چطور میشود بهترین گلزن لیگ برتر و بهترین پاسور فوتبال ایران که سرشان دعوا است جزو صد نفر تیم ملی نیستند. اینها یعنی چه؟ یا اینکه همه سرشان دعوا میکنند، همه دیوانهاند و چیزی نمیفهمند یا به هر حال این دوستان چیزی نمیفهمند که من این را درک نمیکنم. به هر حال هر چه که هست برای تیم ملی آرزوی موفقیت میکنم
سمیرا شیرمردی
بختیار رحمانی مدتی است به فوتبال سوئد رفته تا در آنجا تجربه تازهای به دست بیاورد. بختیار ظاهراً از مدتها قبل از دالکورد پیشنهاد داشت اما زمانی به این تیم ملحق شد که شرایط خوبی نداشت. با این وجود هافبک ایرانی انگیزه زیادی دارد که به این تیم کمک کند تا به دسته بالاتر برگردد. بختیار رحمانی که این روزها درگیر مسابقات و تمرینات فشرده دالکورد در لیگ ۲ سوئد است، از یکسری مسائل گلایههای شدیدی دارد. او انتخاب بازیکنان در تیم ملی را سلیقهای میداند و البته از مصاحبه اخیر مدیر سابق فولاد خوزستان در برنامه تلویزیونی شاکی است. بختیار رحمانی که حرفهای زیادی برای گفتن دارد، در رابطه با این مسائل، شرایط خودش و دالکورد توضیح میدهد.
چطور شد از فوتبال سوئد سر در آوردی؟
من باکو بودم و قبل از اینکه به باکو بروم با این تیم سوئدی صحبت کردم. البته شرایط باکو هم خوب بود و آمدیم سوئد که به تیم دالکورد کمک کنیم. الان تیم سوم جدول هستیم. به نظرم تیمهای سوئدی، تیمهای خوبی هستند و لیگ سختی پیش رو داریم اما تلاشمان را میکنیم بتوانیم در آخر به لیگ بالاتر صعود کنیم.
اگر اشتباه نکنم مدتی هم در یک تیم از اربیل بازی میکردی؟
نه تیم باکو بود. در تیم سبایل کشور آذربایجان بودم. خدا را شکر شرایط آنجا خوب بود اما چون به تیم دالکورد قول داده بودم آمدم سوئد که هم به این تیم کمک کنم و هم به خاطر خودم و شرایط خانوادگیام ترجیح دادم در اروپا باشم.
کلاً رفتن به باکو و بعد هم سوئد خیلی ناگهانی و عجیب بود!
من قلباً دوست داشتم به دالکورد بیایم و بتوانم کمک کنم. هر چند قبل از اینکه بیایم اینجا متأسفانه دالکورد یکسری مشکلات داشت. مثلاً اینکه احساس میکنم بازیکنان کمکاری کرده بودند و متأسفانه وقتی قرارداد بستم تیم به دسته پایینتر سقوط کرد و فکر میکنم ۱۰، ۱۱ بازی آخرشان را باختند که این اتفاق افتاد اما این فصل هم من و هم تیم انگیزههای بالایی داریم که تلاش کنیم دالکورد به دسته بالاتر برگردد. من درخواستهای زیادی داشتم برای آمدن به دالکورد. تیم خوبی است و الان سوم جدول هستیم. واقعاً لیگ سختی است اما تیم ما فوقالعاده کار میکند تا بتوانیم در آخر جشن صعود بگیریم.
چند سال قبل گفته بودی قرار است به یک تیم سوئدی بروی. یعنی از همان چند سال قبل برنامه داشتی به تیم دالکورد و لیگ سوئد بروی؟
من چند سال پیش هم که میگفتم واقعاً از همین تیم پیشنهاد داشتم اما آن موقع لیگ برتر بودند. البته آن زمان جوان بودم و چون اینجا درآمد مالی زیادی نداشت دیرتر به درخواستشان جواب دادم. در واقع به خاطر پیشنهادهای زیادی که در این مدت از طرف همزبانهایم و هواداران تیم دالکورد داشتم که این مسأله را مدیریت باشگاه به من منتقل کرد دیگر دلم نیامد و آمدم کمک کنم. ضمن اینکه خانوادهام هم دوست داشتند خارج از ایران بازی کنم که به همین دلیل فکر میکنم حضور در دالکورد گزینه خوبی برایم بود که هم فوتبالم را بازی کنم و هم اینکه خانوادهام جایی زندگی کنند که دوست دارند.
