبل که با نبوغ فردی بازیکنانی نظیر مهدی طارمی، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش به گل رسیدیم و سه امتیازها را یکی پس از دیگری به دست آوردیم. این بیبرنامگی البته مطلق نیست و منکر نتایجی که دراگان اسکوچیچ با تیم ملی گرفته، نیست اما همه میدانیم که بیشتر از نظم، برنامه و تاکتیک، این ستارهها بودهاند که به فریاد تیم ملی رسیدهاند.
ستارهها هم روز خوب و بد دارند، بخصوص اگر حریفی مقابل آنها باشد که هم منظم بازی کند و هم اصول دفاع و حمله را بداند. کرهجنوبی همین شرایط را داشت، هر چند باز هم ستارههای تیم ملی حداقل یک گل را تدارک دیدند تا ایران از شکست خانگی برابر حریف قدرتمند خود فرار کند. اما چند نکته مهم درباره بازی ایران و کرهجنوبی که نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
اولین مسأله، سبک بازی تیم ملی است. وقتی تیمی بدون برنامه باشد، مشخص است که در خلق موقعیت برای تکمهاجم خود نیز ناکام میشود. سردار آزمون حتی یک موقعیت هم به دست نیاورد و این یعنی هافبک میانی تیم ملی که وظیفه بازیسازی را بر عهده داشت، در انجام وظایف خود موفق نبود. هافبکی به نام احمد نوراللهی که کسی نفهمید چرا با میلاد سرلک تعویض شد و دوباره فرصت به سامان قدوس نرسید. شاید اگر در اواسط نیمه دوم، قدوس وارد ترکیب تیم ملی میشد، فاصله آشکار هافبکهای دفاعی و با مهاجمان کم میشد و دیگر مهدی طارمی مجبور نمیشد برای دریافت توپ به عقب برگردد.
نکته دیگر اما تعویض اولی بود که دراگان اسکوچیچ انجام داد. علی قلیزاده خارج شد و امید نورافکن به زمین رفت. اگر اسکوچیچ به نورافکن اعتقاد داشت، چرا از ابتدا به او بازی نداد و چرا مقابل امارات او را تعویض کرد و احسان حاجیصفی را به زمین فرستاد؟ اگر به احسان حاجیصفی برای بازگشت به ترکیب روی خوش نشان داد، چرا برابر کرهجنوبی حتی برای دقایقی از او استفاده نکرد؟ وحید امیری، بازیکنی فیزیکی و زحمتکش است که در یکی دو سال اخیر، آن سرعت اولیه را از دست داده و کمی ایستا شده. برابر کرهجنوبی که برای دور زدن و نفوذ به سرعت نیاز داشتیم، وحید امیری نمیتوانست چندان کارساز باشد اما او در زمین ماند و به بازیکنی چون مهدی ترابی فرصت عرض اندام داده نشد.
موضوع مهم دیگر، انتخاب صادق محرمی برای پست دفاع راست است. جایی که رامین رضاییان در سالهای اخیر بازیهای خوب و کمنقصی انجام داد و همیشه در حملات مشارکت داشت. ارسالهای تند و تیز رضاییان کجا و حرکات صادق محرمی کجا؟ چرا کسی نمیآید مشکلات رضاییان را حل کند و این بازیکن را که حالا متنبه هم شده، به تیم ملی برگرداند؟ آیا در این برهه حساس که محرمی از آمادگی آرمانی به دور است، نمیتوان با راهکاری جدید زمینه بازگشت رضاییان به تیم ملی را فراهم کرد؟
در مورد تعویضهای عجیب دراگان اسکوچیچ در دقایق پایانی هم بحث فراوان است. او در دقیقه 89 مهدی قایدی و میلاد سرلک را به زمین فرستاد، انگار که تیم ملی پیروزی را به دست آورده و اسکوچیچ تعویض میکند تا دقایقی از بازی را بکشد. آیا حضور قایدی، تنها در سه دقیقه میتواند کارساز باشد؟ باور کنید اگر لیونل مسی را هم برای دقایقی کوتاه به زمین بفرستند، نمیتواند شقالقمر کند و نتیجه بازی را تغییر بدهد. اسکوچیچ اگر به حضور قایدی اعتقاد داشت، باید او را زودتر به زمین میفرستاد که این اتفاق رخ نداد.
اینها همه ضعفهایی است که در دیدارهای قبل هم وجود داشت اما چون سه امتیاز را کسب کردیم، چندان به چشم نیامد. یادمان نرود که برخی از کارشناسهای خبره هشدار داده بودند که با اولین توقف، ضعفها مشهود و عیار تیم ملی مشخص میشود. تیمی که بهترین ستارههای سالهای اخیر فوتبال ایران را در اختیار دارد اما چه سود که بهترین بهرهبرداری از آنها صورت نمیگیرد.