محمد قراگزلو
پرسپولیس قبل از این 5 هفته سوم که صددرصد امتیازها را بگیرد، هم در شکل بازی و هم در جمعآوری امتیاز شبیه قهرمانها نبود. شاید شکست در فینال آسیا، شاید خستگی یک فصل طولانی و اعصاب خردکن و شاید هم شرایط مسابقه، کمبود بازیکن در یکی دو پست حساس و تصمیمهای اشتباه در چند بازی باعث شد تا این تیم از خودش فاصله بگیرد.
پرسپولیس نه شبیه قهرمانها بازی میکرد و نه امتیاز میگرفت ضمن اینکه از آن جایگاه تاریخیاش با لقبهایی همچون کوبنده و زلزله فاصله گرفته بود. پرسپولیس 5 هفته پایانی را به بهترین شکل ممکن در جمعآوری امتیاز به پایان رساند اما فرم بازی این تیم باز هم همانی نشد که هواداران ایدهآلیست در ذهن میپرورانند.
البته روشن است، تیم یحیی در کلاس بازی با وجود تمام نقصهای فنی و تاکتیکیاش همچنان یک پله بالاتر از سایر تیمهای لیگ برتری ایستاده بود و شاید با اتکا به همین پشتوانه سر آخر گلیمش را از آب بیرون کشید و خودش را به سطح استاندارد امتیازهای لازم برای قهرمانی رساند.
نمایش پرسپولیس یحیی در روزهای پیروزی اما نمایشهای ایدهآل و بینقصی نبود – حتی در برد 5 گله سیرجان و با احتساب نیمه نخست آن مسابقه- و کسی نیست که در این نکته شک داشته باشد اما باور کنید تیم قهرمان برانکو هم غیر از لیگ پانزدهم که فوتبال هیجانانگیز و جذابی ارائه میداد، در سه فصل بعد از آن، با آنکه با بازیهای حسابگرانه و بعضاً بردهای اقتصادی به پیروزی میرسید اما طراوت و شادابی عمدهای در شکل بازیاش دیده نمیشد.
در واقع پرسپولیس برانکو شبیه یک تانک زرهی قدرتمند بود که در غالب اوقات راهش را پیدا میکرد و از روی حریف رد میشد. آن تیم در سه فصل متوالی (لیگهای شانزدهم، هفدهم و هجدهم) راه بردن و شکستن حریفان را خوب آموخته بود و ضمن برتری در نوع بازی و استیلا بر حریف، از حیث فنی خیلی خوب میتوانست این برتری را در نتیجه نیز ثبت کند و به سوی قهرمانی پیش برود.
پرسپولیس یحیی در نیم فصل اول و تا قبل از این بازی آخر مقابل نماینده سیرجان در غالب هفتهها چنین ویژگیای از خود بروز نداد. فارغ از بحث فقدان مهاجم گلزن و کمبودهایی که بعضاً در خط دفاع دردسرساز شد، آنچه پرسپولیس را تا حدی پرنوسان نشان داد، ریسمانی بود که این تیم گم کرده و تا بازی آخر دنبالش میگشت.
پرسپولیس با وجود تمام کمبودهایش در فاز حمله و یکی که آن جلو کار را تمام کند، به گل اول میرسید اما هیچ وقت نتوانست خیال خودش را از برد راحت کند. البته گاهی با دفاع تیمی و قدرت انفرادی مدافعانش از آن برتری یک گله با بهره بردن از شانس دفاع کرد اما گاهی هم نتوانست و امتیاز از دست داد.پرسپولیس در سیرجان موفق شد تا اختلاف یک گل را به دو برساند. کار مهمی که بعد از بازی با شهرخودرو در هفتههای ابتدایی هرگز موفق به انجامش نشده بود. البته این بار هم چنین اتفاق مهمی راحت ممکن نشد و شاید مثلاً عالیشاه باید به آن کیفیت لازم میرسید که بعد از حدود 40 متر حمل توپ با یک ضربه دقیق دروازه حریف را باز کند.بعد از آن گل بود که نشانههای خرد کردن حریف به وضوح در تیم متبلور شد. دیگر فقط یک پاس به جلوی دقیق کافی بود تا مدافع حریف را وادار به گل خودی کند یا یک ارسال مواج نه چندان قوی نیاز بود تا گلر حریف وادار به اشتباهی کشنده شود و گلها پشت سر هم از راه میرسید.پرسپولیس در بسیاری از بازیها همین گل دوم را کم داشت تا برتریاش در جریان مسابقه را تبدیل به بردی پررنگ و خردکننده کند اما به نظر میرسد حالا با لمس این واقعیت به فرمول برد راحتتر و بیدردسرتر دست یافته و میتواند شبیه همان تانک زرهی برانکو از هر بازی دست پر بیرون بیاید و هفته به هفته با بیشتر کردن اختلافش نسبت به رقبا همان راهی را در پیش بگیرد که طی چهار فصل گذشته رفته بود.
برای ایجاد چنین تفکری البته نیاز به ابزار مناسب هم هست و فقط اینطور نیست که ما اگر بدانیم به موقع مقاومت حریف را خرد کنیم حتماً پیروزی را تضمین کردهایم. این را هر مربی و فوتبالیستی میداند اما آنچه اهمیت دارد به اجرا درآوردنش خواهد بود که قطعاً نیاز به ابزار مناسب دارد.پرسپولیس طی بازی آخر با حضور مؤثر عالیشاه در خط حمله و کیفیتی که بیشتر بازیکنان این تیم در خطوط سهگانه از خود ارائه دادند، به این ویژگی دست یافت و پیشبینی میشود شرایط با اضافه شدن ترابی و در ادامه آل کثیر بهتر هم بشود که اگر اینگونه شد باید منتظر سیر صعودی تیم یحیی و فاصله گرفتن او از رقبا در نیمه دوم فصل باشیم. جایی که معمولاً چرخها بیشتر از قبل توی گل گیر میکند و بعضاً سر پیچها ممکن است ناخودآگاه سرعتت را کم کنی و عقب بیفتی اما اگر مثل تیم برانکو یا حتی تیم فصل قبل - که با کالدرون پیش آمد و با یحیی به منزل رسید- بلد باشی حریف را به موقع سر جای خود بنشانی، یکباره چشم باز میکنی و میبینی که فاصله در بالای جدول به گونهای شده که به لحاظ روانی هیچ تیمی قدرت مقابله با شما را ندارد و مثل فصل قبل از ده هفته مانده به پایان همه شما را قهرمان میدانند و حاضر به انجام ادامه بازیها نیستند.