الان شاخصترین بازیکن دالکورد چه کسی است و آیا اصلاً بازیکن شاخصی دارید که همه او را بشناسند؟
قبل از اینکه با اینجا قرارداد ببندم تیم ما لیگ یک یا همان لیگ برتر بود. همانطور که قبلاً هم گفتم یکسری بازیکنان تیم کمکاری کرده بودند. تا من آمدم یک رده پایین آمد و همانطور که گفتم الان تیم سوم جدول هستیم. شاخصترین بازیکن ما و بازیکنی که همه بشناسند، بازیکنانی از آرژانتین، بوسنی، بلژیک، سوییس و اینجور جاها هستند که خیلی خوب کار میکنند اما در همین لیگ ما، تیمی که اول است از بازیکنان شاخصتری بهره میبرد و بازیکنان خوبی داشت که به ویارئال و تیمهای بزرگ دیگر ترانسفر کرده است.
این فصل به دنبال چه عنوانی در لیگ هستید؟
ما چند هفته اول صدر جدول بودیم اما متأسفانه هر چقدر جلوتر رفتیم شرایط برایمان بد پیش رفت و اینکه چند مربی عوض کردیم که خیلی اوضاع خوب نبود. مصدومیتها هم به این مسأله اضافه شد. مثلاً خود من چند بازی غایب بودم و همین مسأله باعث شد کمی جا بمانیم اما خدا را شکر در چند بازی اخیر جبران کردیم و نتایج بهتری گرفتیم که شرایطمان خیلی بهتر از قبل شده. واقعاً تنها چیزی که به آن فکر کرده بودیم با توجه به این امکانات و بازیکنان باشگاه، فقط صعود است.
مقصد بعدیات کجاست؟ از فوتبال سوئد قصد داری به کجا برسی؟
آن را خدا میداند و واقعاً نمیدانیم سر از کجا در میآوریم اما به هر حال آمدیم اینجا کار کنیم و باید ببینیم چه اتفاقی میافتد. از لحاظ شرایط بدنی، تمرینات و بازی کردن و البته زندگی در سوئد، خدا را شکر همه چیز خوب است. تمرینات به شدت فشرده و خیلی خوبی داریم که شاید خیلی وقتها روزی ۳ جلسه تمرین میکنیم و این باعث شده خودم از خودم راضیتر باشم. آنهایی که در اروپا بازی کردند به خوبی میدانند فوتبال اینجا سخت و حرفهای است اما آمدیم جلو تا ببینیم خدا چه میخواهد و مقصد بعدیام کجا خواهد بود.
در مورد سرمربی تیمتان صحبت کن و اینکه الان با کدامیک از بازیکنان تیمتان راحتتر هستی؟
اول که آمدم سرمربی تیم شناخت خیلی خوبی داشت و در مورد بازیکنان هم باید بگویم با همه آنها راحت و دوست هستم. مخصوصاً آنهایی که همزمان با خود من به تیم ملحق شدند. مثلاً بازیکنان عراقی که رفقای نزدیکم بودند. اما در کل با همه بچههای تیم دوست هستم و ارتباط خوبی با هم داریم. در مورد سرمربی هم باید بگویم که با اولین مربی که به اینجا آمدم بهتر بودم اما بعد از او یک سرمربی آفریقایی آمد که ایشان هم فقط ۴، ۵ بازی هدایت تیم را به عهده داشت و نمیدانم چرا رفت اما الان یک سرمربی جوان داریم که اولین بازیمان با ایشان بازی سختی مقابل تیم دوم جدول بود و توانستیم ۲ بر صفر ببریم که همین مسأله به تیم روحیه بالایی داد.
