مسعود اقبالی
مردم، قلعهنویی را از خودشان نمیدانند
زمانی که من همراه با امیر قلعهنویی در سال 84 و با تیم استقلال قهرمان ایران شدیم، او تجربه مربیگری نداشت. تازه از کلاس من آمده بود و از من خواست به او کمک کنم. یک سال در کنار او کار کردم، قهرمان شدیم اما بعد از آن دیگر کار نکردم چون یکسری روابط و مسائل را دیدم که امکان کار کردن با او وجود نداشت. الان قلعهنویی تجربهاندوزی کرده و حدود 15 سال از آن زمان گذشته است. در این مناسبات خودش را جا انداخته و به او اعتماد کردند و بالاخره از خودیهاست. برخی از مربیان ناخودی هستند و برخی دیگر هم خودی!
الان چند دوره است که تیم قلعهنویی قهرمان نشده و شاید کمی ناراحت است و دوست دارد قهرمان شود. برای قهرمانی هم رفتارها و ترفندهایی باید داشته باشد تا تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. به هر حال او سعی میکند از جو موجود استفاده و به نفع خودش صحبتهایی را مطرح کند. به نظر من اگر همان روز سپاهان، سایپا را میبرد این مسائل نبود اما قلعهنویی همیشه وقتی احساس خطر میکند، سعی میکند مشکلات را به گردن تماشاچی، حریف و یا حتی بازیکن خودش بیندازد تا این معادلات را به نفع خودش تمام کند.
امیر قلعهنویی حدود 20 سال است که در این فوتبال کار میکند و توانسته در این مدت معادلات را به نفع خودش رقم بزند. او وضعیت اقتصادی، روابط خوب و مناسباتی با ردههای بالاتر از خودش دارد و همه اینها به او کمک کرده و یک مهره بزرگ در فوتبال است. من نمیدانم، شاید مردم او را از خودشان نمیدانند که این شعارها را میدهند. امیر قلعهنویی چندین قهرمانی در فوتبال ایران دارد. اینکه این قهرمانیها از چه طریقی آمده باید بررسی و جستوجو کرد که بر اساس استحقاق، تجربه و محاسباتی که در فوتبال دارد به دست آمده یا آن چیزی است که در موردش گفته میشود.
در همان سال 84 که ما با هم کار میکردیم، عدهای طرفدار منصوریان بودند، عدهای موافق امیر بودند و عدهای هم مخالف او بودند و دستهبندی و باندبازی در باشگاه بود اما او توانست با کمک مدیریت این مسائل را جمع کند. الان عدهای هستند که پول میگیرند تا روی سکوها علیه شما شعار بدهند. من نمیدانم، شاید واقعاً خیلیها دوست دارند امیر قلعهنویی از فوتبال کنار برود اما به هر حال این شعارها در حال تکراری شدن هستند و تداوم پیدا کردهاند. اینکه پشت پرده چیست را من نمیدانم.