حمیدرضا عرب
فضای مجازی در هفتههای منتهی به بازی با الهلال عربستان طوری سازماندهی شد که باخت به الهلال تا حد زیادی عادی جلوه داده شود و عوامل تأثیرگذار در شکست، مورد نقد قرار نگیرند و یا احیاناً جایگاهشان متأثر از برخی تصمیمها نباشد. اینکه در میان انبوهی از مشکلات زیرساختی و مدیرتی این روزهای استقلال نباید با تصمیمهای خلقالساعه اوضاع را خرابتر کرد قابل کتمان نیست و عمیقاً باید در این روزها دقیق، با آیندهنگری و وسواس عمل کرد تا سازمان استقلال بیش از این برهم نخورد، اما برخی واقعیتها نیز نباید انکار شود و باید به این مسأله توجه داشت که بخش عمدهای از دلایل باخت به الهلال عربستان که تیم شکنندهای هم بود، فنی است و نباید بیدلیل برای مسببان آن مصونیت ایجاد کرد.
در روزهای منتهی به بازی با الهلال عربستان بهواقع غالب جریانهای رسانهای مرتبط با استقلال کوشیدند فضا را آرام نگه دارند و از مجیدی، بازیکنان و تمام عوامل تأثیرگذار (مدیریت و غیره) حمایت کنند اما اکنون که نتیجه بازی با الهلال روشن شده باید واقعیتها نیز بیان شود.
بر خلاف جریانسازیهای فکری روزهای اخیر، عمده دلیل شکست مقابل الهلال عربستان فنی است و حمایتهای کورکورانه با این القائات که تیم شاکله خود را از کف داده و با تغییرات وسیع گام به این میدان گذاشته نمیتواند تمام حقایق برجا مانده از باخت به الهلال عربستان باشد و باید زوایای این شکست به صحت و درستی مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد.
برای اینکه خط بطلان بکشیم به این بهانه که شکست استقلال بهدلیل جدایی ستارهها و جذب بازیکنان جدید بود باید اشارهای داشته باشیم به آنچه فصل پیش پرسپولیس در شرایط مشابه رقم زد و تا فینال لیگ قهرمانان آسیا بالا رفت.
پرسپولیس فصل پیش نیز در لیگ قهرمانان آسیا ناگهان علی علیپور، مهدی ترابی و علیرضا بیرانوند را که ارکان کلیدی به حساب میآمدند از کف داد و پیش از فینال نیز شجاع خلیلزاده از ترکیب این تیم جدا شد. در آن فصل پرسپولیس اما بهخوبی توانست از پس ادامه بازیهای گروهی برآید و با بهره گرفتن از بازیکنانی همچون حامد لک، میلاد سرلک، احسان پهلوان، عیسی آلکثیر، سعید آقایی و بعدها علی شجاعی که یک هفته بیشتر با این تیم تمرین نکرده بودند، پیشروی قابل توجهی در این عرصه داشت و توانست بار دیگر حضور در بازی نهایی را جبران کند.
حتی اگر پرسپولیس آن روزها در فینال دچار اشتباهات فردی نمیشد چهبسا با تکگل عبدی از سد رقیب کرهای عبور میکرد و جام قهرمانی را با انبوهی از بازیکنان تازهوارد به دست میآورد اما در نهایت ماجراجویی این تیم با همان عنوان دومی آسیا به پایان رسید. پرسپولیس آن فصل بهخوبی از نظر ذهنی آماده رقابت شده بود و در شرایطی کاملاً متزلزل که ناشی از خروج ستارهها بود، توانست با بازیکنان جدید ریتم و آهنگی در حد تیمهای قهرمان به خود بگیرد اما چگونه است که استقلال در شرایطی کاملاً مشابه قادر نیست فوتبالی قابل دفاع بازی کند و حتی بازیکنان جدیدش تبدیل به ضعیفترین مردان میدان بازی با الهلال عربستان میشوند؟!
در استقلال به یقین اشکالات جای دیگری است که باید به آن رسوخ و ریشهکن شود. استقلال با یک بیماری بزرگ مواجه است و عدم خوششناسی این باشگاه را به وضعیت کنونی دچار کرده است.
گاهی بردهای سطح پایین چنان عظیم جلوه داده میشود که تصور میکنی فتحالفتوح شده و گاهی نیز شکستها تا حدی بزرگ میشود که جایی برای اتخاذ تصمیمهای مناسب باقی نمیماند.
مسأله امروز استقلال در واقع همین فضاسازیهای غیرواقعی از سوی برخی جریانات مجازی است و بهواقع اگر در سالهای اخیر هواداران این باشگاه اجازه حضور در ورزشگاهها را داشتند سرنوشت خیلیها در این باشگاه تغییر میکرد و تصمیمگیریها به سمتی نمیرفت که از طریق فضای مجازی سازماندهی میشود.