printlogo


کد خبر: 225161تاریخ: 1399/12/4 00:00
چرا وزیر نمی‌تواند از واکنش‌های هواداری گله کند؟

سرمقاله
فرشاد کاس‌نژاد   @Farshadcasnejad
 
کری در ورزش آنچنان به بخش سرگرمی زندگی مربوط است که حرف زدن درباره‌اش بیش از یک شوخی اهمیت دیگری ندارد. کری محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری ایران یا هر مقام سیاسی، چهره شناخته ‌شده و شهروند دیگری بیش از یک شوخی طنزآمیز قابل بحث نیست. 
این سرگرمی برای عده‌ای جذاب است و برای عده‌ای دیگر شاید دور از شأن یا سخیف به نظر برسد و این بستگی به نگاه‌ها دارد که فوتبال را تا چه اندازه در حوزه سرگرمی می‌شناسند.
درباره کری‌خوانی وزیر ارتباطات ایران اما آنچه می‌تواند به حساسیت‌های خاص طرفداری در ایران منجر شود، چند نکته است که شاید بتواند زوایای بیشتری برای کری وزیر ارتباطات ایجاد کند.
فوتبال ایران دولتی است و گرایش مقامات دولتی به یک تیم اگرچه رفتاری بدیهی و طبیعی است اما این شائبه را ایجاد می‌کند که آنها بر اساس علایق خود فرصت‌های مالی بیشتری را برای تیم محبوب خود ایجاد می‌کنند‌. از این شائبه گریزی نیست و مقامات دولتی با مالکیت دولت بر باشگاه‌ها خواسته یا ناخواسته در این فضا درگیر می‌شوند.
مسعود سلطانی‌فر، وزیر ورزش و جوانان سال‌هاست که با چنین انتقاداتی مواجه است. او در نقش وزیر ورزش، رئیس مجمع هر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس است. کسی که وزیر ورزش می‌شود، حتماً دست‌کم آنقدر به ورزش گرایش دارد که حس هواداری یک باشگاه را در خود داشته باشد و این نکته هواداران باشگاه‌ها را دچار این تردید می‌کند که چطور وزیر می‌تواند در مدیریت کلان و مشترک همزمان بر دو باشگاه یا حتی قدرت تأثیرگذاری بر امور باشگاه‌های دیگر، علایق شخصی خود را نادیده بگیرد. وزیر هر کس دیگری هم که باشد و هر میزان تعلق خاطری به یک باشگاه داشته باشد، این شائبه پدید می‌آید. آنچه در فوتبال ایران عجیب است و قصدی برای اصلاح آن طی دهه‌ها دیده نمی‌شود، دولتی بودن باشگاهداری است. دولت وقتی به باشگاهداری رو می‌آورد، نمی‌تواند گله کند که چرا در کری‌های هواداری واکنش‌ها طبیعی نیست چون باشگاهداری دولتی و مالکیت مشترک بر باشگاه‌های رقیب غیرحرفه‌ای است.
در سوژه وزیر ارتباطات اما بازهم با مسأله مشابهی مواجهیم. اپراتورهای تلفن همراه بخش مهمی از درآمدهای باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس را در دهه اخیر پدید آورده‌اند و وزیر ارتباطات وقتی بتواند قدرت تأثیرگذاری در این مناسبات داشته باشد، هوادار را دچار تردید می‌کند که گرایش وزیر به یک تیم می‌تواند تبعیض ایجاد کند.
کری‌خوانی وزیر از این منظر بحث‌برانگیز است. اگر باشگاهداری در ایران دچار این بلوا و بلایا نبود، آن‌وقت کری وزیر بیشتر از یک سرگرمی و شوخ‌طبعی به نظر نمی‌رسید. آذری جهرمی در پاسخ به منتقدانش گفته: «تفکر شما کهنه است.» اما آیا به نظر او باشگاهداری دولتی، مالکیت مشترک بر دو باشگاه و اسپانسرهای مشترک تفکر کهنه‌تری نیست؟
 

Page Generated in 0.0046 sec