printlogo


کد خبر: 212791تاریخ: 1399/5/15 00:00
عیبی یوخ




وقتی تیم تراکتورسازی بعد از مدتها به سطح اول فوتبال کشور برگشت، خیلی زود بدل به یکی از تیم‌هایی شد که همه فوتبالی‌ها دوستش داشتند. هوادارانی وفادار داشت که استادیوم را بدل به یک دایره سرخ و گرد ترسناک دور یک مستطیل سبز می‌کردند، بی‌وقفه تیم خود را حمایت می‌کردند، و به جای شعارهای تند معمول، وقت ناکامی ‌تیمشان یا اشتباه داور از عبارتی استفاده می‌کردند که اضافه شدنش به فوتبال ما و فرهنگ هواداری می‌توانست اتفاق مهم و بزرگی باشد: عیبی یوخ. درست مثل تزریق هوای تازه به یک شهر شلوغ که مردمش از آلودگی هوا رنجور باشند. اما این روند ادامه پیدا نکرد و فراگیر نشد. تراکتوری‌ها هم خیلی زود شبیه بقیه ما شدند، عبوس های عصبی بدگوی تندخو.  جامعه‌‎شناسان معاصر بارها گفته‌اند فوتبال به عنوان نماد ورزش مورد علاقه توده یکی از بخش‌های رفتار اجتماعی است که با کنکاش در آن می‌توان حال و هوای جامعه را حدس زد. نگاه دقیق به وضعیت اهل توپ گرد در کشور ما نشان می‌دهد ما یک بارزه مشترک پررنگ داریم: خشم متقابل. عارضه خطرناکی که در سایر رفتارهای اجتماعی هم نشانه‌اش پیداست و سالهاست مثل کنه به رگهای فوتبال چسبیده و ما را از تماشا و شادکامی ‌محروم کرده است.  یک نگاه ساده‌تر نشان می‌دهد در زبان انگلیسی برای مسابقه فوتبال معمولا از لماتی استفاده می‌شود که بر وجه تفریحی این رقابت تاکید دارد : game و play. در زبان فارسی اما ما دائما در حال ساختن شاهکاریم، حماسه ملبورن، کماندوهای ایویچ، شاگردان جنگجوی کی‌روش، گلادیاتورهای برانکو، سربازان بی‌رحم استراماچونی. فوتبال اگر نشانه‌شناسی دقیقی هم از جامعه بسیار گوناگون ایرانی به ما ندهد، به خوبی می‌تواند نشان بدهد این سرگرمی‌ بزرگ دنیا برای ما بدل به یک نبرد فرسایشی شده که تنها دستاوردش هدر رفتن میلیاردها تومان پول در کشوری دچار بحران اقتصادی، ایجاد گروه های خشمگین اجتماعی مختلف، و پررنگ شدن گره های بزرگ در ریسمان روابط ملی است. واضح‌است که در مسیری اشتباه می‌دویم، در یک سرازیری تند به سمت بیهودگی. باید دوباره کنار هم بایستی و داد بکشیم : عیبی یوخ. آن وقت برای تیممان هورا بکشیم، حتی اگر بازنده بودند. و بعد، بدون توهین و جنجال از زندگی لذت ببریم. که عمر، وقفه بسیار کوتاهی است میان دو بار نبودن.


Page Generated in 0.0056 sec