میعاد نیک
لحن سرمست محمود فکری در کنفرانس خبری پس از شهرآورد و چهره بشاش وی با لبخندها و شوخیهایش، سرمربی فاتح دربی ۹۴ را مشخص میکرد. نتیجه نبرد غیرمستقیم دو سرمربی در کرانه باختری و خاوری استادیوم آزادی توسط یک سرباز کوچک زیروزبر شد تا در انتهای بازی این فکری باشد که در موضع قدرت حرف میزند.
بیتردید نودوچهارمین دربی پایتخت یکی از جذابترین و زیباترین تقابلهای استقلال و پرسپولیس طی ۴ سال اخیر بود؛ جدالی که آبیها با کمترین خلق موقعیت یک شکست قاطعانه را به تساوی دراماتیکی بدل کردند و فاصله امتیازی خود را با رقیب سنتی حفظ کردند. در اینکه قوای تاکتیکی تیم پرسپولیس در لیگ بیستم تحلیل رفته و دیگر خبری از آن ارتش سرخ همیشه پیروز نیست، شکی وجود ندارد اما نکته حائزاهمیت این است که باثباتترین استقلال چند فصل گذشته حتی نتوانست این پرسپولیس تضعیف شده را مقهور کند؛ چه در ابعاد فنی و چه در ابعاد روانی.
تصاویری که از مربی بهاصطلاح فاتح تیم استقلال در شهرآورد تهران بهکرات مشاهده شد شامل فریادهای عصبی غیرارادی و هوچیگریهای بیدلیل بود. محمود فکری درحالیکه تیمش با یک گل از رقیب سنتی پیش افتاده هنوز هم اهتمام به دادزدن و پرخاشگری دارد و برای تکرار این عادت همیشگی فضای روانی دربی را متشنج و البته اردوگاه خودش را نیز ملتهب میکرد. انگار محمودخان اینگونه یاد گرفته که با رفتارهای فِیک کنار خط طولی تبدیل به یک سرمربی بادانش و باتاکتیک میشود که همه حقاش را میخورند!
در آنسوی میدان هرچه یحیی گلمحمدی سعی میکرد آرامش خودش را حفظ کند و دستورات تاکتیکیاش را با طمأنینه به سربازان سرخپوش برساند، فکری و کادرفنیاش تکاپوی عجیبی برای تشویش ذهن داور و تمام حضار در استادیوم آزادی داشتند؛ انگار که کاپ قهرمانی را به هرکه خشونتاش بیشتر باشد میدهند!
حاج محمود که نتوانست برتری شکنندهاش را مقابل ضعیفترین پرسپولیس این دهه حفظ کند، اما باید شکرگزار نبوغ ستاره کوچکاش باشد که جور ناتوانیهای بیامان کادرفنی را کشید. باشو؛ ناجی کوچک کشتی فکری بود که احتمالاً به ساحل هم نمیرسد.