printlogo


کد خبر: 232966تاریخ: 1400/5/5 00:00
به این فوتبال باید ببالیم یا بنالیم؟!

شهرام وزیری
 
چه رمز و رازی در این صندلی تیمداری است... . این چه چسبی است که هر رهگذر از سر گذر بر رویش نشانده می‌شود نه چسبش وا می‌رود و نه طرف وا می‌دهد... . چه رازی در این چسب رازی است که با وجود این همه آدم ناراضی فقط جناب تیمدارش راضی است؟!
خب چه انتظار وقتی طرف‌های مربوطه سریالی با چسب وزارتی به این صندلی‌های نامربوط چسبانده می‌شوند باید هم آنچه به جایی نرسد فریاد اهلش باشد!
وقتی چنین که رود فریاد اهالی استقلال نعل به نعل همان فریاد پرسپولیس باشد باید دید مشکل از نعل است یا نعلبندان... . مشکل از میخ است یا چکش به دستان که با سیاست تسامح و تساهل و روزمرگی برای خفه کردن هرچه فریاد است هفته به هفته با خالی‌بندی یکی به نعل خود بزنند یکی به میخ 
بازیکنان!
اگر قرار باشد اعتبارات میلیاردی استقلال و پرسپولیس از جیب جنابان اسپانسرها و حمایت‌گران مالی به کیسه هزینه‌ساز چنین کارپردازان تیمدار واریز شود و چنین که می‌رود آب از آب راکد بدهی‌ها گذشته و پرداختی‌های جاری بازیکنان و کادر فنی تکان نخورد و یک روز این یکی اعتصاب کند و دگر روز آن یکی کم‌کاری کند و مدام از عدم تعهد مالی و امکانات سخت‌افزاری زیرساخت‌ها فریاد سر دهند! یکی در این فوتبال هرهری رفتار هست که به من و تو و هواداران میلیونی این دو تیم بگوید آن روزی که طبق روال حسنه حکم این مدیران عالیجاه توسط جناب وزیر توشیح می‌شود و و و و آیا این منصوبان غریبه با ورزش شده گوشه چشمی به شرح وظایف خود در این حکم بازی‌های سریالی انداخته و بیندازند و به طور مشروح به تلاش‌ها و ایضاً درآمدزایی‌ها و سازندگی‌های قید شده در سطر به سطر احکام‌شان توجه کنند یا به مثابه همان خیل آمدگان و رفتگان قبلی به مصلحت خویش دوان دوان برای کسب جاه و مقام می‌آیند تا برسد به مصلحت زمانه پس پسکی بروند؟!
آیا اشکال کار استقلال و پرسپولیس در چنین انتصابات زیراکسی مدیرانش هستند که بدون تحقیق و بررسی توانایی‌های مدیریتی منصوب شده و می‌شوند یا مشکل در چرخه غلط سیاست‌های باری به هر جهت ناصب و ناصبان بالاسری این نوع فوتبال است؟!
به همین استقلال و کمی تا قسمتی هم به همین پرسپولیس توجه کنید... این چگونه مدیریت و تیمداری است که از بام تا شام چشم به در منتظر باشند که کی اسپانسر شهسوار سوار بر اسب سپیدش البته با مجوز و عنایت وزیرانه - چه با ارتباطات چه بی‌ارتباطات! - از راه برسد و خورجین معاش بی‌تلاش‌شان را پیش پای مبارک خالی کند و هیهات این میان یکی پشت چشم نازک کند و بنالد که چرا اینقدر دیر آوردی و آن یکی فریاد برآورد که چرا اینقدر کم آوردی؟!
این میان هم برای خالی نبودن عریضه تیمداری یکی مدام حضورش را – من مدیر عاملم پس هستم – با بیانیه‌های اخلاقی پشت اعلامیه‌های اعتراضی به رخ حریفان بکشد و آن یکی تیمدار هم به جای مبارزه با رقیبان از بام تا شام شمشیر از رو برای سرمربی‌اش بکشد و تا سرش را نزند ول کنش نباشد... . این میان هم به من و تو حقنه کنند که تیمداری در این فوتبال گل و بلبلی اینجوریه... همینه که 
هست!
ختم کلام... خب اگر قرار باشد جناب اسپانسر عالیجاه صفر تا صد هزینه‌های استقلال و پرسپولیس را تأمین کند و اگر روزی هم تأمین نکند چنین که می‌رود چرخ این نوع تیمداری لنگ بزند تو بگو... پس این بعضی از ما بهتران میزنشین این وسط چه‌کاره‌اند؟ آیا این تیمداران معزز فقط مأمور وصول پول و مدیران هزینه‌اند؟!
آیا بهتر نیست به جای این همه دنگ و فنگ و برو و بیا و بگیر و ببند و و و و کلید چنین نوع تیمداری را بدهند به دست مبارک اسپانسرهای عالیجاه تا قفل نداری‌ها و گرفتاری‌هایش بی‌واسطه زودتر باز شود؟!
ما معنای اسپانسرینگ و تأثیر و لزوم غیرقابل انکارش را در عرصه ورزش می‌دانیم و می‌فهمیم. اما آنچه تا امروزه روزش در پس شصت و اندی سال تجربه بدان آگاهیم، همین نوع تیمداری است که نسبت به آن نادانیم !...

Page Generated in 0.0053 sec