حمید سلیمی
جامعهشناسی مدرن، لذت جمعی را یکی از مهمترین آداب از دست رفته در اثر سرعت بالای زندگی و حجم عجیب انتقال اطلاعات برمیشمارد. درواقع با ظهور شیوههای جدید ارتباطی، ظاهرا مجال نشان دادن واکنش جمعی به وقایع برای انسان کمتر و کوتاه تر شده است، چرا که درنگ لازم برای برنامهریزی چنین آیینی در دوران فعلی هر روز کمیابتر میشود.
درواقع جامعه شناسان بارها به این نکته اشاره کردهاند که از همه وقایع اشتراکی دنیای پیش از سیطره روابط و الزامات جهان پست مدرن، سینما رفتن و فوتبال دیدن در استادیومها دو مسلک قدرتمند باقیماندهای هستند که هنوز یاد آور گذشتهاند، شبیه دو رسم مذهبی که از جهان تحت حکومت یک دین از یاد رفته باقی مانده باشد.
غیاب کامل سینما و فوتبال که زمانی حدود سه ماه به درازا کشیده شد، یکی از آخرین نشانه های با هم بودن را نشانه رفته است : با هم دیدن. حس محبوب فیلم دیدن در سالنهای تاریک بعد از هجوم سریالسازی در سالهای اخیر، این بار با ضربه کاری تری روبرو شد. و همین طور فوتبال دیدن در استادیومها که به نظر میرسد تا زمانی نه چندان نزدیک رویایی دور از دسترس باشد. واکنش تند جامعه ورزش ما نسبت به بازگشایی مسابقات ورزشی، علاوه بر نمایش درستکاری عدهای که به واقع دغدغه سلامت اجتماعی را دارند، با برملا کردن ناراستیها و دروغگویی ها، نشانه ای از فقدان توجه به اهمیت این گونه رفتارهای جمعی نیز دارد. همین فوتبال ایران را که نگاه کنیم -با مدیرانی که عموما سوء رفتار مدیریتی بزرگترین ویژگی مشترک آنهاست و با ورزشکارانی که از رفتارهای حرفهای صرفا زیاد مصاحبه کردن را آموختهاند- به یک نکته ساده اما مهم پی میبریم : رفقا اصلا نمیدانند کجای جهان ایستادهاند. تصوری از اهمیت ورزش و واکنش جمعی جامعه ندارند.
دیر یا زود، مختصات جامعه نوگرای ایرانی با آنچه باید باشد تطبیق مییابد. آنوقت شاید دیگر مدیرعامل یک تیم حرفهای بسیار پرهزینه حتی به شوخی هم از برگزار کردن لیگ پلی استیشن به جای لیگ اصلی حرف نزند. شاید فدراسیون به جای دستور دادن، توضیح بدهد. شاید بازگشایی پرونده های فساد مالی، به جای واکنش تند مدیران تیم ها با استقبال آنها و تلاش برای سالم کردن محیط همراه شود. فقط اگر این ویروس لعنتی امان بدهد که ما از تماشای دنیای و تماشای خودمان بیشتر و بیشتر بیاموزیم.