محمدقراگزلو
به کادر فنی پرسپولیس حق میدهم که از تصمیماتشان دفاع کنند چرا که برآیند ذهنی همه ما و هر بیننده منطقی فوتبالدوستی حکم به این میدهد که پرسپولیس بهترین نمایش فصلش را مقابل حریف دیرینه و در حساسترین بازی انجام داده و این میتواند یک امیدواری بزرگ باشد که تیم از این پس با چنین نمایشهای کمنقصی امتیازهای از دست رفته را جبران کرده و برای قهرمانی بجنگد.
اینها درست اما از دست دادن پیروزی در مسابقهای که تیم شما از هر حیث بهتر است، حریف در دفاع میانی آسیبپذیر به نظر میرسد، هافبکهای میانیاش برای مدتی طولانی عملاً از بازی خارج شدهاند و در کانالهای کناری قدرت نفوذ ندارد و عملاً در فاز حمله دلخوش کرده به حرکات انفرادی یکی از ستارههایش، اسمش را چه میگذارید؟
آیا همین که بگوییم مهدی قایدی فوتبالیست توانمندی است و در کوچکترین لحظات میتواند تفاوتها را رقم بزند، برایمان اکتفا میکند که بپذیریم این قسمت تیم یحیی و جبر فوتبال بوده که پرسپولیس برنده این دربی نباشد؟
یحیی میگوید نیازی ندیده که بیشتر و سریعتر تعویض کند چرا که تیمش طبق روال و خواسته او کار میکرده و همه وظایفشان را درست و کامل انجام میدادند. او از کف رفتن دو امتیاز مهم و یک پیروزی بزرگ در فاصله دو دقیقه مانده به پایان را مستقیماً به مهارت قایدی ربط میدهد و ضمن حمایت از بازیکنانش چیزی درباره اینکه چه شد که با آن حجم از برتری و نمایش مثبت به گل سوم نرسید و از یک اختلاف گلش محافظت نکرد، چیزی نمیگوید.
واقعیت اما چیز دیگری است. جدا از مسأله دیر و کم تعویض کردن از حیث فنی و عقب نگه داشتن خط دفاع حریف که بعد از بازی طی مطلبی با عنوان «امان از Errorهای پنج دقیقه پایانی» به آن اشاره کردم، نکته دیگری وجود دارد که انگار یا در ذات مربیگری یحیی نیست و به آن اعتقاد ندارد یا یاد نگرفته و اصلاً در لحظات حساس به آن فکر نمیکند.
در حالی که همه هاج و واج ماندهاند که چرا پرسپولیس در ده دقیقه پایانی اینقدر عقب رفت و از برتریاش در تمام خطوط بهره نبرد، یحیی میگوید نیازی به تعویض نداشت چون همه خوب کار میکردند اما سرمربی پرسپولیس باید بداند گاهی تغییرات فقط به خاطر کیفیت بازیکنان و انجام شرح وظایفشان صورت نمیگیرد و از تعویض میتوان برداشتی چند وجهی با اهدافی متفاوت داشت.
جدا از بحث تحت فشار گذاشتن خط دفاع حریف با نیروهای کارآمدتری غیر از آرمان رمضانی و استفاده از مهرههایی مثل مهدی شیری، امید عالیشاه و حتی سعید حسینپور برای حفظ توپ، میشد تغییراتی در جهت تخریب بازی تهاجمی و انتحاری حریف در ده دقیقه پایانی انجام داد. در واقع مربیان همیشه تعویض نمیکنند تا شرایط تیمشان را بهتر کنند، بلکه گاهی هم تعویض میکنند تا بازی حریف را بههم بریزند یا اجازه ندهند بازی تیم مقابل شکل بگیرد.
یحیی میتوانست با انجام دو تعویض در ده دقیقه پایانی (85 تا 5+90) و ایجاد وقفه در بازی انتحاری حریف، در روند پرزور شدن استقلال در فاز حمله وقفه ایجاد کند. او میتوانست هیجان حریف را بگیرد و بازی را از تک و تا بیندازد. او میتوانست تیمش را تدافعیتر با قابلیت تخریب بالا بچیند و آرایش دهد. او میتوانست همان ده دقیقه طلایی استقلال را هم خراب کند و با حفظ برتری حتی در لحظات پایانی شانس گل داشته باشد اما انگار او بلد نیست یا اعتقادی به این ماجراها ندارد.
یحیی دوست دارد تیمش مثل تیم پپ گواردیولا آرمانی و ایدهآل بازی کند. او یک فلسفه آرمانی برای خودش دارد و دوست دارد پرسپولیس همواره با این فلسفه آرمانی بازی کند و برنده باشد؛ اینکه تیمش در تایمی طولانی از بازی بالا باشد، مالکیت توپش همیشه بیشتر از حریف باشد، توپ را راحت در زمین حریف بچرخاند، انواع کارهای ترکیبی را در کانالهای کناری انجام دهد، در پرس از بالا کم نیاورد و خلاصه اینکه با فوتبال مدرن برنده مسابقه لقب بگیرد اما باور کنید همه فوتبال این نیست و بعضاً شرایط پیچیده میشود و گاهی هم باید کمی چرک فوتبال بازی کرد. یعنی برای بردن بازیهای بزرگ و قهرمان شدن گاهی لازم است تا چرکتر فکر کنید و لباسهایتان کثیف شود.یحیی باید یاد بگیرد حفظ برتری در یک بازی بزرگ حتی مهمتر از چگونگی رسیدن به آن است. امروز همه از فوتبال برتر و دلنشین پرسپولیس در دربی حرف میزنند اما نمایش برتری که منجر به برد نشود، واقعاً چقدر میارزد؟