در روزگاری که هنوز مسابقات جهانی کشتی آغاز نشده بود و رقابتهای کشتی محدود به مسابقات المپیک بود، گاه و بیگاه کشتیگیرانی از یک کشور راهی کشور همسایه میشدند و با چاپ اعلامیه، از کشتیگیرانی که حاضر به زورآزمایی با آنها بودند، دعوت میکردند. نمونهای از این مسابقات در سال 1914 م (1393 ش) بود که سید کاکوتا و آلن نولو از هند به ایران آمدند و کاکوتا در میان خیل عظیم تماشاگران با سیدحسن شجاعت «رزاز» کشتی گرفت و در برابر کشتیگیر ایرانی شکست خورد.
کمتر از دو دهه بعد و در سال 1300 ش نوبت به ورود پهلوان کلاوری گرجی به تهران بود. کلاوری با کشتی زورخانهای آشنا نبود و به همین علت، قبل از اعلام آمادگی برای مسابقه با کشتیگیران زورخانهای ایران، مدتی با حاج میرزا عباس صدری اصفهانی (ملقب به شیشه بُر) و حاج رضا حُکمی هاشمی به تمرین پرداخت و آنها فنون و ریزه کاریهای کشتی زورخانهای را به کلاوری آموختند. به این ترتیب او آماده مسابقه شد. در ابتدا پهلوان قاسم تختی را شکست داد و یک روز بعد هم با پهلوان حاج محمد نجاران (ملقب به خرده فروش) کشتی گرفت و این مسابقه را هم با پیروزی پشت سر گذاشت.
به نظر نمیرسید که کسی حریف کشتیگیر گرجی باشد. از سوی دیگر مردم او را اجنبی و کافر میدانستند. همین مسأله سبب شد تا عوامالناس رقابتهای او را با کشتیگیران ایرانی، رقابت کفر و اسلام دانسته و دسته دسته به امامزادهها میرفتند تا برای شکست کشتیگیر اجنبی نذر و نیاز، کنند. حرم شاه عبدالعظیم از جمله اماکنی بود که بیشتر از سایر زیارتگاهها، با هجوم مردم قرار میگرفت.
در همین ایام سیدمحمدعلی مسجدحوضی که خود از پهلوانان ایران بود، در بازار حلبیسازها حاج محمدصادق بلور فروش را میبیند. بلورفروش دو سال پیش از او تقاضای زنگ کرد و خواست با هم کشتی بگیرند اما وقتی با مخالفت سیدمحمدعلی روبهرو شد، کشتی را کنار گذاشت. حضور پهلوان گرجی بهانهای شد تا سیدمحمدعلی از او درخواست کند دوباره به زورخانه بازگردد تا با کلاوری گرجی مسابقه بدهد.