میعاد نیک
از همان روزهای ابتدایی حرکت قطار لیگ بیستم میشد سرنوشت محتوم این دوره از مسابقات را پیشبینی کرد. شاید در میانههای راه و در اواسط نیمفصل نخست با درخشش تیمهایی مانند صنعت نفت و گل گهر، معادلات کمی برهم ریخت اما کسی نمیتوانست ادعا کند که پرسپولیس دیگر تمام شده و نوبت قهرمانی به تیمهای دیگر رسیده. در بازیهای چند هفته اول لیگ برتر عیار تیمهای مدعی تا حدودی مشخص شد؛ معلوم شد که استقلال با محمود فکری بویی از شخصیت قهرمانی نبُرده و شهرخودروی سیدمهدی رحمتی همان قدر درگیر مشکلات حاشیهای است که مجالی برای نفس کشیدن هم ندارد. مشخص بود که سپاهان با بنزین سبز محرم نویدکیا میتواند به مهمترین رقیب سرخها در مسیر گلات قهرمانی تبدیل شود و البته فولاد هم مانند همیشه مترصد کوچکترین فرصتی خواهد بود تا بیشترین استفاده را داشته باشد.
بازیهای عقبافتاده تیم پرسپولیس اما نهتنها به ضرر اردوی سرخ تمام نشد، بلکه باعث شد تا سربازان یحیی گلمحمدی در کمال شایستگی و آمادگی به مصاف رقبای خود بروند و درست زمانی که همه ترمزها را کشیده و مشغول استراحتاند، ماشینِ قرمزها گاز بدهد و در مسیر صدرنشینی قرار بگیرد. اصلِ این کامبکهای پرسپولیس به روزهای مطلوب ریشه در چیزی به نام خصلت ذاتی باز میگردد؛ سرخها در بنیان وجودی و در بندبند باشگاه خود چیزی به نام سجیه قهرمانی را حس میکنند و این محرک قدرتمند دقیقاً همان فاکتور مهمی است که پرسپولیس را امروز به یکقدمی صدر جدول نزدیک کرده. این ادعا هرگز اشتباه نیست که بگوییم اگر بهجای یحیی گلمحمدی هم یک سرمربی دیگر و حتی متزلزلتر هم بود، مورد تحول توسط اتمسفر این باشگاه قرار میگرفت و باز هم خودش و تیمش را در مسیر قهرمانی قرار میداد.
سایر تیمها پیش از ایراد به وزیر ورزش و رئیس فدراسیون فوتبال، باید بهدنبال احیای همین محرک در ساختار رختکن خود باشند. شاید بیراه هم نباشد که این بازگشتها و این موفقیتهای متوالی تیم پرسپولیس را، همان همیشگی بنامیم.