فرشاد کاسنژاد
فدراسیون نمیتواند در جنجال
استراماچونی و کالدرون آسوده بخوابد
آنچه استقلال را تا جدایی آندرهآ استراماچونی هل داد و پرسپولیس را گرفتار اختلاف با گابریل کالدرون کرد، قصه تازهای برای فوتبال ایران نیست. فدراسیون فوتبال خوب میداند که در لیگ برتر و لیگهای دیگر چه میگذرد و خوبتر میداند که کجا کوتاهی و مماشات کرده تا کار باشگاهها به این روزگار برسد.
فدراسیون فوتبال در تمام سالهای اخیر که کنفدراسیون فوتبال آسیا به بررسی حسابهای مالی باشگاهها رو آورد، سعی کرد بحرانهای مالی باشگاهها را با ترفندهای عجیب و غریب نادیده بگیرد. فدراسیون برای اینکه ایران تعداد سهمیه بیشتری در لیگ قهرمانان آسیا داشته باشد، به مماشات با باشگاهها تن داد تا بدهیهای انباشته منجر به حذف تیمها نشود. پروندههای بازیکنان و مربیان طلبکار در کمیته انضباطی خاک خوردند و باشگاهها مجبور به پرداخت بدهی نشدند. همین به یک عادت دیرینه در باشگاههای ایرانی تبدیل شد که میتوانند بدهیها را پرداخت نکنند و همچنان بیمارگونه در نقل و انتقالات بازیکن و مربی بخرند و به سمت ورشکستگی قدم بردارند.
از چند سال پیش که تعداد انگشتشمار از بازیکنان و مربیان ایرانی خواستند با اطلاعرسانی به کنفدراسیون فوتبال آسیا، باشگاه بدهکار را مجبور به پرداخت کنند، حتی اتهاماتی علیه آن چهرهها مطرح شد، در این اندازه که چرا منافع باشگاههای ایرانی و فوتبال ایران را در یک نهاد بینالمللی به خطر میاندازید اما تنها راه برای مجبور کردن باشگاههای ایرانی به پرداخت بدهیها مراجعه به کنفدراسیون فوتبال آسیا بود و اگر فدراسیون فوتبال خود پیش از ایافسی به پروندهها رسیدگی میکرد و با جریمههای سنگین باشگاههای بدهکار را به تغییر رفتار ترغیب میکرد، هرگز لازم نبود شکایت بازیکنان و مربیان ایرانی در ایافسی بررسی شود.
فدراسیون فوتبال همیشه تصور کرد تنها راه مماشات با باشگاههاست. از محروم کردن باشگاهها ترسیدند، از جریمه ترسیدند، از حذف در لیگ قهرمانان آسیا وحشت کردند و آن را با آبروی ملی گره زدند، در حالیکه فوتبال یک فعالیت حرفهای است و باشگاههای ایرانی به دلیل عادتهای غلط باید با سختگیری فدراسیون فوتبال مواجه میشدند تا روش خود را تغییر دهند.
استقلال و پرسپولیس اگر در سالهای اخیر هر بار به ترفندی نمیتوانستند بر بحران بدهیهای انباشته خود سرپوش بگذارند، امروز نه با این حجم از بدهی مواجه بودند و نه مربیان خود را برای دریافت دستمزد رو در روی خود میدیدند اما مماشات با این باشگاهها این عادت را ساخته که همیشه میتوانند راه فرار پیدا کنند. همین عادت منجر شد که استراماچونی بتواند قراردادش را یکطرفه فسخ کند و بعد خواستههای بیشتر را روی میز مذاکره بگذارد و همین عادت میتواند کالدرون را به مسیر استراماچونی بفرستد.
این عادت بیمارگونه که باشگاهها به بدهیهای خود بیفزایند و ترسی از محرومیت نداشته باشند، فقط عادت استقلال و پرسپولیس نیست. یک بیماری همهگیر در باشگاههای ایران است. طبق همان مقرراتی که استراماچونی قرارداد خود را فسخ کرد، همین حالا بیش از نصف مربیان و بازیکنان فوتبال ایران میتوانند قرارداد خود را یکطرفه فسخ کنند و از باشگاههای بیتعهد خسارت بخواهند اما فدراسیون فوتبال ایران مجری آییننامههای بینالمللی در زمینه مسائل مالی نیست و خود نیز حتی در مقابل سرمربی تیم ملی کارش به جدایی با فسخ یکطرفه از سوی مارک ویلموتس میرسد و حالا باید خسارت نیز پرداخت کند.
اگر خیال میکنید که ماجرای استراماچونی و زیان بزرگ برای باشگاه استقلال، درسی تازه برای فوتبال ایران است، همچنان باید بگوییم: خیر، بعید است. باز هم تکرار میشود.