وصال روحانی
بازیهای درخشان و گلهای تماشایی سیدجلال حسینی در دیدارهای اخیر پرسپولیس سبب شده کار زوج موقتی او در مرکز خط دفاعی چنان که باید دیده نشود و بر آن ارج و قربی را نایل نشوند و آن زوج کسی نیست به جز کمال کامیابینیا.
انتقال کوتاه مدت یک هافبک وسط تخصصی به مرکز خط دفاعی نه کاری کاملاً تازه و نه تجربهای است که در اکثر موارد به شکست انجامیده باشد اما این بازیکن خاص به لطف هوشیاری ذهنی و چالاکی جسمانیاش به سرعت توانسته است نیازها و ملزومات یک مدافع وسط استاپر (متوقفکننده) را به شرح وظایف خود بیفزاید و کار حسینی را بهعنوان مدافع پوششی کامل و به گونهای بازی کند که انگار سالها است در مرکز خط دفاعی ظاهر میشود و از اصل و ریشه یک مدافع بوده است.
زوجی که تسلیم نمیشود
همیشه از هافبکهای وسط دفاعی بازی درگیرانه و تخریب حرکات تهاجمی تیم رقیب را درخواست کرده و از بدیهیات این پست دانستهاند و با چنین نگاهی درخشش کامیابینیا در دفاع وسط کاری نیست که بیش از حد بزرگ انگاشته شود.
اما ماجرا سوی دیگری هم دارد و آن عادت کردن شدید کامیابینیا به وظایف مدیریتیاش در خط میانی و تفاوتهای آشکار این وظایف با کارهای دائمی و سخت یک مدافع وسط است. وقتی مهدی شیری در تک مرتبه حضورش در مرکز خط دفاعی نمایشی فاجعهوار داشت و از دلایل اصلی شکست 1-2 قرمزهای تهرانی مقابل آلومینیوم اراک معرفی شد، برای یحیی گلمحمدی چارهای به جز آزمودن یک فرد دیگر برای مرکز خط دفاعی و بهعنوان زوج سیدجلال باقی نماند و او کامیابینیا را انتخاب کرد. در پی چنان انتخابی و پس از تشکیل زوج «سیدجلال – کمال» سرخها حتی یک گل هم نخوردهاند و این خبر از بیداری این دو بازیکن و توفیقشان در تشکیل زوجی تازه و هماهنگ میدهد. زوجی که باید به جای زوج بیشتر به کار گرفته شده حسینی – کنعانیزادگان، انسجام خط دفاعیها را حفظ و از هر فرصتی برای شروع حرکت رو به جلوی بعدی قرمزها استفاده کنند و چنین نیز کردهاند.
حالا که کنعانیزادگان برمیگردد
حالا که در آستانه بازگشت کنعانیزادگان پس از مصدومیت و غیبت 40 روزهاش و استقرار دوباره او در کنار حسینی هستیم، طبعاً کمال از وظایف موقتی خود و دنیای ثانویهاش باید عدول و به دنیای همیشگی و قبلیاش رجوع کند و آن پست، هافبک وسط دفاعی در کنار احمد نوراللهی و میلاد سرلک (و یا یکی از آنها) است. هر موقع کمال در میدان حاضر بوده، این دو نفر و به ویژه نوراللهی توانسته است آزادتر و رو به جلو بازی کند و حتی تبدیل به یک مهاجم آزاد شود و گلهایی که وی زده و برخی بسیار حساس و 3 امتیازی بوده، محصول همین حمایت و کار خوب کمال و سرلک در کنار او بوده است. قدر مسلم اینکه کامیابینیا در هفت فصلی که در جمع قرمزهای تهرانی گذرانده، توانسته است بهعنوان یک بازیکن چند منظوره از منظرهای مختلف به آنان خدمت کند و گرههای پرشماری را بگشاید و سبب توفیقهای متعدد باشد. شاید تعداد بازیهای ملی او اندک مانده و او چوب اوجگیری نوراللهی را در این زمینه خورده باشد اما به گونهای برای پرسپولیس مؤثر و همچون یک ژوکر عمل کرده که کمتر کسی غیبت او را در دیدارهای ملی یک عیب برشمرده است.شاید هم بازیهای اخیر کامیابینیا به قدری خوب و تأثیرگذار بوده باشد که مسئولان تیم ملی آماده نگاهی مجدد به وی و فراخوانی دوباره او باشند.