فدراسیون فوتبال تحت تأثیر سیاستهای ریاست فدراسیون، به فضای بستهای تبدیل شده که رویه کلیاش با پاسخگویی مدیران و شفافیت در کار، به کلی متفاوت است. هرچند بارها و بارها وعدههایی درباره شفافیت مالی فدراسیون فوتبال داده شده و گفتهاند که به زودی تمام مراودات مالی روی سایت فدراسیون منتشر خواهد شد اما مسئولان فدراسیون خودشان هم میدانند که این موضوع در حد همین وعدهها باقی خواهد ماند.
حتی از بحث مسائل مالی هم که بگذریم، فدراسیون درباره کوچکترین مسائل هم پاسخگو نیست. امیر علوی به عنوان سخنگو انتخاب شده است که هرگز در مواقع مورد نیاز در دسترس نیست تا توضیحی درباره اتفاقات و ابهامات بدهد. رؤسای کمیتهها هم پاسخگویی درباره موارد مختلف را برعهده سخنگویی میدانند که در دسترس نیست و معمولاً حاضر به پاسخگویی واضح نمیشود.
این فضا، همان چیزی است که مهدی تاج میخواهد. او از رؤسای کمیتههای فدراسیون متبوع خود خواسته که به هیچ عنوان و بدون هماهنگی مصاحبهای نداشته باشند. اینطور که از فدراسیون شنیده میشود، توصیه آقای رئیس گاهی حتی رنگ تهدید به خود گرفته و او بعضی از رؤسای کمیتهها را حتی تهدید به اخراج هم کرده است.
همین است که هیچ اظهارنظری بدون هماهنگی و خواسته تاج به بیرون از فدراسیون درز نمیکند. حالا بگذریم از اینکه خیلی از مسائل مهم حتی از دایره تاج و رفقایش به رؤسای کمیتهها هم انتقال پیدا نمیکند و تا زمان تحقق نهایی، مسکوت باقی میمانند.
سؤال اما این است که آیا روشی که تاج و فدراسیون فوتبال برای دوری از حواشی و پیش بردن خواستههای خود در فوتبال پیش گرفتهاند، روش درستی است؟ پاسخگو نبودن و شفافیت نداشتن در این برهه زمانی در فوتبال ایران یک امتیاز مثبت به حساب میآید یا ضعف بزرگ؟
فرار از پاسخگویی و شفافیت، البته معضلی است که فقط به فدراسیون فوتبال محدود نمیشود و این روزها گریبان مدیران ورزشی ما را گرفته است. مشکلی که نه تنها نتوانسته به مهار حواشی کمکی کند، که هر روز مشکلات بیشتری را بر سر راه فوتبال و ورزش ایران قرار داده است.