قسمت پنجم انتخاب در کمیته اجرایی (۲۰۰6-۲۰۰2) و نیز (۲۰10-۲۰06): حضور در کمیته اجرایی و انجام مأموریتهای مختلف برای ایافسی و فیفا و نیز خدمات افراد معرفی شده در کمیتههای مختلف و رابطه بسیار عالی رئیس فدراسیون فوتبال ایران با کلیه مسئولان ایافسی، همگی باعث شد کوچکترین مشکلی برای انتخاب در دوره بعد کمیته اجرایی وجود نداشته باشد. در ابتدا سیاست فدراسیون فوتبال برای نامزدی در پست نایب رئیسی ایافسی مطرح شد که با توجه به اینکه مدت زمان چهار سال سابقه در هیأت اجرایی برای نایب رئیسی کفایت نمیکرد و نامزدهای این پست بالای ۱۵ سال سابقه حضور در کمیته اجرایی داشتند، پیشنهاد شد که در این دوره هم در مقام عضویت در کمیته اجرایی بسنده شود. استدلال و پیشنهاد مطرح شده خوشبختانه مورد قبول فدراسیون قرار گرفت. در این دوره هم فدراسیون فوتبال توانست بالاترین رأی را برای عضویت در کمیته اجرایی به دست آورد.
مجدداً اعضای جدید برای کمیتههای مختلف از طرف فدراسیون پیشنهاد شدند که با تمام نفرات موافقت به عمل آمد. آقای صفاییفراهانی در این دوره موافقت کردند که در یکی از کمیتههای استراتژیک ایافسی حضور داشته باشند و نیز آقای دکتر غفاری در کمیته مسابقات انتخاب شدند. اینجانب به عنوان عضو کمیته اجرایی، رئیس کمیته جوانمردانه و نیز عضو کمیته تجدید نظر اساسنامه ایافسی برای تهیه پیشنویس اساسنامه جدید انتخاب شدم. علاوه بر اینجانب، سه نفر حقوقدان از کشورهای هند، سنگاپور و سریلانکا برای کمیته تجدید نظر اساسنامه در نظر گرفته شدند که قرار شد پس از شش ماه پیشنویس اساسنامه جدید به کمیته اجرایی و سپس برای تأیید نهایی به مجمع عمومی تسلیم شود. پس از شش ماه، پیشنویس اساسنامه تهیه و پس از تأیید مجمع عمومی به کلیه فدراسیونهای عضو ارسال شد.
یک سال پس از حضور اعضا در کمیتههای مختلف و انجام مأموریتهای گوناگون، به علت وجود چالشهایی بین فدراسیون فوتبال و رئیس جدید سازمان تربیت بدنی، رئیس فدراسیون فوتبال از سمت خود استعفا کرد و آقای دکتر دادکان به عنوان سرپرست مشغول به کار شدند.
به توصیه آقای صفایی فراهانی قرار شد در پستهای مختلف فدراسیون، نفرات همکاریهای خودشان را ادامه بدهند. پس از دو ماه همکاری با آقای دادکان و توافق نداشتن در مسائل مختلف، علی الخصوص مسائل برون مرزی، طی نامه کوتاهی از سمت خود در فدراسیون فوتبال استعفا کردم.
با توجه به هجمه فشارهای سازمان تربیت بدنی و دخالتهای آن در فدراسیون فوتبال و نیز تحمیل یک بند غیر قانونی در اساسنامه که دخالت رئیس سازمان را در جابهجایی ریاست آن باز میگذاشت، فیفا و ایافسی آن را دخالت دولت در کار فدراسیون تلقی میکردند. علیرغم استعفا از سمت خود در فدراسیون فوتبال ولی هنوز در جلسات رسمی کمیته اجرایی ایافسی و نیز کمیته «فدراسیونهای ملی» فیفا انجام وظیفه میکردم.
مورد ایران، یعنی دخالت دولت در کار فدراسیون، به مرحله بسیار حساسی رسیده بود و برای جلوگیری از تعلیق فدراسیون، در تمام موارد سعی میکردم با وقتکشی این مسأله را در داخل کشور از طریق مسئولان حل کنم. در داخل کشور، سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال زیر بار مقررات فیفا نمیرفتند و مسأله را جدی نمیگرفتند. فیفا معتقد بود طبق اساسنامه فدراسیون فوتبال، که به تأیید دولت و فیفا رسیده، رئیس فدراسیون فوتبال توسط مجمع عمومی فدراسیون باید جابهجا شود و استعفای آقای صفایی فراهانی باید در مجمع عمومی مطرح و حل و فصل میشد و رئیس سازمان تربیت بدنی نمیتوانست بر خلاف اساسنامه، استعفای آقای صفایی فراهانی را بپذیرد و آقای دادکان را به عنوان سرپرست منصوب کند. از دو طرف تحت فشار قرار گرفته بودم و به طور دائم از طرف فیفا و ایافسی تماس تلفنی داشتم و در داخل کشور هم گوش کسی بدهکار این حرفها نبود. کار در داخل کشور به جایی رسید که مسئولان از طریق رسانهها بنده را مجری برنامههای اجانب معرفی کرده بودند! دیگر کارد به استخوان رسیده بود و کاری از دستم بر نمیآمد و علیرغم فرصتهای به دست آمده برای فدراسیون و خود، اجباراً از تمامی سمتهای خود در ایافسی و فیفا کنارهگیری کردم (در مورد این موضوع و ادامه ماجرا تا تعلیق فدراسیون فوتبال، به تفصیل در بخش جداگانه شرح دادهام.) پس از ترک کارهای اجرایی در فوتبال، به کارهای آموزشی و تحقیقات دانشگاهی، که به طور کامل در راستای موضوعات علمی فوتبال بود، پرداختم که فرصت خوبی برای کارهای علمی به شمار میرفت.