قسمت اول- حالا که درک بهتری از دوچرخهسواری شهری داریم، بگذارید نگاهی به مجموعه «اما» و «اگر»هایی بیندازیم که آدمها در مورد دوچرخهسواری شهری (بخصوص در تهران) میپرسند و با ذکر چند نمونه، تجربهها را مرور کنیم.
شیب خیابانها
وقتی در مورد دوچرخهسواری در شهر تهران صحبت میکنید، سریعاً میپرسند: «با شیب چهکار میکنید؟» سؤال درست و دقیقی هم هست. ذهنیت عمومی ما این است که دوچرخه فقط در سطح مسطح یا سراشیبی کار میکند و سر بالایی رفتن به معنی فلاکت و بدبختی است. این فکر معمولاً مرتبط با عدم آشنایی با دنده و دوچرخههای مدرن است و تجربههای ما از دوچرخههای آهنی و سنگین کودکی.
با دوچرخه میشود از کوهها هم رد شد
راز رفتن در سربالایی عدم تلاش برای سریع بودن است. استفاده از دنده مناسب و آرام و مستمر رکاب زدن، تقریباً بدون خستگی و عرق کردن آدم را به مقصد خواهد رساند. عرق کردن و نفسنفس زدن مربوط به زمانی است که سعی میکنیم سریعتر از متوسط توانمان به مقصد برسیم. بنا بر تجربیات زیاد دوچرخهسواران، شیب خطر خاصی برای دوچرخه ندارد. البته در محاسبه زمان و میزان عرق کردن، شیب با معنا است ولی چیزی نیست که باعث شود دوچرخهسواری غیرممکن شود.
وسیع بودن شهر
سرعت متوسط یک دوچرخهسوار در شهر در ترافیک متوسط چیزی حدود ۱۴ کیلومتر در ساعت است. با یک رکابزنی بامزه و ساده و شاد در مسیر مسطح. برای اینکه درکی بهتر از ۱۴ کیلومتر در ساعت داشته باشیم بهتر است بدانیم میدان گمرک تا ولنجک هم ۱۴ کیلومتر است و فاصله تهرانپارس تا گیشا هم همین مقدار است. با این اعداد مشخص است که مثلاً روزی که جلسه من ساعت ۴ در شهرک غرب تمام میشود و میخواهم ساعت ۵ در آزادی باشم، دوچرخه برایم گزینه خوبی نیست اما اگر ساعت ۹ مهمانی در تهرانپارس دعوت باشم، با خوشحالی ساعت ۸ از خانه راه میافتم و به موقع میرسم. اینکه شما در چه زمانهایی سوار شدن بر دوچرخه را انتخاب میکنید کاملاً بستگی به برنامه، شیوه زندگی و علاقهتان دارد. مثلاً ۵۰درصد کارهای یک شهروند ممکن است در مرکز شهر اتفاق بیفتد که عملاً دوچرخه به سریعترین وسیله نقلیه تبدیل میشود و البته که دوچرخهسوار شدن برای لذت بردن است، نه برای سریع رسیدن. لذت بردن خودتان و جذابتر کردن شهر.
آلودگی هوا
مسأله حساس دیگر که همیشه در بحثهای دوچرخه شهری مطرح میشود، آلودگی هواست. این مسأله تا حد زیادی مربوط به تصور اشتباه آدمها از دوچرخهسواری است که فکر میکنند حین دوچرخهسواری شما شدیداً در حال نفسنفس زدن هستید و بدنتان سعی میکند هوای اطراف را به عمیقترین جایی که میتواند بفرستد. در واقعیت دوچرخه نفسنفس زدنی کمتر از پیادهروی دارد و در ترافیک معمولاً سریعتر از خودرو است. دوچرخه هر چراغ قرمز را فقط با یکبار ایستادن رد میکند، در صورت نیاز با رفتن به پیادهرو (حین حفظ حق تقدم پیادهها) و خط ویژه از ترافیک فرار میکند و شما را کمتر در هوای آلوده نگه میدارد. تحقیقهای متنوعی سعی کردهاند که میزان دریافت آلودگی بر اساس وسایل نقلیه را بررسی کنند ولی نتایج آنقدر متفاوت هستند که نمیشود به هیچکدام استناد کرد. گاهی گفته میشود سوار شدن بر دوچرخه نسبت به نشستن در خودرو در ترافیک، آلودگی کمتری جذب بدن شما میکند. گاهی هم گفته میشود این مسأله کاملاً بستگی به میزان آلودگی هوا دارد اما تحقیقها توافق دارند که در مورد دوچرخه، ارزش ورزش نباید فراموش شود.
در واقع شما دارید میزان دریافت آلودگی مساوی را در شرایطی بررسی میکنید که در یک حالت یک ساعت روی صندلی ماشین بیحرکت نشستهاید و در طرف دیگر، یک ساعت در حال ورزش هستید. معلوم است که اگر این دو وضعیت آلودگی مشابه دریافت کنند، وضعیت در حال ورزش بخصوص در زندگی کم ورزش ما، بسیار ارزشمندتر است.