printlogo


کد خبر: 234901تاریخ: 1400/6/23 00:00
استقلال؛ این همه دارا، اینقدر فقیر
جیب «تار عنکبوت بسته» میلیاردرها!
برای مجیدی مدت‌ها طول کشید تا بفهمد با دانشگر یا بدون او چگونه خط دفاعی را بچیند که دارای همه محسنات لازم باشد و فقط در 10، 11 هفته پایانی فصل بود که بر پایه زوج «مرادمند-یزدانی» یا مثلث «مرادمند-یزدانی-غلامی» به خلق استحکامی نائل آمد که برای پیروز شدن تیم در مسابقات حساس باقی‌مانده لیگ به آن نیاز مبرم وجود داشت

 
گزارش
وصال روحانی  
 
تا همین اواخر هفته پیش نام دست‌کم پنج مدافع وسط شاخص در اردوگاه آبی به گوش می‌خورد. آنها سیدمحمد دانشگر، محمدحسین مرادمند، سیاوش یزدانی، عارف آقاسی و عارف غلامی بودند اما درست مثل زمانی که آفت به مزرعه میوه و سبزیجات می‌زند، این میوه‌های رسیده ناگهان رنگ باخته و یا لااقل برای چند روز از محوطه این باغ زیبا خارج شدند.
در مقام توضیح باید گفت ابتدا دانشگر در ادامه قهر و آشتی‌های پایان‌ناپذیرش با استقلال یک‌بار دیگر آهنگ جدایی سر داد اما رضایت داد فعلاً بماند تا تکلیف نهایی‌اش روشن شود و سپس مرادمند به دلایلی از همراهی آبی‌ها در مسابقه حساس این هفته آنان با الهلال عربستان در شروع مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا باز ماند و فقط با پروازهای بعدی خودش را از تهران به دبی رساند. یزدانی و آقاسی هم که به اردوی ملی رفته بودند تا حول‌و‌حوش دیدار حساس سه‌شنبه شب گذشته تیم ملی با عراق در مرحله نهایی انتخابی جام‌جهانی 2022 حاضر باشند، مثل مرادمند دیرتر از سایر آبی‌ها به امارات محل برگزاری مسابقه با الهلال سفر کردند. عارف غلامی نیز مدتی است دچار تیر غیب شده و به‌سبب پارگی رباط صلیبی‌اش تحت جراحی قرار گرفته و عملاً کل فصل 1401-1400 را از دست داده و اگر در فروردین و اردیبهشت 1401 هم بازگردد، برای مشارکت مؤثر او در رویدادهای انتهایی فصل دیر خواهد بود و باید عملاً پرونده او را برای این فصل پایان‌یافته تلقی کرد.
 
در یک نگاه مثبت
شاید تصور شود برای هر یک از این موارد به میزان یک عمر مهلت و فرصت به روز وجود دارد و چون این عوارض اغلب موقتی است، مشکلات دفاعی استقلال نیز ماندگار و جدی و بحران‌ساز نیست و به‌زودی حل می‌شود و جمع آنها دوباره جمع می‌گردد و جایی برای نگرانی وجود ندارد. با چنین نگاهی بازگشت آقاسی و یزدانی به اردوگاه آبی پس از اتمام دیدارهای ملی شهریورماه و پایان موقتی قهر تازه دانشگر و جور شدن سفر مرادمند به دبی از حجم مشکلات استقلال کاسته و حقیقت ظاهری هم چیزی به‌جز این نیست. با چنین نگاه مثبتی حتی در روزهایی که قرار باشد استقلال با یک دفاع وسط سه‌نفره و شناور بازی کند، گزینه و نفر به‌حد کفایت در اختیار دارد تا این امر را ممکن سازد و مثلاً می‌توان با استفاده از مثلث یزدانی، مرادمند و آقاسی این دفاع را شکل داد و پس از رجعت غلامی او را هم وارد این محاسبات کرد و دانشگر هم تا زمان قهر بعدی‌اش قابل استفاده خواهد بود!
در صورتی هم که فرهاد مجیدی (اگر فصل بعد باشد) تصمیم به استفاده از یک دفاع چهارنفره خطی بگیرد، که طبعاً دو نفر از آنها تشکیل‌دهنده دفاع وسط خواهند بود، می‌توان با دست‌هایی بازتر از میان نفرات فوق اقدام به انتخاب بهترین‌ها و آماده‌ترین‌ها کرد. در این امر نه‌تنها کیفیت کار حریفان و طراحی چگونگی تقابل با آنها مهم و امری تأثیرگذار خواهد بود، بلکه میزان آشنایی و هماهنگی مدافعان و طول حضور آنها در این تیم نیز شرط و مبنا قرار خواهد گرفت. به‌عنوان مثال عارف آقاسی چون به‌تازگی آبی‌پوش شده، در ابتدا با احتیاط بیشتر و حجم کمتری مورد استفاده قرار خواهد گرفت، مگر اینکه در همان بازی‌های اولیه‌اش با پیراهن آبی آنچنان بدرخشد که همگان را قانع کند برای حضور در هر موقعیت سخت و هر ترکیب ضروری لیاقت دارد و مشکلی برای همکاری مؤثر با هیچ‌یک از مدافعان دیگر آبی‌پوش ندارد.
 
