وصال روحانی
اواخر دهه 1370 بود و هنوز لیگ سراسری ایران به نام لیگ برتر خوانده نمیشد و آن را لیگ آزادگان مینامیدند که در سالهای بعدی بهعنوان لیگ دسته یک تبدیل شد.
پرسپولیس با «پاس» بازی داشت. در دقیقه 84 به سود پاس اعلام پنالتی شد و جواد نکونام هافبک جوان شاخص آن موقع پاسها که هنوز «نکونام» نشده و به اسپانیا سفر نکرده و کاپیتان تیم ملی نشده بود پشت ضربه پنالتی ایستاد. استرس آن لحظات سخت وی را گرفت و داود فنایی گلر آن زمان سرخهای تهرانی که حالا با موهایی سفید مربی دروازهبانهای این باشگاه است، ضربه وی را دفع کرد. در فعل و انفعال بعدی توپ به 18 قدم پاس رسید و روی دخالت «پایان رافت»، علی باغمیشه زوج کوچولوی این غول اسبق تیم ملوان دروازه پاسیها را گشود. دقایقی بعد و به واقع در وقت تلف شده مهدی هاشمینسب مدافع همیشه پیش رونده و گلزن پرسپولیس گل بعدی این تیم را هم زد و پرسپولیس بازی 200درصد(!) باخته را از پاس برد؛ با شکوهی هر چه بیشتر و با وجود دراماتیکی که فقط از تیمهای بزرگ برمیآید.
تفهیم «بزرگی» به جویندگان افتخار
امروز که پرسپولیس پس از شروعی بسیار بد در لیگ بیستم حرفهای یک بار دیگر به صدر جدول مسابقهها نزدیک شده، همان «روح بزرگ» یاور اصلی و دلیل عمده توفیقهای اخیر این تیم است، سرخها بر اثر شروع ضعیف مورد بحث و تساویهای کسالتبار پرتعداد تا رده 14 جدول این لیگ 16 تیمی سقوط کرده و همه را از خود ناامید ساخته بودند، پرسپولیس اصلاً آن «پرسپولیس برانکو» نشان نداده بود که سه دوره پیاپی لیگ را قبضه کرده و با ماندگاری چشمگیرش سبب شده بود قهرمانی چهارم، مشترکاً به نام گابریل کالدرون و یحیی گلمحمدی ثبت شود. سخت و بیهوده است که اینها و چهار برد پیاپی اخیر پرسپولیس را فقط به گلزنیهای حساس و البته بسیار ارزشمند مدافع اسطورهای شده باشگاه – سیدجلال حسینی – نسبت بدهیم و کنکاش بیشتر و نگاهی واقعبینانهتر ما را به همان سال 1378 و آن بازی پرسپولیس – پاس در دوره سرمربیگری علی پروین و بسیاری از بردهای دیگر این تیم رجعت میدهد. چنان نگاهی به ما میگوید راز بازگشت سریع پرسپولیس به کورس قهرمانی نه تک تک افراد و نه حتی مهارتهای فنی امید عالیشاه و جسارتهای احمد نوراللهی بلکه روح بزرگ سرخها است. تیمی که پروین با وحشتآفرینی ویژه خود به آن القا کرد حق باختن ندارد و اگر ببازد میهمان انبوهی از کلمات نه چندان دلنواز در رختکن خواهند شد و 20 سال بعد از وی برانکو ایوانکوویچ به آنها تفهیم کرد که اگر باور همیشگی پیروزی و روحی خواهنده و بزرگ نداشته باشند هرگز حاکم فوتبال کشور نخواهند شد.
تا وقتی که گلزنها برگردند
«پرسپولیس یحیی» چیزی به کلی متفاوت است و نه آن تیم بیش از حد مصمم و مستحکم پروین است که وجوه هولناک فیزیکی از آن میبارید و نه تیم فنی – فیزیکی برانکو که میدانست از کدام «در» وارد شود تا «پنجره»ای به روی پیروزیهایی پرشمار باشد و در پی هر شکست نادر خود یک نوار بیشکستی مسابقهای را تجربه میکرد. گلمحمدی مأخوذ به حیا تیمی را ساخته است که به لطف باقی ماندن سیدجلال در ترکیب دفاعیاش هنوز بسیار سخت و کم گل میخورد و با هافبکهای دفاعی و دوندهاش عرصه را به رقبا تنگ و نفس آنها را قطع میکند و اگرچه گلزن ندارد و حتی یک مهاجمش قابل تحسین نیست اما به لطف همان استحکام دفاعیاش راه کسب بردهای اقتصادی را بلد است. شاید این یورش اواسط فصل به سبب ناکامل بودن پرسنل گلمحمدی و توان فنی بیشتر استقلال و سپاهان به قهرمانی در لیگ بیستم منجر نشود اما شکی نیست که قطعه پیوند زننده زنجیره پرسپولیس و چیزی که این تیم را از مخمصههای اخیر با بردهای صفر – 1 رهانیده، همان روح بزرگ است. چیزی که یحیی و دستیارانش به خوبی میتوانند تا زمان استقرار مجدد مهدی ترابی و عیسی آلکثیر در خط حمله سرخها و به لطف بازگشت قریبالوقوع حسین کنعانیزادگان به قلب خط دفاعی تیم و البته یکی دو خرید محتمل جدید در نیم فصل روی آن حساب باز کنند و کلید پیروزیهای احتمالی بعدی خود قرار بدهند.