بلاتکلیفی آینده نیمکت استقلال نیز کاملاً به سود مدیران است چرا که تا ادامه این بلاتکلیفی محمود فکری سپر بلای مدیران مافوقش میشود و کمبودهای استقلال نیز بیش از هر شخص دیگری به پای وی نوشته میشوند
سام ستارزاده
تصویری که روی کاغذ از استقلال فصل جاری حک شده تشابه چندانی با واقعیات درونی آنها ندارد. وضعیت تیم آبیپوش پایتخت چندان مشابه تیمی که با صدر جدول لیگ برتر یک اختلاف سهامتیازی ناچیز دارد، نیست و چه بسا که اگر کیفیت فنی لیگ امسال تا این اندازه نازل نبود، محمود فکری هیچگاه این فرصت را نداشت تا ضعفهای فنی استقلال را با سرپوش صدرنشینی مخفی کند. پسران آبی فصل را با تعیین دیرهنگام سرمربی و پنجره بازنشده نقلوانتقالاتی آغاز کردند و مشکلات بزرگ آنان همچون دو سال گذشته، از جنس ناکارآمدیها و سهمخواهیهای مدیریتی هستند.
اینکه محمود فکری و کادرفنی متشکل از صمد مرفاوی، پرویز مظلومی و حنیف عمرانزاده هم در تزریق پرستیژ لازم به نیمکت استقلال و هم در باروری فنی تیم حتی در سطح لیگ برتر با ناکامی مواجه شدند، حقیقت غیرقابل انکاری است. با این حال، خطرناکترین مانع سر راه این استقلال، همان مانعی است که سال گذشته آندرهآ استراماچونی و فرهاد مجیدی را نیز در اوج کارشان متوقف کرد. نتیجه آن مانع نیز در بیاعتمادی عمیق هواداران نسبت به اخبار حاصله از اتمسفر باشگاه مشخص است؛ در اینکه حتی زمانی که خبر مصدومیت بازیکنی به گوش آنان میرسد، در صحت خبر تردید میکنند و گمان میبرند که آن بازیکن در صدد ترک تیم است.
در حال حاضر، درمورد ستارگان تیم نظیر شیخ دیاباته، مهدی قائدی و رشید مظاهری، نه شفافیتی راجع به رقم پرداختی به آنان وجود دارد و نه حتی قطعیتی درباره بقای آنان تا انتهای قراردادشان. پنجره نقلوانتقالاتی زمستانی باشگاه باز هم بسته شده؛ آن هم بهخاطر بازیکنی که سال گذشته و در چنین روزهایی به استقلال پیوسته بود. عدم توانایی در تهیه یک زمین تمرین استاندارد، صدای سرمربی باشگاه را نیز درآورده. در این اثنا، شایعات ملالآور استعفای دو عضو هیأتمدیره باشگاه، بر محبوبیت آنان میافزاید؛ دریغ از اینکه استقلال ماههاست که طعم خبرهای تلخ تکراری از این دست را با ترکیب ثابتی از مدیران ناشایست میچشد.
گمانهزنیهای متعدد پیرامون استعفا، اخراج و یا ابقای فکری با هیچ واکنش قاطعی از سوی هیأتمدیره آبیها همراه نمیشود. حتی اگر فرض بر این باشد که وزارت ورزش مداخله کرده و مخالف جدایی راه فکری و استقلال است، مدیران این باشگاه چنان به صندلیهای چرمی خود وابسته شدهاند که مخدوش شدن استقلال خود را به یک استعفای سرافرازانه ترجیح میدهند. بلاتکلیفی آینده نیمکت استقلال نیز کاملاً به سود آنهاست؛ چرا که تا ادامه این بلاتکلیفی، محمود فکری سپر بلای مدیران مافوقش میشود و کمبودهای استقلال نیز بیش از هر شخص دیگری به پای وی نوشته میشوند.
از همین حالا میتوان دانست که در گروه سخت خود در لیگ قهرمانان آسیا نیز آبیهای پایتخت روزهای ترسناکی را انتظار خواهند کشید؛ چرا که بهنظر دغدغه مدیران آنها نه اعتلا و ارتقای فنی تیم و تجهیز برای این تورنمنت نفسگیر، بلکه پرکردن نیمکت و پستهای تیم از روی شکمسیری است؛ آنهم با افرادی که به خاطر جایگاه خود حاضر نباشند در کنار هوادار و با این مدیران برای فراهمآوری امکانات و حمایت مادی و معنوی حداقلی بجنگند.