سامان موحدی راد
از اواسط دهه 70 شمسی که پای نسل جدید فوتبال ایران بعد از انقلاب به فوتبال دنیا باز شده، همیشه حضور یک ایرانی در فوتبالی خارج از اتمسفر فوتبال ایران جذاب به نظر میرسیده و مورد توجه فوتبالدوستان بوده است. چه از آن سالهایی که علی دایی و خداداد عزیزی و کریم باقری به عنوان سه محصول دسته اول فوتبال ایران راهی آلمان شدند، چه سالها بعد که لیگهای معتبر و یا درجه 2 اروپایی پر از بازیکن ایرانی شد. حتی ستارههایی از نسل دوم مهاجران ایرانی در خارج از کشور هم در دهه 80 شمسی پایشان به تیم ملی باز شد و در برخی موارد تعدادشان قابل توجه بود. موضوع ثابت اما در همه این سالها حضور و نمایش یک ایرانی در فوتبالی حرفهایتر از فوتبال ایران بود.
ایرانیها در این سالها روی نمودارهای صعودی و نزولی فراوانی حرکت کردند. روزگاری تعدادشان در لیگهای سطح یک اروپایی بالا بود و روزگاری به حضور در بلژیک و یونان قناعت کردند. با اینکه فوتبال ایران کمکم در این سالها جای خودش را در فوتبال حرفهای دنیا باز کرد و جاهای خالی زیادی را در این عرصه پر کرد اما همیشه جای یک سؤال درباره فوتبال ایران باقی بود. چرا مربیهای ایرانی نمیتوانند در محیطی غیر از فوتبال ایران رشد کنند. چطور بازیکنان ایرانی در فوتبال حرفهای آسیا و اروپا پذیرفته میشوند اما مربیهای ایرانی جایی در این لیگها ندارند؟ حتی در لیگهایی مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس هم به جز معدود نمایشهایی در سطح دوم این لیگها، مربیهای ایرانی به جایی نرسیدند.
نگاهی به لیگ فوتبال کشورمان نشان میدهد اغلب تیمهای ایرانی هم داشتن مربی خارجی را به مربی ایرانی ترجیح میدهند. بسیاری دور بودن از آموزشهای آکادمیک مربیگری روز دنیا، ندانستن زبان انگلیسی برای مراجعه به منابع دسته اول و همچنین ذات فوتبال ایرانی را دلایلی برای عدم رشد مربیهای ایرانی عنوان میکنند اما با همه اینها سؤال اینجاست که در این سالها آیا فوتبال ایران حتی یک محصول در سطح لیگهای کشورهای همسایه هم نداشته است؟ جالب اینجاست که در این میان مربیهای ایرانی، آنهایی که از نسل مهاجران هستند، مانند افشین قطبی یا الکس نوری موفقیت بینالمللی بیشتری در پیدا کردن کار داشتهاند. بخش مهم این مسأله بیشک به بستر حرفهای که در آن رشد کردهاند، برمیگردد اما بیتعارف فوتبال ایرانی چنان است که مربیهایی پرورش میدهد که در جو فوتبال ایران ممکن است نمایشی خیرهکننده داشته باشند اما جایی در فوتبال کمی سطح بالاتر را ندارند.
شاید پربیراه نباشد اگر بگوییم از میان مربیهای حال حاضر ایران یحیی گلمحمدی بهترین محصول فوتبال ما در چند سال اخیر است. یحیی به تازگی گفته که از لیگ قطر پیشنهاد مربیگری داشته اما آن را رد کرده است. سؤال مهم پیش روی فوتبال ایران این است که آیا بهترین محصول دنیای مربیگری ایرانی در چند سال اخیر هم در لیگی با سطح لیگ قطر میتواند موفق باشد؟ پاسخ را شاید به صورت نانوشته در رد این پیشنهاد از سوی یحیی باید جست!