printlogo


کد خبر: 214795تاریخ: 1399/6/22 00:00
آقای همیشه فرمانده

روزنوشت‌های یک روزنامه‌نگار
احسان محمدی     
 
آقای همیشه فرمانده
 
 جام‌جهانی 2018 با واژه «فداکاری» برای ما ایرانیان به یادها سپرده شد. سبک بازی تیم ملی و البته دو حریف سرسخت اسپانیا و پرتغال باعث شد تا بازیکنان با سر و دست و پا مقابل توپ بایستند و برای گل نخوردن دست به هر کاری بزنند اما «امید ابراهیمی» مقابل مراکش به خاطره‌های فداکارانه فوتبالی ما اضافه شد. رفت کنار علی دایی که با طحال پاره مقابل بحرین بازی کرد، کنار عابدزاده که در دیدار پلی آف 1998 مقابل ژاپن به تیر دروازه خورد، کنار آندرانیک تیموریان که با دست شکسته مقابل کره جنوبی جنگید. «امید» برای نجات دروازه ایران خودش را زیر پاهای بازیکن مراکشی انداخت و وقتی پیراهنش را بالا زد، روی پوستش رد خون بود.
بازیکنی که فوتبال را از جوانان شهرداری نکا و بانک ملی آغاز کرد، در شهرداری بندرعباس دیده شد و بعد به سپاهان رفت. جایی که خودش را به عنوان یک هافبک قلدر، نترس، شوت‌زن و آماده برای ورود به هر درگیری به همه معرفی کرد. با سپاهان دو بار لیگ و یک بار جام حذفی را به کلکسیون افتخاراتش اضافه کرد تا استقلالی‌ها او را به تهران بیاورند. با استقلال فقط یک جام حذفی را برد اما چهارسال به عنوان بهترین هافبک فوتبال ایران انتخاب شد. در تیم ملی هم بازیکن محبوب کی‌روش بود. بیش از 50 بار پیراهن ایران را پوشید، حتی مقابل سرالئون کاپیتان شد و بعد از بازی مقابل مراکش به عنوان عضو تیم منتخب جام جهانی انتخاب شد. افتخاری که حتماً هنوز هم از مرور آن لذت می‌برد.
در حالی که استقلالی‌ها به داشتن یک گلادیاتور می‌نازیدند، او به الاهلی رفت. خودش می‌گوید یک میلیارد از باشگاه طلب داشت، بازیکن آزاد بود و به دلیل درخشش در جام جهانی پیشنهادهای خوبی داشت. وقتی پولش را ندادند و با او تماس نگرفتند به قطر رفت. این جدایی آنقدر به کام آبی‌ها تلخ آمد که او را به رگبار ناسزا بستند. دو سال بعد گفت: «وقتی قرارداد بستم، روز بعد که بیدار شدم دیدم در صفحه اینستاگرامم به من فقط و فقط فحش‌های رکیک داده‌اند. 
خیلی احساسی شدم و عکس پروفایلم را برداشتم. بعد از آن تصمیم گرفتم تا پیجم را برای همیشه ببندم. واقعاً قصدم این بود که آن را دیلیت یا دی اکتیو کنم. انتظار نداشتم هواداران استقلال با من این رفتار را کنند. مدام پیام می‌دادند موبایلت را به روی باشگاه بستی. من در این 4 سالی که برای استقلالی‌ها بازی کردم، بی‌احترامی کردم؟ آیا رفتار بد داشتم؟ من ماه‌ها پول نگرفتم. یک میلیارد تومان طلب داشتم ولی در رسانه‌ها حرفی زدم؟ اعتراضی کردم؟ به تمرین نرفتم؟ توقع نداشتم این رفتارها با من شود.»
امید اندک اندک خودش را در الاهلی جا انداخت، به صورت قرضی به اوپن بلژیک رفت اما نتوانست خودش را با شرایط وفق دهد و دوباره به قطر برگشت و حالا در دو بازی کاپیتان این تیم است و می‌درخشد. هافبکی که در 32 سالگی و بدون هیاهو و حمایت رسانه‌ای سرش را پایین می‌اندازد و کارش را می‌کند. او این هفته در کنار کازارولا در ترکیب بهترین‌های لیگ ستارگان قطر قرار گرفت. امید ابراهیمی از آن دسته بازیکنانی است که قادر به حفظ کیفیتش برای هفته‌هاست. درخشش نوسانی نیست و اگر به درستی از توانمندی‌هایش استفاده شود به معنای واقعی یک «فرمانده» است. پوشش اخبار لژیونرها معمولاً در گل و پاس گل یا حضور در ترکیب خلاصه می‌شود اما برای دیدن و لذت بردن از بازی یک بازیکن باید 90 دقیقه او را دید. هفته‌ها نگاهش کرد و آن وقت می‌توان با قاطعیت در مورد صعود یا نزولش حرف زد.
گرچه میزان دستمزدها و نحوه پرداخت آنها در قطر و ایران قابل قیاس با هم نیست ولی کاش بازیکنانی با کیفیت امید در ایران بازی می‌کردند تا لیگ برتر جذاب‌تر از آنچه هست بشود. پسر نکایی گرچه در سپاهان به افتخارات بیشتری دست یافت اما به عنوان یک استقلالی شناخته می‌شود حتی وقتی تندخوهای پرخاشگر در فضای مجازی ناسزاهای درشتی بارش کردند. همان‌ها که تخصص‌شان در به عرش بردن و به فرش سابیدن ستاره‌هاست حالا شاید وقتی قهر و ناز بازیکنان متوسط را می‌بینند دلشان برای دیدن فرمانده در میانه میدان استقلال تنگ شده. جایی که ضربانش را امید ابراهیمی تنظیم می‌کرد.
 
 
 

 


Page Generated in 0.0052 sec