فدراسیون فوتبال و سیاست سکوت برای کسانی که تاج را میشناسند، موضع غریبی نیست. مهدی تاج این موضع کلی را به همه کمیتههایش تسری داده و هیچیک از مدیران فدراسیون حاضر به پاسخگویی و شفافسازی نمیشوند. شفافسازی مالی حالا تنها وعدهای است که هر از گاهی مطرح میشود اما محقق نه! امیررضا واعظیآشتیانی در شرایط فعلی فدراسیون فوتبال این سیاست را نشانه ضعف مدیران میداند و ورود نهادهای نظارتی را ضروریتر از همیشه.
آیا شفاف نبودن مسئولان ورزشی و فوتبال، میتواند به کمتر شدن حواشی و بهتر شدن عملکرد کمک کند؟
برخی از مسئولان با حرف نزدن میخواهند، حاشیهها را کاهش دهند. تصورشان این است که نباید زیاد صحبت کرد اما صحبت نکردن خود نشانه عدم شفافیت است و زمینهساز مسائلی میشود که بر افکار عمومی تأثیر منفی خواهد داشت. در حالی که همین مدیران اگر مبادرت به شفافسازی کنند، هم جلوی شایعهسازیها گرفته میشود و هم شفافسازی صورت میگیرد و اثر مثبتی خواهد داشت.
این روزها اما هر مسئولی که میخواهد وانمود کند کار درستی انجام میدهد، سیاست سکوت را در پیش میگیرد.
اتفاقاً موضوع این است که برخی مسئولان ما در جایگاه خود ننشستهاند و به مسائل حوزه مدیریتیشان اشراف ندارند. از قوه استدلال منطقی برخوردار نیستند و ضعف خودشان را با سکوت و صحبت نکردن پنهان میکنند. چرا؟ چون وقتی دهان کسی باز میشود، عیارش هم مشخص میشود.
درباره فدراسیون فوتبال مشکل این است که این سیاست به همه کمیتهها تسری پیدا کرده و ظاهراً این تهدید برای رؤسا وجود دارد که در صورت مصاحبه اخراج میشوند.
در صورتی که این موضوع صحت داشته باشد، باید به حال مجمع فدراسیون فوتبال تأسف خورد که چرا از قدرت لازم برخوردار نیست. فدراسیون فوتبال فضای ناکارآمدی و رو به افول را دارد تجربه میکند و اعضای مجمع اگر میخواهند نشان بدهند که کارآمد هستند، باید درخواست تشکیل مجمع فوقالعاده بدهند.
البته که به نظر میرسد رؤسای کمیتهها هم با این موضوع مشکلی ندارند و نسبت به این سیاست اعتراضی نیست.
بله همینطور است. ضمن اینکه هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال هم یک هیأت رئیسه فرمالیته است که قدرت لازم را ندارد.
در صورتی که حتی خود اعضای هیأت رئیسه هم میتوانند به این موضوع ورود کنند. علاوه بر این دستگاههای نظارتی این مسئولیت را دارند که به این موضوع ورود کنند. بر اساس مرامنامه فیفا کمیته اخلاق هم باید بتواند در موارد مالی به مسائل فدراسیون فوتبال ورود کند.
این اتفاقات اما نیفتاده است و پاسخگو نبودن ادامه دارد.
بهعنوان مثال شما همین ماجرای بازی ایران - بحرین را ببینید. شاهد چه رفتار نامتعارفی بودیم! چه ضعفی در ارتباطاتمان داریم که باعث میشود چنین توهینی را بپذیریم؟
منظورتان ضعف در برخورداری از کرسیهای بینالمللی است؟ اینکه نمایندههایی را برای حضور در آزمون نظارت AFC معرفی کردهایم و همه مردود شدهاند؟
وقتی فردی در جایگاهی قرار میگیرد که کمترین آگاهی را نسبت به آن دارد، افراد مشابه خودش را هم برای آزمونها و منصبهای مختلف انتخاب و معرفی میکند. اصلاً افراد قویتر با این دسته افراد کار نمیکنند. به همین خاطر این مدیران، افراد ضعیفتری را انتخاب میکنند تا از آنها حرفشنوی داشته باشند.
در واقع انتخاب شدن این افراد هم نمیتواند در نهایت برای ایران مفید باشد.
بله. زمانی میتوانیم بگوییم نمایندههای ما در دپارتمانهای مختلف تأثیرگذار هستند که شخصیت ملی داشته باشند، نه اینکه مدام برای خودشان دست و پا بزنند.
وقتی یک نفر به عضویت کنفدراسیون فوتبال آسیا در میآید، نماینده کل آسیاست اما زمانی میتواند اثرگذار باشد که در حوزه مورد نظر از حقوق کشورش محکم دفاع کند.