printlogo


کد خبر: 220953تاریخ: 1399/9/27 00:00
مسأله کمبود بودجه در میان است یا فقدان خلاقیت؟
ما و ورزش قطر

سرمقاله
وصال روحانی  
 
در ظاهر در یک چشم‌ به هم زدن و در باطن در پروسه‌ای حداقل 20 ساله ورزش قطر به یکی از تواناترین میزبان‌ها و مجریان مسابقات ورزشی در سطح جهان تبدیل شده است. این کشور پس از برگزاری شماری از مسابقات مختلف قهرمانی آسیا و حتی جهان در رشته‌هایی مانند دوومیدانی و ژیمناستیک و بر دوش گرفتن پیکارهای معوقه امسال لیگ فوتبال قهرمانان آسیا (چه در غرب و چه شرق قاره) و البته قبول میزبانی جام جهانی فوتبال 2022 و کاری حداقل 10ساله برای مهیا‌سازی الزامات آن، به سوی برگزاری بازی‌های آسیایی در سال 2030 نیز دورخیز موفقی داشته و در این حدفاصل زمانی به‌طور قطع و یقین به میزبانی مسابقات جهانی متعدد دیگری هم در رشته‌های مختلف همت خواهد گماشت. این در حالی است که ورزش ایران اندر خم یک کوچه مانده و سال‌ها است که می‌کوشد میزبانی فوتبال جام ملت‌های آسیا را برای اولین‌بار از سال 1976 به بعد تجربه کند و جز جواب «نه» چیزی از مقام‌های آسیایی و تصمیم‌گیرندگان در این امور تحویل نگرفته و اگر هم کار به‌رأی‌گیری در میان کاندیداهای میزبانی کشیده شده، به امثال قطر (2011)، استرالیا (2015) و امارات (2019) باخته و بعید است که سرنوشتی به جز این برای دور 2027 این پیکارها هم در انتظارش باشد. مسأله و نقصان کار ما فقط به کمبود بودجه و ایرادات سخت‌افزاری و به ویژه فقدان استادیوم‌های استاندارد و کافی بر نمی‌گردد و ایراد کار از جاهای دیگری است. ما با «آزادی» در تهران» «ثامن» و «امام‌رضا» در مشهد، «نقش‌جهان» در اصفهان، «غدیر» و «شهدا» در اهواز، یادگار امام(ره) در تبریز و همچنین ورزشگاه جدید شیراز به‌اندازه کافی استادیوم برای برگزاری جام ملت‌های آسیا در چهارگوشه کشورمان داریم و هرچند این استادیوم‌ها به‌رغم سال‌ها کار و تلاش صورت گرفته هنوز کمبودهایی دارند ولی می‌توان آنها را به AFC معرفی و از آنها مجوز میزبانی رقابت‌های فوق را طلب کرد. آن‌چه کنفدراسیون فوتبال آسیا را قانع نمی‌کند و به سوی رد مکرر درخواست‌های میزبانی ما سوق می‌دهد، آماده نبودن ما در سایر موارد و جهات است.
مسأله ترافیک‌های سنگین و دشواری‌ تردد در سطح شهرهای بزرگ، کمبود راه‌های مراسلاتی سریع و فقدان وسایل ارتباطی کارآمد تکنولوژیک برای اهالی رسانه‌ها و در نهایت نامعلوم و نامطمئن بودن شرایط اسکان هزاران توریست که با برگزاری هر مسابقه مهم بین‌المللی امکان ورود‌شان به کشور میزبان فزونی می‌گیرد، نکاتی است که مقام‌های ارشد قاره را نسبت به ما بدبین می‌سازد و در نهایت به قبول درخواست سایر کاندیداهای میزبانی سوق می‌دهد. خبری از توطئه و نقشه‌چینی علیه ما در این موارد نیست و آن‌چه ما را ناکام می‌کند، فقدان خلاقیت و ضعف‌هایی است که پیوسته و سال‌ها در امر مدیریت مسابقات بزرگ داشته‌ایم. چنین چیزی البته در کشتی دست و پاگیر ما نشده و میزبانی مسابقات قهرمانی جهان در هر دو سال 1998 و 2002 به ما واگذار شد و در دوومیدانی نیز طی سال‌های