یادداشت
وصال روحانی
امیرحسین فتحی که سالها پیش مسئول کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال بود و ظاهراً در امور دعاوی و حقوقی تخصص دارد، در بدو روی کار آمدن در استقلال مدعی بسیاری از چیزها شد ولی 15 ماه بعد از آن تاریخ میتوان تأسف خورد که چرا رضا افتخاری که از قضا از فتحی بسیار ناکارآمدتر بود، حائز آن سمت (مدیرعاملی) نمانده است!
درست است که ماجرای غیبت آبیها در بازی سوپرجام و تصمیم درست فدراسیون در واگذاری جام به پرسپولیس در دوره ریاست افتخاری حادث شد اما اندک زمانی بعد از آن فتحی روی کار آمد و برای به دست آوردن دل شکسته هواداران مدعی شد که جام را پس خواهد گرفت و در این راه به CAS اعتراض کرد.
متن اعتراض رسمی فتحی و شاخ و برگهای ماجرا، سفرها و حضرهایی که شکل گرفت و آمد و شد سران پرسپولیس و برخی مسئولان سازمان لیگ به سوئیس برای ادای توضیحات لازم و استماع تمامی جوانب ماجرا توسط کارشناسان دادگاه عالی ورزش جهان، هزینهای را روی دوش استقلال گذاشت که به روایتی یک میلیاردی بوده و حتی اگر این را برآوردی افراطی بدانیم، یک ریال پول دادن هم بابت پیگیری پروندهای عبث که شکست خوردن در آن محرز باشد، فقط از بیسیاستی محض مدیران حکایت میکند.
چرا مشورت نکردید؟
اگر این کارها از مدیرانی به جز فتحی سر میزد، میشد آن را درک کرد، زیرا تبحر و اشراف اکثر مدیران بر روی ظرایف حقوقی و قواعد قضایی اندک است اما فتحی که میگویند وکیل دعاوی است و بیست و اندی سال پیش تا حد و اندازههای صدور حکم برای خاطیان فوتبال پیش رفته بود، نباید در چنان دامی میافتاد. او میتوانست ابتدا با کارشناسان و حاذقان واقعی امور قضایی و متخصصان درجه اول ارتباط با CAS مشورت و فقط زمانی اقدام به شکایت رسمی میکرد که مطمئن میشد این امر مفید و احتمال برد استقلال در دادگاه بالا است.
فتحی نه تنها بدون چنان اطمینانی اقدام به شکایت کرد، بلکه همپا با معاون مورد وثوقش - علی خطیر - بارها در مصاحبهها حرف از پیروزی قطعی باشگاهش در این ستیز قضایی زد و تا آنجا پیش رفت که بگوید فدراسیون بیهوده جام را به قرمزها داده و باید دست نگه میداشت زیرا داستان طولانیتر از این حرفها است و به زودی حق به حقدار میرسد و استقلال از چنان رأی به زعم وی ناعادلانهای رهایی خواهد یافت و فرصت کسب جام را از نو برای خود پدید خواهد آورد.
رؤیایی که کابوس شد
امید بیهودهای که فتحی از آن طریق به طرفداران استقلال داد، در دل مهرماه 98 و پس از صدور رأی CAS که طبق پیشبینیهای قبلی حاکی از تأیید نظر فدراسیون فوتبال ایران و تثبیت برد پرسپولیس و قهرمانی این تیم در سوپرجام است، تبدیل به کابوسی شده است که اگر مدیران استقلال قدری منصف و واقعبین بودند نیز هرگز کار را به اینجا نمیکشیدند.
آنچه رخ داده بود و فدراسیون و سازمان لیگ را به صدور رأی شکست 3 بر صفر استقلال واداشته بود، مسائلی کاملاً روشن بود و جای بحث و تردید و رد کردن هم نداشت و از آغاز هم معلوم بود که اگر در زمان مقرر و اعلام شده به میدان مسابقه پا نگذارید و غیبتتان توسط مسئولان و مجریان مسابقه غیرقابل پذیرش تلقی شود، باید پیه شکست 3 بر صفر را که از جمله قواعد انضباطی سنتی و رایج و منصفانه در فوتبال است، بر تن بمالید.
فتحی نه تنها این را نادیده گرفت و به CAS شکایت کرد و کوشید روز روشن را شب جلوه بدهد بلکه اینک بعد از صدور رأی این دادگاه هم دوباره مدعی شده است که پرسپولیس هم آماده حضور در مسابقه نبوده است. این در حالی است که قرمزها در آن موقع در تهران به سر میبردند و آماده حضور در بازی 30 تیرماه 1397 در ورزشگاه آزادی بودند حال آنکه آبیها از قطع و اتمام اردوی تمرینیشان در خارج از کشور امتناع کرده و اصلاً اعتنایی به ابلاغیهها و توصیههای مکرر فدراسیون و سازمان لیگ در این خصوص و لزوم بازگشت به تهران نکردند و گمان داشتند که به خواست و رأی خود میتوانند یک بازی رسمی فوتبال کشور را منتفی و لغو کنند.
این روشها جواب نمیدهد
اگر تا اینجای قضیه ایرادی نداشته باشد (که البته دارد) تلاش فراوان فتحی و همکارانش برای لغو حکم صادره و آن هم از طریق رویکرد به دادگاهی سنتی در سوئیس که معمولاً قسمت اصلی آرای صادره را عوض نمیکند، چیزی بود که نشان میدهد استقلال به افرادی بسیار آگاهتر و ظریفتر و دقیقتر از مدیران فعلیاش برای کسب پیروزی در میدانهای حقوقی و همچنین فنی و ورزشی نیازمند است و مادامی که اینگونه افراد را اختیار نکند و در اندیشه آرامسازی افکار عمومی و ساکت کردن هواداران معترض خود باشد، جز ناکامی و شکستهای بزرگ میدانی و قضایی ثمری نخواهد برد و فتحی و همتاهایش طبعاً جوابی صحیح و قانعکننده برای هواداران ناراضی تیم خود نخواهند یافت.
تبعات اینگونه قضایا و سرخوردگیهای ناشی از آن معمولاً بسیار زیادتر از ضرر اصلی و حکم صادره از سوی محاکم است زیرا همگان را مطمئن خواهد کرد که اداره امور در یکی از محبوبترین باشگاههای ایران و کل آسیا در دست کسانی است که اهلیت و تخصص این کارها را ندارند.