printlogo


کد خبر: 224697تاریخ: 1399/11/27 00:00
دیگر جایی برای زخم‌خوردن نیست
شاید این آخرین باره!

میعاد نیک
 
با شکست تیم استقلال در واپسین دیدار نیم‌فصل نخست لیگ بیستم و سپری شدن سینوسی 15 بازی تحت هدایت محمود فکری، مشخص شد که این سرمربی از حداقل پارامترهای لازم برای ایستادن بر عرشه کشتی بزرگی مانند استقلال برخوردار نیست. آبی‌های تهرانی در آخرین مسابقه نیم‌فصل و درست در جایی که می‌توانستند نسخه یکی از مدعیان اصلی قهرمانی لیگ را در دیداری متقابل بپیچند، اسیر بی‌تاکتیکی‌های کادرفنی شدند تا هم سپاهان از استقلال پیشی بگیرد و هم مسیر گلات قهرمانی پرسپولیس هموارتر شود.
مهم‌ترین بازی این فصل برای تیم استقلال نه رویارویی با تراکتور و فولاد و نه شهرآورد پایتخت، بلکه دیدار با سپاهان محرم نویدکیا در نقش جهان بود. محمود فکری به‌عنوان بالاترین مسئول فنی اردوگاه آبی نقش متهم ردیف اولی را بازی می‌کند که هیچ‌جوره قرار نیست اشتباهات عریض و طویل خود و کادرفنی گوش به فرمان‌اش را بپذیرد و همواره به فرافکنی و خلط مبحث می‌پردازد تا زمان بخرد. استقلال در یک بازی 6 امتیازی و جایی که می‌توانست تا چند هفته جلوی انتقادات را بگیرد، قافیه را به تیمی باخت که شرایط مهره‌ای‌اش اگر از استقلال بدتر نباشد، بهتر هم نیست.
برای یافتن علل شکست استقلال در این دیدار خارج از خانه نیازی نیست که به‌دنبال بهانه‌های عجیب و غریب بگردیم؛ پاسخ در همین نزدیکی ا‌ست. محرم نویدکیا در نخستین سال سرمربیگری‌اش و در شرایطی که حتی مدرک B مربیگری آسیا را هم ندارد، با اتکا به ظرفیت‌های موجود و تقسیم کار اصولی، تیمی ساخته که دوست و دشمن به احترامش بایستند. سپاهانی که تحت هدایت امیر قلعه‌نویی با نوعی فروپاشی مواجه شده بود را محرم طوری متحول کرده که انگار 10 سال است در رأس امور فنی قرار دارد و از همه پیچیدگی‌ها باخبر است. نویدکیا با محول کردن مسئولیت فنی و تاکتیکی به علیرضا مرزبان و حضور به‌عنوان یک عنصر کاریزماتیک و منضبط چنان طراوتی به طلایی‌پوشان اصفهانی داده که شاید اجحاف باشد اگر سپاهان را برترین تیم نیم‌فصل نخست لیگ بیستم ندانیم.
در سوی دیگر میدان اما با یک کادرفنی تماماً برعکس مواجه بودیم؛ از سرمربی گرفته تا سرپرست و مربی و دستیار؛ همگی استاد پرداختن به حاشیه‌ها هستند و گویی از این حرفه لذت می‌برند! استقلال که لیگ بیستم را پرطمطراق‌تر از همه رقبای خود آغاز کرد، در همان ابتدای کار با فقدان یک عنصر مدبّر و مدیر در رأس کادرفنی خود مواجه بود اما این خلأ هرگز به چشم اعضای هیأت‌مدیره و مدیرعامل این باشگاه نیامد تا کارد به استخوان هواداران و همچنین بازیکنان برسد. محمود فکری که بالاترین سمت مربیگری‌اش به هدایت تیم نساجی بازمی‌گشت، با خروج ناگهانی فرهاد مجیدی و فقدان گزینه‌های مناسب یکباره به آرزوی چندین و چند ساله خود رسید تا این‌بار در کسوت سرمربی تیم استقلال به ماجراجویی‌ها و آزمون‌ و خطاهای کشنده‌اش بپردازد؛ غافل از این‌که قطب آبی تهران محل مناسبی برای مربیان ناکارآمد نیست.
کادرفنی تیم استقلال اما برخلاف عده کثیری که شامل می‌شود، از تاکتیک و تفکرات فنی خالی ا‌ست و این موضوع به‌کرات در نمایش‌های آبی‌ها در همین لیگ مشاهده شده. برعکس سپاهان که بین امور فنی و روانی مرز باریکی شکل گرفته، در استقلال همه‌چیز شلخته و بی‌سامان است و مسئولیت این بی‌ساختاری هم مستقیماً به شخص محمود فکری باز خواهد گشت. از تمرین نوبتی بین دستیاران گرفته تا بی‌نظمی در مسابقات و تعدد نظرات، کادرفنی استقلال نشان داده که صلاحیت هدایت آبی‌ها را ندارد و اگر یک سیستم مناسب در باشگاه وجود داشت، اصلاً کار به ورود این افراد به باشگاه تیم کشیده نمی‌شد.

Page Generated in 0.0055 sec