الان چطور با همتیمیهایت و سرمربی صحبت میکنی؟ به زبان انگلیسی یا اینکه مترجم داری؟
نه، مترجم ندارم. خدا را شکر من با بازیکنان خارجی که به ایران میآمدند و همتیمی بودیم خیلی صحبت میکردم که آنها احساس غربت نکنند. همین هم کمک کرد زبان انگلیسی را بهتر یاد بگیرم که خدا را شکر اینجا هم همه انگلیسی را به خوبی صحبت میکنند.
قبلاً خیلی به تیم ملی فکر میکردی و همیشه امیدوار بودی دعوت شوی. الان که اسکوچیچ سرمربی سابق خودت در صنعتنفت، هدایت تیم ملی را به عهده دارد، باز هم به این مسأله فکر میکنی؟
در مورد تیم ملی چیزی ندارم بگویم چون آدم این روزها حرف هم بزند دردسر میشود اما به هر حال زشت و زننده است که یکسری بازیکنان در تیم ملی، پستشان آنجایی نیست که دارند بازی میکنند و هم به ضرر خودشان است و هم به ضرر تیم ملی چون ثمرهای ندارند. در هر صورت وقتی تیم ملی کشوری را فقط دست یک یا چند نفر بدهی اداره کنند فکر میکنم شرایط بهتر از این نمیشود. الان از ته قلب احساس میکنم این مسائل را خیلیها دوست ندارند و اتفاقات خوبی نیست که همه میبینند. من نمیدانم ملت دیوانهاند که همه دنبال آقای گل لیگ برتر هستند و کل ایران سرش دعوا دارند و آنهایی که در لیگ برتر چندین پاس گل دادند یا مشکل از تیم ملی است. جالب اینکه همه سر آنها دعوا دارند اما جزو صد نفر لیست تیم ملی هم نیستند. خب اینها یعنی چه؟ اصلاً حرف وریا غفوری را نزنیم. بازیکنانی داریم که چند بازی ملی داشتند در دفاع راست اما الان فقط بحث سلیقه است و واقعاً به چشم دارم میبینم که علناً لجبازی میکنند چون هیچ دلیلی نمیبینم بازیکنان شایسته به تیم ملی دعوت نمیشوند. حالا نه فقط وریا، بلکه رامین رضاییان و دفاع راستهای دیگر که نبودشان واقعاً قابل هضم نیست و من درک نمیکنم. البته سلیقهگرایی است که امیدوارم این مسأله به تیم ملی و بازیکنان لطمه نزند. باز هم میگویم چطور میشود بهترین گلزن لیگ برتر و بهترین پاسور فوتبال ایران که سرشان دعوا است جزو صد نفر تیم ملی نیستند. اینها یعنی چه؟ یا اینکه همه سرشان دعوا میکنند، همه دیوانهاند و چیزی نمیفهمند یا به هر حال این دوستان چیزی نمیفهمند که من این را درک نمیکنم. به هر حال هر چه که هست برای تیم ملی آرزوی موفقیت میکنم.
پس خودت هم دیگر امیدوار به حضور در تیم ملی نیستی؟
من خیلی خیلی امیدوارم که اتفاقات مثبتی در زندگیام بیفتد و دلم روشن است به زودی رخ خواهد داد. با این دوستانی که الان هستند و برایشان هیچی مهم نیست، نه فنی و نه پست بازی، فکر نمیکنم اتفاق مثبتی بیفتد اما منتظرم بعد از این دوستان، اتفاقات خوبی بیفتد.
