مصاحبه
بهناز میرمطهریان
دو هفته از رقابتهای لیگ بیستم گذشته و در طول این دو هفته با حجم وسیعی از عصبانیت و خشم مواجه شدهایم، تا آنجا که به نظر میرسد این موضوع در ادامه لیگ به معضلی اساسی تبدیل شود.
بهمن فروتن، کارشناس فوتبال که در زمان مربیگری در شموشک نوشهر، به خاطر اظهارنظرهایی که در برنامه تلویزیونی داشته، به مدت 6 ماه از مربیگری محروم شده است، معتقد است کسی که میخواهد از خط قرمزها عبور کند، باید قید همه چیز را بزند. او در گفتوگو با خبرنگار ایران ورزشی میگوید: «در لیگ چهارم که من سرمربی شموشک نوشهر بودم، بعد از دو هفته متوجه شدم که این فوتبال دست ما نیست. آن زمان نمیدانستم دست کیست. الان میدانم اما من به جوانی بیاتلو نبودم. جزو مسنهای لیگ بودم. خودم را محق میدانستم که یکسری حرفها را بزنم و شروع کنم به عقب بردن خط قرمزها. میخواستم شروع کنم به افشاگری. در بازی شموشک مقابل برق شیراز اینقدر بلا سر ما آوردند که نمیتوانم به زبان بیاورم. در نهایت هم مدیرعامل و صاحب تیم شموشک دستور صادر کرد که تیم را بیرون بکشید. بعد هم من صحبتهایی را مطرح کردم و 6 ماه محروم شدم. مسأله این بود که فوتبال ما از همان زمان که من واردش شدم، دنبال اعتمادسازی نبود. وقتی شما آب میخوری دنبال این هستی که شفاف باشد، اگر اینطور نباشد، دیگر آن آب را نمیخوری. ما میخواستیم خط قرمزها را عقب ببریم. صحبتهایی که من مطرح کردم و بعدتر مایلیکهن مواردی را مطرح کرد که خیلیها جرأت کردند، خط قرمزها را عقب ببرند. اینقدر این خط قرمزها عقب رفت که فوتبال ایران امروز برای همه شفاف است و همه از خرابی این فوتبال خبر دارند.»
فروتن میگوید: «دلیل همه این اتفاقات این است که دو گروهی که فوتبال را میچرخانند، به جای اینکه مواظب باشند فوتبال خراب نشود، خوشان نقش انجام دهنده را بازی میکنند و خراب میکنند. در نتیجه فوتبال خراب میشود. اعتماد از بین میرود. دیگر علنیتر از اینکه طرف کشتی گرفته، پنالتی برای طرف مقابل میگیرند؟ و بعد هم داور را محروم میکنند؟ مگر داور سرخود تصمیم گرفته که کاری را انجام دهد؟ من در همین راستا در سنگاپور مطلبی نوشتم و گفتم در سنگاپور که یک پشه بدون کارت شناسایی نمیتواند از این مرداب به مرداب دیگر برود، چطور است که کسی به شرطبندانی که پشت در ورزشگاه نتیجه بازی را تعیین میکنند، کاری ندارد؟ در ایران هم همین است. مربی لیگ برتر اما اگر میخواهد در این کوران بماند، عرصه را زود ترک نکند و همراه با آب شنا کند و با تجربهاش سعی در پاکسازی فوتبال کند، باید با درایت و احتیاط عمل کند. باید بداند که او تنها کسی نیست که قدرت و توان تغییر شرایط را ندارد. باید بداند که امروز در فوتبال ایران بیاعتمادی در همه وجود دارد.»
بهمن فروتن معتقد است که ناسزا در فوتبال، موضوعی است که در هر کشور با برخوردهای متفاوتی مواجه میشود: «محمود فکری باید بداند که استراماچونی نیست. چه بسا حرکتی که استراماچونی در کنفرانس خبری بازی انجام داد و صندلی را پرت کرد، به مراتب بدتر از ناسزایی بود که محمود فکری گفت اما کسی با او برخوردی نکرد. ضمن اینکه فکری باید بداند که برای استقلال کوچک است و اگر میخواهد در این تیم بماند و مسیر طولانی قهرمانی را با این تیم طی کند باید با احتیاط بیشتری عمل کند. موضوع ناسزاگویی او نیست. موضوع این است که او باید بداند که خیلیها نمیخواهند او در استقلال باشد. شاید اگر او در اسپانیا بود، هیچ یک از این مشکلات پیش نمیآمد. خورخه والدانو، بازیکن سابق آرژانتین که بعدها مربی یا سرپرست رئال شد، بین دو نیمه ناسزاهایی به بازیکنان داده بود و فایل آن منتشر شد که اگر در ایران چنین اتفاقی میافتاد، اعدام میشد اما در اسپانیا ناسزاگویی خیلی طبیعی است. مشکل ما اما اینجاست که هم ناسزا میگوییم، هم کسی که ناسزا میگوید را تنبیه میکنیم. آیا رئیس کمیته انضباطی که احتمالاً میخواهد محمود فکری را محروم کند، هنگام صدور حکم محرومیت میتواند قسم بخورد که ناسزایی که محمود فکری به زبان آورده را هرگز خودش به زبان نیاورده است؟»
فروتن تأکید میکند: «مربیان ما باید با احتیاط بیشتری عمل کنند. اگر میخواهند بمانند و موفق شوند باید به بازیهای اطرافشان آگاه باشند. یک نفر ممکن است مثل من بایستد، حرفش را بزند و با همه شاخ به شاخ شود. بگوید هر کاری که میخواهید بکنید. من میایستم و حرفم را میزنم. اگر کسی میخواهد اینطور باشد باید قید همه چیز را بزند. گلمحمدی و فکری و بیاتلو که نباید این کار را بکنند. ما شرایط و جوی را به وجود آوردهایم که فوتبال ایران دچار به هم ریختگی شده است و هیچکس هیچکس را باور ندارد و این نتیجه از بین رفتن اعتماد در فوتبال ایران است.»