سر الکس فرگوسن در هنگامی که به منچستر یونایتد رفت، فرهنگ نوشیدن الکل در این باشگاه را برانداخت و دست به کارهایی زد که او را محبوب کرد. او حتی به دلیل اینکه باشگاه نیروی کافی نداشت، نقش فیزیوتراپ را هم ایفا می‌کرد.

فرگوسن در سال 1986 به عنوان مربی یونایتد برگزیده شد. او جانشین ران اتکینسون شد و یونایتد را تبدیل به باشگاهی بسیار موفق کرد. او در 26 سال حضور در این تیم، 38 قهرمانی به دست آورد.

کلیتون بلکمور، هافبک سابق یونایتد که هشت سال را زیر نظر فرگوسن گذراند، درباره این مربی اسکاتلندی صحبت کرده است. او می‌گوید: «وقتی فرگوسن آمد، بلافاصله تلاش کرد که فرهنگ نوشیدن الکل را ریشه‌کن کند. این مربی سال‌ها از زمان خودش جلو بود. او ما را یکشنبه‌ها به تمرین می‌برد تا از دست اسید لاکتیک عضلات خلاص شویم، کاری که پیش از آن هرگز انجام نشده

 بود.»

بلکمور با یونایتد فاتح لیگ برتر، جام حذفی، سوپرجام اروپا و جام برندگان جام اروپا شد. او گفت که یونایتد افراد زیادی نداشت و فرگوسن حتی به ماساژ بازیکنان هم کمک می‌کرد: «با توجه به اینکه نیروهای باشگاه کم بودند، او می‌آمد و پاهایمان را ماساژ می‌داد. مربی را می‌گویم! او، دستیارش آرچی ناکس و جیم مک‌گرگور. او یک بار پاهای من را شست. به محض آنکه او این کار را کرد، روزنامه‌ها درباره‌اش تیتر زدند اما باشگاه نیرو نداشت. ما فقط جیم مک‌گرگور فیزیوتراپ را داشتیم و بعد هم سر الکس و آرچی را. اگر او این کار را نمی‌کرد، مسئول تدارکات این کار را انجام می‌داد. البته در حالت معمول، او کارهای زیادی برای انجام دادن داشت.»

فرگوسن به این مشهور بود که در دوران حضور در یونایتد، بسیار مقتدرانه عمل می‌کرد. ماجراهای زیادی از واکنش تند او نسبت به دیوید بکام در رختکن در سال 2003 منتشر شده است. این مربی سابق یونایتد دوست داشت بهترین عملکرد را از بازیکنانش بگیرد و روش مربیگری او را بسیاری از ستارگان سابق تیم می‌ستایند و او همچنان به عنوان یکی از بهترین مربیان تاریخ مطرح است.

بلکمور درباره اتفاقات زندگی شخصی خود هم صحبت کرد و گفت که فرگوسن به‌حدی سختگیر بود که یک بار به دلیل اینکه او به ماه عسل رفته و روزهای آغازین پیش‌فصل را از دست داده بود، یک ماه با او حرف نزد! بلکمور می‌گوید: «البته شرایط خاصی بود. من تازه ازدواج کرده بودم و برنامه سفر چیده بودم. او ما را یک هفته زودتر به تمرینات فراخواند و من به مربی گفتم که برنامه سفرم در آن مدت تمام نمی‌شود و او گفت باشد اما وقتی برگشتم، او تا یک ماه با من حرف نمی‌زد. تا اینکه یک روز آمد و گفت: تو فردا مقابل اسپرز بازی می‌کنی. به این ترتیب مشکل برطرف شد.»