مقایسهها را همه بلدیم. اینکه الهلال بازیکن ۱۵ میلیون دلاری دارد اما مجموع قیمت بازیکنان استقلال به چنین عددی نزدیک نمیشود اما فارغ از این مقایسهها که نتیجه آن چندان ارتباطی به فوتبال ایران با وضعیت اقتصادی موجود باشگاهداری ایران ندارد، استقلال باید خودش را بشناسد و بفهمد که چهره جدیدش چگونه است
فرشاد کاسنژاد
استقلال با یاران جدیدش در اولین بازی، سختترین بازی را پشت سر گذاشت. با تیمی که هنوز در نقل و انتقالات کامل نشده و نتوانسته (و شاید نمیتواند) حتی جانشین برای جداشدههای بیدلیل و بادلیل خود پیدا کند، سخت است که با الهلال مواجه شوید و برنده از میدان بیرون بیایید.
مقایسهها را همه بلدیم. اینکه الهلال بازیکن ۱۵ میلیون دلاری دارد اما مجموع قیمت بازیکنان استقلال به چنین عددی نزدیک نمیشود اما فارغ از این مقایسهها که نتیجه آن چندان ارتباطی به فوتبال ایران با وضعیت اقتصادی موجود باشگاهداری ایران ندارد، استقلال باید خودش را بشناسد و بفهمد که چهره جدیدش چگونه است.
اولین تصویر از خریدهای جدید امیدوارکننده نبود. مثال میزنیم؛ جعفر سلمانی در دو بازی اخیرش برای تیم ملی و استقلال، نه شباهتی به مدافع چپ تیم ملی دارد و نه شباهتی به مدافع راست برای استقلال. دو نمایش زیر متوسط که نشان میدهد او چقدر از بازیکنی که دربارهاش امید ساخته شده، فاصله دارد. این فاصله باید در استقلال جبران شود وگرنه استقلال یک بازیکن متوسط خریده است که نه میتواند جانشین نادری باشد و نه میلیچ و نه میتواند یک روز حتی جای وریا غفوری را پر کند.
در استقلال با خرید متوسطها یک تیم متوسط را تحویل خواهیم گرفت. در خط دفاع استقلال مقابل الهلال هر چه گشتیم محمد دانشگر را پیدا نکردیم اما عارف آقاسی را در اولین نمایش برای استقلال بازیکنی دیدیم که فاصله عمیق فنی با دانشگر دارد. اشتباهات آقاسی در بازی پرشمار بود و در صحنهای که همه میخواهند وریا را مسئول گل دوم الهلال بدانند، آقاسی نیز غایب بود.
در استقلال وقتی اولین قرارداد فصل با آرش رضاوند تمدید میشود اما مسعود ریگی را به سپاهان تقدیم میکنند و فرشید اسماعیلی را نمیخواهند، یعنی کجسلیقگی رواج دارد. این کجسلیقگی در بسیاری جداییها و خریدها دیده میشود.
با این عملکرد در نقل و انتقالات، هم مدیریت باشگاه زیر سؤال میرود و هم سرمربی. هر دو با هم و کنار هم. آنها تلاش میکنند در نقل و انتقالات حساب خود را از یکدیگر جدا کنند اما این حساب در میدان مسابقه جداشدنی نیست و کسی نمیپرسد این تیم مددی است یا تیم مجیدی. استقلال وسط این اختلافات سوخته و کسی حوصله محاسبه سهم این و آن در این کجسلیقگیها را ندارد.
در استقلال رشید مظاهری را راندهاند، مسعود ریگی را راندهاند، شیخ دیاباته را راندهاند اما آرمان رمضانی را به عنوان برگ برنده مقابل الهلال رو میکنند، در استقلال نادری را راندهاند و به جعفر سلمانی رسیدهاند. اینها کجسلیقگی است. استقلال توان حفظ چهرههایش را داشت، به همان ترتیب که فصل گذشته آنها را استخدام کرده یا تمدید کرده بود اما استقلال دچار توهماتی در نقل و انتقالات شد که برخی از آنها را در حرفهای مسئولان باشگاه میشنویم و ردپایی هم از تصمیمات فرهاد مجیدی میبینیم. در میانه این بلبشو اگر توقع دارید که پس از هر تصمیم در استقلال، بررسی کنیم و ببینیم چه کسی سهم بیشتر در خطاها دارد، چارهای نیست جز اینکه بنویسیم این دیگر وقت تلف کردن است و نتیجهای ندارد.