printlogo


کد خبر: 230493تاریخ: 1400/3/18 00:00
های و هوی ابدی مدیران ناکارآمد

وصال روحانی
 
مجادله‌های اخیر احمد مددی با اعضای هیأت مدیره موضوع تازه‌ای نیست و این باشگاه با این قبیل منازعه‌های مدیریتی خو گرفته است. تاریخ و سوابق به ما می‌گویند به جز در اعصاری که علی فتح‌الله‌زاده، محمدحسین قریب و سیدمحمود اولیایی مدیرعاملی باشگاه آبی‌پوش پایتخت را در اختیار داشته‌اند، مدیران استقلال سرگرم مقابله با هم و پیشی جستن بر یکدیگر در افکار عمومی بوده‌اند و به جای تقویت باشگاهی با 75 سال عمر آن را هرچه بیشتر تضعیف کرده‌اند.
این داستان به زمان‌های هدایت استقلال در دوران مقداد نجف‌زاده، بهرام افشارزاده، سیدرضا افتخاری، امیرحسین فتحی و احمد سعادتمند هم که همگی 10 سال اخیر را پوشش داده‌اند، بسط یافته است و این سوای زمان‌هایی است که یک مدیر موقتی برای آبی‌ها منصوب شده و فقط چند ماه باشگاه را به طور اضطراری اداره کرده و البته این قبیل مدیران ضربتی هم فقط مشکل‌زا بوده‌اند.
مشکل فقط انبوه بدهی‌هایی نیست که این دسته مدیران برجای نهاده و آن را برگرده جانشینان خود گذاشته‌اند. اکثر آنها حتی پول فصل بعدی را که دیگر سمتی در آن نداشته‌اند «پیش‌خور» کرده‌اند تا فردی که به جای‌شان می‌آید، تا گلو در قرض و قوله غرق باشد و نتواند تکان بخورد. محصول این وام‌های توجیه نشده و پول‌های بی‌حساب هزینه شده، بدهکاری استقلال به زمین و زمان است.
در این میان مسأله استقلال فقط شکایت اعضای خارجی سابق از این باشگاه نبوده که چون پول‌شان را نگرفتند به فیفا پناه برده‌اند و این نهاد جهانی باشگاه تهرانی را بارها نقره داغ کرده، بلکه از بین رفتن ‌شأن و اعتبار باشگاهی است که سه ربع قرن پیش با نام «باشگاه دوچرخه‌سواران» تأسیس و مشغول فعالیت شد و اینک با احتساب اتفاقات سنوات بعدی و همه مشکلات عظیم مدیریتی و پول‌های کلان هدر رفته نام و عنوان باشگاه بدهکاران برای آن بسیار بامسماتر است. وزارت ورزش که در سال‌های اخیر بسیار کوشیده است ترتیب واگذاری سرخابی‌های پایتخت را به طبقه خصوصی بدهد و به سبب در اختیار نگرفتن ساز و کارهای مؤثر از این مهم بازمانده است، ارقام متنوع و متضادی را به عنوان بدهی‌های استقلال طی دهه اخیر اعلام کرده ولی به نظر می‌رسد اگر همه آنچه را که آبی‌های همیشه بدهکار به خودی‌ها و غریبه‌ها مقروضند جمع ببندیم به رقمی بالای 150 میلیارد تومان می‌رسیم. طول حضور احمد مددی در استقلال که به 9 ماه هم نمی‌رسد. کوتاه‌تر از آن است که وی را صاحب سهم قابل توجهی در این بدهی نجومی بدانیم اما شکی نیست که او برخلاف ادعاهایش و در نفی حمایت نه چندان منطقی و بزرگی که سران ورزش از وی کرده‌اند، چندان موفق‌تر از احمد سعادتمند عمل نکرده و فقط قدری‌ های و هوی او از سعادتمند کمتر بوده است. سعادتمند طی فقط شش ماه سرپرستی‌اش در استقلال چنان ادعاهای غیر واقعی و بزرگی کرد که حتی رؤسای بزرگترین و موفق‌ترین باشگاه‌های اروپایی نکرده‌اند. شاید درگیری آشکار و کلامی او با فرهاد مجیدی با توجه به اخلاق خاصی که سرمربی استقلال دارد قابل فهم بوده باشد اما حرف‌هایی که در مورد سفر به اروپا زد و ادعاهایش درخصوص دیدار و گفت‌وگو با آندره‌آ استراماچونی مربی فراری اما محبوب ایتالیایی هیچ‌یک به اثبات نرسیدند و از سوی خود این مربی نیز به کلی انکار شدند.
مدیریت سعادتمند سرشار از بحران‌زایی بود و تشدید برخورد او با مجیدی در هفته برگزاری فینال جام حذفی فوتبال کشور و قهر و آشتی مسخره سرمربی آبی‌ها با باشگاه که فرصت تدارک و تمرین درست را از آنها گرفت این جام را همچون یک کادو از سوی آبی‌ها دو دستی به اردوی تراکتوری‌ها منتقل کرد.
احمد مددی که آمده است تا آن بحران‌ها را فرو بنشاند و منطق را جانشین برخوردهای غیرمسئولانه کند نه تنها به این مهم دست نیافته بلکه بحران‌های دیگری را آفریده زیرا فنون و مهارت‌های باشگاهداری و آن هم یکی از دو باشگاه پرطرفدار کشور را نمی‌شناسد. بالا رفتن استقلال از گروهش در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا 2021 در اردیبهشت امسال و شادی برخاسته از آن سرپوشی موقتی بر مشکلات مدیریتی این باشگاه بود ولی چه پیش از آن و چه پس از بازگشت ناموفق آبی‌ها به صحنه لیگ داخلی و واگذاری بازی برگشت دربی به رقیب بزرگ قدیمی و کمرنگ شدن شانس‌های قهرمانی استقلال در لیگ بیستم به آرامی وجوهی از ایرادات کار مددی رو شد که پیش‌تر زیر سایه مانده بود. در هفته‌های اخیر نه قروض عظیم همچنان نپرداخته استقلال به این و آن و جرایم دربی پایتخت و مسائلی از این دست بلکه تصمیم‌های فردی و دل‌بخواهی مددی استقلال را به دهلیزی تازه فرستاده و صدای سایر اعضای هیأت مدیره باشگاه را درآورده است.
به هر حال رفتن هر مدیر ناموفقی از استقلال لزوماً به معنای روی کار آمدن مدیری تواناتر نبوده و بر عکس مدیران بعدی معمولاً به‌گونه‌ای کار کرده‌اند که موجب افسوس ناظران و ایجاد این آرزو در ذهن هواداران باشگاه بوده که ‌ای کاش همان مدیران قبلی سکاندار می‌ماندند و این به سبب درس نگرفتن از اتفاقات گذشته بوده است.

Page Generated in 0.0055 sec