و اما نیمه خالی لیوان
اینها که آمد نشانگر نیمه پر لیوان و انعکاسی از قسمت‌های مثبت‌تر قضیه هستند و‌گرنه در نیمه خالی لیوان و در صورت نگاه به سایر ابعاد قضیه وضع استقلال در دفاع وسط به‌رغم انباشت نیروهای خوب مورد بحث چندان روشن نیست و شرایط به‌گونه‌ای است که باید پرسید چرا آبی‌ها به‌رغم داشتن این همه دارایی اینقدر فقیر نشان می‌دهند و به چه سبب حالت میلیاردرهایی را دارند که یک سکه خرد هم ندارند و ته جیب‌شان تار عنکبوت بسته است؟! مسأله فقط بحران نیست که به‌سبب در دسترس نبودن یزدانی، آقاسی و مرادمند و قهر چند روزه دانشگر از جمع آبی‌ها در آستانه دیدار سنگین آنها با الهلال شکل گرفته بود، بلکه در سیاست‌هایی است که برای جذب این نفرات به کار گرفته می‌شود و در روش‌هایی است که در نحوه استفاده از آنها به اجرا درمی‌آید. آبی‌ها در فصول اخیر به‌ندرت توانسته‌اند انتخاب‌کننده و مجری روش‌هایی باشند که به شکل‌گیری یک دفاع وسط پایدار موفق در تیم‌شان بینجامد و با اینکه در این زمینه رشدی محسوس و پیشرفتی قابل توجه در نیم‌فصل دوم لیگ بیستم داشتند و در آن مقطع زمانی بسیار کم و به‌ندرت گل خوردند، اما در همان فصل هم با کش‌وقوس‌های پایان‌ناپذیر دانشگر کلنجار می‌رفتند و بارها او را دفع و به دفعات وی را از نو جذب کردند و هیچ‌کس استدلال و دلایل مشخصی برای این «شل‌کن و سفت‌کن»ها نیافت.
 
حساب‌های از دست رفته
البته دانشگر هم با کارهای بحث‌برانگیزش از دلایل اصلی این ارتباط کاری کج‌و‌معوج با آبی‌ها بود. اضافه بر این برای مجیدی مدت‌ها طول کشید تا بفهمد با دانشگر یا بدون او چگونه خط دفاعی را بچیند که دارای همه محسنات لازم باشد و فقط در 10، 11 هفته پایانی فصل بود که بر پایه زوج «مرادمند-یزدانی» یا مثلث «مرادمند-یزدانی-غلامی» به خلق استحکامی نائل آمد که برای پیروز شدن تیم در مسابقات حساس باقی‌مانده لیگ به آن نیاز مبرم وجود داشت. تا قبل از آن دستاورد چه مجیدی و چه محمود فکری که در نیم‌فصل اول لیگ بیستم سکان هدایت آبی‌ها را در دست داشت، آنقدر به آزمون و خطا و گزینش‌های متعدد و متضاد در امر تعیین زوج یا مثلث مرکز دفاعی دست زده بودند که حساب کار از دست همه در رفته بود و هیچ‌کس نمی‌دانست قضیه از چه قرار است و برای سر و سامان دادن به این دفاع آشفته چه بایدکرد و چه نباید کرد؟
 
انتقال یک هنر ویژه
در فاصله نه‌چندان زیادی تا شروع لیگ بیست‌ویکم همین سؤال‌های بی‌جواب برای خط دفاعی استقلال وجود دارد و استمرار این قضیه این‌بار بیشتر از گذشته موجب تأمل و تأسف و افسوس می‌شود زیرا با آمدن عارف آقاسی به جمع آبی‌ها ثروت آنان در این خط و در مرکز آن به‌وضوح بیشتر شده و به تبع آن گزینه‌ها و راه‌های فزون‌تری برای رسیدن به یک خط دفاع متوازن‌تر وجود دارد؛ چیزی که البته سران استقلال در عدم استفاده درست و اکمل از آن ید طولایی داشته‌اند و بعید نیست که این هنر ویژه (!) را به فصل جدید هم بسط بدهند.
 
 
 

Page Generated in 0.0057 sec