اخیر از اجازه برگزاری پیکارهای داخل سالن قهرمانی آسیا در ورزشگاه آفتاب انقلاب تهران برخوردار شدیم ولی اگر این موارد معدود و همچنین مجوز برگزاری چند دوره جام جهانی کشتی (با قهرمانی جهان این رشته فرق می‌کند) طی دهه 2010 را نادیده بگیریم، در سایر موارد هیأت انتخاب کننده یا مدیران ارشد ورزش قاره و جهان توانایی‌های ما را ناکافی و ضعف‌های ورزش ایران را بیش از حد دانسته و به سود رقبای ما رأی داده‌اند و البته به سبب ضعف‌های سنتی ما در این زمینه‌ها جای گله‌گذاری چندانی هم برایمان نمانده است. امروز که ما نمی‌توانیم به میزبانی‌های بعدی مورد نظرمان هم امیدوارانه نگاه کنیم، جای مطرح کردن این سؤال بیشتر و وسیع‌تر شده که چرا مسئولان امر فکری اساسی و ریشه‌ای و همیشگی برای حل اینگونه مسائل نمی‌کنند. در سال‌های اخیر حتی میزبانی فوتسال قهرمانی آسیا و جهان هم از ما دریغ شده و این رشته‌ای است که ایران یکی از سه «قدرت» اصلی آن در سطح جهان به شمار می‌اید و اگر بپذیریم که با نداشتن پیست‌های استاندارد و سالم و مدرن دوچرخه‌سواری یا داشتن فقط یک استخر در اندازه‌های جهانی (در تهران) حق ما میزبانی پیکارهای قهرمانی آسیا و جهان در رشته‌های دوچرخه‌سواری و شنا نیست، چنین رایزنی‌ای برای فوتسال و حتی هندبال صدق نمی‌کند. در تهران، مشهد و اصفهان آنقدر سالن سرپوشیده استاندارد داریم که برای میزبانی این رشته‌ها لااقل در آسیا کفایت کنند و اگر بسکتبال نیز چوب نداشتن استادیوم‌های متعدد و اختصاصی و استاندارد را می‌خورد، دست والیبال در این زمینه‌ها بازتر است و در تهران، اصفهان، ارومیه، تبریز و مشهد سالن‌های سرپوشیده و استانداردی وجود ندارد که بتواند میزبانی و برگزاری مسابقات قهرمانی آسیا را در این رشته میسر سازند که البته این امر دوبار طی چهار سال اخیر تحقق هم یافته است. شاید روابط خوب ایران با کنفدراسیون والیبال آسیا سبب نادیده‌گرفته شدن سایر معایب ما در امر میزبانی شده باشد و تعداد نه‌چندان زیاد کشورهای حاضر در آن مسابقات نیز کمک کرد نقصان‌های دیگر ما چندان لحاظ نشود اما معمولاً و در مورد مسابقات سایر رشته‌ها قضیه به این شکل نیست و تا زمانی که احراز صلاحیت نکنیم و از همه بابت قوی‌ظاهر نشویم، میزبانی خاصی را به ما نخواهند داد و برگزاری جام ملت‌های آسیا در رشته فوتبال نمونه روشن و پیامد بزرگ آن است. پس‌از این همه ناکامی در کسب میزبانی‌ها زمان آن رسیده که با نگاهی جامع‌تر و فراگیرتر نقایص خود را در این زمینه‌ها بیشتر و بهتر ببینیم و آنها را برطرف کنیم و به چیزی تبدیل شویم که جهان امروز ورزش در زمینه میزبانی‌ها می‌خواهد به کشوری که هم تأسیسات استاندارد دارد و هم سیستم‌های ارتباطی و مراسلاتی و اسکان و ورود و خروج که با کوچک‌ترین ازدحام‌ها نیز مختل نشود و یک مرکزیت قوی در امر تشکیلاتی و سازماندهی بر هر چیزی نظارت مؤثرکند. وقتی کشوری به کوچکی و پیشینه اندک قطر و جمعیت بومی‌ای که از یک هشتادم جمعیت ایران هم کمتر است، می‌تواند به این کارها همت گمارد، چرا و به چه سبب ما نتوانیم؟
 

Page Generated in 0.0047 sec