اخیراً مصاحبهای داشتی که ظاهراً به خاطر انتشار آن دلخور و شاکی بودی. دلیل این مسأله چه بود؟
مصاحبه اخیر من بعد از برنامه تلویزیونی انجام شد که مربوط به صحبتهای مدیرعامل پیشین فولاد و آن دورهمی عجیب بود. حرفهایی که آن موقع زدم ناراحت بودم چون میدیدم انتقادات بدی از سرمربی محترم فعلی فولاد داشتند و مدیرانی که چند سال برای باشگاه زحمت کشیدند. به عنوان کاپیتان سابق فولاد واقعاً ناراحت شدم. به هر حال میگفتند اینها از کجا آمدند و چه کار کردند. در صورتی که من فکر نمیکنم رزومه آنقدر در فوتبال ایران مهم باشد و اینکه این دوستان هم بهتر است از خودشان سؤال کنند چطور خود آنها به فوتبال آمدند! اینکه عدهای بیایند در برنامه تلویزیونی دورهمی بگذارند و چند نفر را تخریب کنند، درست نیست. احساس خیلی بدی داشتم. به خاطر همین، این حرفها را آن موقع زدم اما دیدم در آن سایت، بعد از چند روز مصاحبه را منتشر کردند چون مصاحبه را جای دیگر منتشر کرده بودند. ناراحتیام از این بود که ۱۸۰ درجه مصاحبه من تغییر کرد و مسائلی نوشتند که اصلاً من نگفتم و بعید بود از این دوستان. چطوری میشود آدم یک انتقاد ساده هم میکند آن سایت منتشر نمیکند؟ خیلی وقت است ما هر کاری هم در فوتبال انجام میدهیم چیزی از ما نمینویسند؟ به هر حال خیلی ناراحت شدم و واکنش نشان دادم نسبت به مصاحبهای که به نقل از من منتشر شد و کاملاً با صحبتهایم متفاوت بود. من هنوز ۳۰ ساله هستم اما همین سایت نوشت بختیار میخواهد از فوتبال خداحافظی کند که واقعاً تاسفآور و خندهدار است.
فکر میکنی فولاد خوزستان با این تغییرات میتواند باز هم موفق باشد؟
اول تبریک میگویم به آقای گرشاسبی و هیأت مدیره باشگاه فولاد خوزستان. به نظرم انتخاب خوب و شایستهای داشتند. به آقای ویسی عزیز هم تبریک میگویم و امیدوارم موفق باشد. من فکر نمیکنم کسی به اندازه آقای ویسی دلش به حال فوتبال و مردم خوزستان بسوزد چون میدانم این عزیزان با قلبشان برای کمک به فوتبال خوزستان آمدند و دل و جانشان را برای موفقیت تیم میگذارند. آقای ویسی هم قهرمانی لیگ برتر را در کارنامهاش دارد. ضمن اینکه قبلاً هم پایههای مربیگریاش در فولاد بوده و حتماً میتواند به تیم کمک کند. فقط نیاز به حمایت هواداران دارد که انشاءالله این اتفاق بیفتد و همه دست به دست هم بدهند تا فصل خیلی خوبی را برای فولاد رقم بزنند.
شایعه شده بود قصد داری به فولاد برگردی که حالا با این صحبتها، شاید خیلیها آن شایعه را باور کنند.
در مورد شایعه بازگشت من به فولاد باید بگویم اینجانب بختیاررحمانی به عنوان فرزند و پرورشیافته مکتب فولاد خوزستان، لازم است نسبت به حواشی به وجود آمده که با هدف و خط دهی عدهای به وجود آمده، واکنش نشان دهم. اقدام به چاپ و نشر خبری درباره حضور من در فولاد خوزستان اصلاً صحت ندارد و بنده هیچ اطلاعی از این موضوع ندارم و آن را اساساً تکذیب میکنم. خدا را شکر من در سوئد و در بهترین شرایط تمرینی و مسابقهای هستم و واقعاً هیچ پیشنهادی از فولاد تا به امروز به من نرسیده اما همیشه گفتم خودم را سرباز فولاد میدانم. از همه عزیزان و هواداران محترم فولاد هم که با پیامهایشان خواستار بازگشت من بودند و هستند از صمیم قلبم تشکر میکنم. رابطه پدر و فرزندی باشگاه و بنده در قلب و زندگیام جای همیشگی دارد. من هر چه دارم و هر چه هستم از وجود پاک باشگاه بزرگ فولاد بوده و هست. این را هواداران واقعی فولاد میدانند. در این چند وقتی که از فولاد دور بودم به عنوان هوادار واقعی در پیروزیهایش خوشحال و در شکستهایش ناراحت بودهام و همیشه برای تیم آرزوی موفقیت دارم.