شهرام وزیری
اکنون که صلاحیت علی کریمی درکنار مصطفی آجرلو، شهابالدین عزیزی خادم و کیومرث هاشمی برای نامزدی پست ریاست فدراسیون تأیید گردیده و اکنون که شخصیتی محبوب و مشهور با برخورداری از پیشینهای پر بار در میدانهای ملی و جهانی توانسته در چنین رقابتی مهم حضور یابد، بهطور حتم برای جامعه فوتبالمان جای بسی خوشحالی است اما چه کنیم که هیبت منحوس شک و شائبه حضورش دست از سرمان بر نمیدارد چنانچه بارها کم ننوشتیم و کم نخواندید که حضور امثال کریمیها در چنین رقابتها برای حاکمان لایزالش همین «مجمع نشینان» از قبل دیده شده و چیده شده، نه تنها تهدید نیست که خود فرصتی است برای خراب کردن امثال کریمیها و مهدویکیاها تا عالیجنابان خندانلب به اهلش بگویند خلاف به عرضتان رساندهاند؛ در این چرخه «رأی بخر و رأی بگیر» حتی اگر صدتا کریمی در معیت مهدویکیا هم ردیف شوند باز این ما هستیم که در این مجمع مرئوس صفت حکم می دهیم که کی برنده باشد و کی بازنده!
از آنجایی که خوشبختانه رقبای کریمی در این رقابت، کم و بیش با توجه به پیشینههای خود با مقوله فوتبال بیگانه نیستند و هر کدام در دورههایی نیز با عناوین و سمتهای مختلف در متن مدیریتش حضور داشتهاند، اگر در این رقابتها حکم است که کریمیها بازنده باشند حداقل دلمان خوش است فوتبالمان بازنده نیست و به دست بیگانههای نااهل نمیافتد!
البته بسیاری از اهالی فوتبال انتظار دارند یکی مثل علی کریمی که حالا برای اداره فوتبال پا پیش گذاشته با توجه به آن فوتبال ناب و شگفتیسازش حالا هم در پشت میز ریاست با شگفتیهای جادوییاش بتواند دریبل زنان یکی یکی موانع پیش روی فوتبال را بردارد و... اما از آنجایی که مقوله مدیریت بخصوص در فوتبال با دریبل زدنها و زدن گلهای جادویی در دل تشویقهای میدانی قیاس معالفارق است و هر تنابندهای هم در این دیار گل و بلبلی فوتبال رئیس شود از بام تا شام باید دهها هیولای پیش رو و پس رویش را دریبل بزند، بنابراین همچنان این شائبه وجود دارد که یکی مثل کریمی با توجه به روحیه حساس و شکننده و ناصبورانهاش که تاکنون پشت هیچ میز ریاستی هم ننشسته، چگونه قادر است فوتبال را مدیریت کند!
علی کریمی یادش نرود اگردورهای صفایی فراهانی مدبرانه توانست مدیری موفق شود، یکی مثل محمد خاتمی رئیس جمهوری وقت پشت و پناهش بود و اگر در پس آن دادکان با توجه به عناد و دشمنیهای دولت و دولتمردان وقت پهلوانانه جنگید تا یکی یکی موانع را از سر راهش بردارد، همه این فاکتورها بستگی به مدیر بودنشان داشت. بنابراین کریمی عزیز هرچند به عنوان یک ستاره فوتبال خوب فکرکند و هرچند هم که تئوریهایش برای نجات فوتبال چشمگیر و چشمنواز و قابل قبول باشد، همه این فاکتورها بستگی به عنایت و گوشه چشم بیدار و خواب بالا سریهایش دارد!
البته علی کریمیها و مهدویکیاها آدمهایی نیستند که بیگدار به آب بزنند. این دو عزیز فوتبالمان بهتر از من و تو میدانند در این رقابتهای نابرابر اگر کسی با آن مجمع کذا لابی نکند یک بازنده تمام عیار است... اما کجا را دیدی شاید علی کریمیها آمدهاند تا در این فرصت مغتنم پیش چشم و گوش اهل و نااهل این فوتبال ... چه قبل از رأیگیری (با انصراف) و چه بعد از ناکامی با به چالش کشیدنهای افشاگرانه یکجا سر و تن ساختار غلط این فوتبال را جلوی چشم اهل و نااهلش بشوید!
تو بگو آیا این فرصت مغتنم برای کسانی مثل علی کریمی و مهدی مهدویکیا که از دیرباز در میان جامعه فوتبالمان اهلیت و مقبولیتی جاودانه دارند، یک شکست یا یک پیروزی برای فوتبالمان است!؟