عباس ترابیان
اساسنامه فدراسیون فوتبال کشورمان از اساسنامهای که در فیفا طراحی شده است تابعیت میکند؛ یعنی در واقع مدیریت فوتبال کشورمان طبق مقررات فیفا عمل میکند. اگر خلاف این قاعده رفتار کند قطعاً مسئولان از سوی خود فیفا مورد مؤاخذه قرار میگیرند. مشکلات اساسی فوتبال کشورمان جزئی نیست و مدیران آینده هم نمیتوانند به این راحتی روی آن تمرکز کنند، کما اینکه ایرادهای فدراسیون فوتبال ابعاد متفاوتی دارد که واقعاً فوتبال کشورمان را حسابی تحت تأثیر قرار داده است. یکی از آنها مربوط به انژکسیون خودی فوتبال و دیگری هم دخالت و نظارت مستقیم دولت بر فدراسیون است.
مشکلات ناشی از فوتبال خودی این است که مدیریت فوتبال آشفته ما ملزم به استفاده از شخصیت قاطع، منتظم و بادرایتی است که بتواند بر مشکلات فائق آید و برنامههای پیشرفت فوتبال را جلو ببرد؛ مدیریت فدراسیون یکی همانند صفاییفراهانی میخواهد که از آذرماه 76 تا شهریور 81 ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده داشت. برنامهریزیهای دوره او برای انجام مرتب مسابقات لیگ برتر و لیگ یک فوتبال راه را برای راهیابی به جامجهانی فوتبال هموار کرده بود و تیم ملی ایران توانست در تاریخ عضویت 60 سالهاش در فیفا برای سومینبار در سال 2006 به جامجهانی راه پیدا کند.
اما فرض بر اینکه مدیریت فوتبال تحت نظارت دولت فعالیت کند و عموم کارشناسان هم موافق این فرضیه باشند پس آیا خود دولت میتواند پشتوانه مالی و یا اینکه تمام مشکلات فوتبال را حل کند؟ جواب این است که دولت در مسائل ریز و درشت فدراسیون دخالت میکند اما نسبت به مسائل مالی و تأمین بودجه فدراسیون تا حدودی فراموشکار میشود.
یک فوتبال پیشرفته نیاز به رسانه قوی دارد تا درست در مسیر جامعه جهانی قرار بگیرد. معمولاً اکثر اسپانسرها از طریق رسانهها جذب رشتههای ورزشی میشوند اما صدا و سیمای کشورمان نهتنها با فدراسیون فوتبال همکاری نمیکند بلکه نسبت به پخش برنامههای فوتبال هم هیچ قرارداد منعقدشدهای ندارد. درباره این موضوع میخواهم به فوتبال آلمان اشاره کنم؛ رسانههای این کشور طوری فوتبال را پوشش دادهاند که شرکت مرسدس بنز با پشتوانه مالی بسیار غنی که دارد جذب ورزش آلمان شده است و اکثر رشتههای ورزشی این کشور را حمایت میکند. البته قیاس فوتبال ما با فوتبال آلمانی که همواره مدعی قهرمانی جامجهانی است شاید مورد انتقاد برخی کارشناسان این رشته قرار بگیرد، ولی مقایسه فوتبال ما با کشورهایی که زمانی اصلاً فوتبال نداشتند و در برابر ورزش ما هیچ بودند هم دردآور است. کشورهایی که فوتبال ما از آنها سرتر بود الان با جهان فوتبال در حال رقابت هستند. فوتبال ما از لحاظ جذب اسپانسر نیز چون رسانهای در اختیار ندارد بسیار ضعیف و ناتوان است. هیچ سازمانی جرأت ندارد بهعنوان یک اسپانسر، بودجه درست حسابی در اختیار ورزش فوتبال قرار بدهد. حتی هیچ اسپانسری هم حاضر به تأمین و حمایت از تیم ملی نیست، پس به خاطر همین مسائل است که فوتبال ما درجا میزند.
انتخابات فدراسیون نزدیک است و بعد از رد صلاحیتها چهار نماینده در کورس رقابت باقی ماندهاند. هر کدام از این گزینهها اشخاص سرشناس و معروفی هستند. هر کدام با یک روزمه شفاف و موفق که در حوزه مدیریت و بازیگری داشتهاند آمدهاند تا یکی از آنها چهار سال مدیریت فدراسیون فوتبال کشور را در دست بگیرد. کیومرث هاشمی یکی از چهار نماینده حاضر در انتخابات فدراسیون است که هم رئیس کمیته ملی المپیک بوده و هم سرپرست فدراسیون. او دارای سوابق خوبی در ورزش ایران بوده است و میتواند کارنامه موفقی در آینده فوتبال کشور داشته باشد. علی کریمی بین تمام ایرانیان بهعنوان یک نخبه ورزشی معروف است؛ کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال و وطنپرست ایران با 127 بازی ملی که جزو باسابقهترین بازیکنان ایران محسوب میشود. بازیکنی محبوب در مستطیل سبز که در دوران فوتبالش در تیمهایی چون فتح، پرسپولیس، الاهلی، بایرنمونیخ، قطر اسسی، استیلآذین، شالکه 04 و تراکتور بازی کرد. شهابالدین عزیزیخادم، یکی دیگر از کاندیداهای جوان است. او یک دوره هم حضور در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و حضور در باشگاههای سایپا و پیکان را تجربه کرده است. مصطفی آجورلو سابقه مدیریتی در باشگاههای پاس، استیلآذین و تراکتور تبریز و حتی دورهای هم در سازمان ورزش شهرداری کارنامه قابل قبولی داشته است، پس او میتواند برای فوتبال یک مدیر موفق باشد اما با این همه مشکلاتی که فوتبال امروزی دارد نشستن بر روی کرسی فدراسیون جسارت و جرأت میخواهد و از اینکه هر چهار نماینده از دوستان صمیمیام هستند خیلی برای آنها نگران هستم.