بلند شو تا دوباره آن دستهای پراحساست در تمام میدانها پرواز کنند...
شارح دلنشین جایت چه خالی است، بیا دوباره ما را با خود پابهپا تا عمق فوتبال ببر. بلند شو که دوباره با آن کلام شتابآلود و دلنشینت شیفتگی را در دل شگفتیهای فوتبال برایمان تفسیر کنی...
آقای مفسر دلمان سخت برایت تنگ شده... بلند شو قفس بستر را بشکن!... اریکسون را دیدی که مرد و زنده شد... راموس را دیدی که جام را از دست داد و آن هازاردی که بلژیک را بیپناه گذاشت!
بلند شو تفسیر کن که چگونه گرت سایتگیت قرار است تاریخساز شود... بلند شو بگو این دانمارک خوشقواره تا کجا قرار است گردنکلفتی کند و چه شد که ایتالیای مانچینی چنین پوست انداخت و بگو تیکی تاکای اسپانیا کجای کار کم میآورد؟
آقای شارح و مفسر دوستداشتنی، دلمان برای آن موهای زرد حنایی و برای آن همه شگفتگوییها و بداههگوییهایت سخت تنگ شده. بلند شو مرد... جامجهانی در پیش است.