پیتر بودو
توجه روی عملکرد زنان آمریکایی در این دوره از رقابتهای اوپن آمریکا، بیش از همیشه بود. ابتدا یک نوجوان 15 ساله به نام کوکو گائوف جلب توجه کرد. بعد نظرها معطوف سرنا ویلیامز 37 ساله شد و در نهایت به تیلور تاونسند. در این میان کسانی مانند مادیسون کیز، صوفیا کنین یا کتی مکنالی هم در کانون توجه قرار گرفتند. در پس زمینه رقابت جذاب میان زنان تنیسور آمریکایی، یک نسل از تنیسورهای مرد نه چندان موفق آمریکایی هم دیده میشدند.
در حالی که هواداران آمریکایی منتظر دیدن قهرمانی یکی دیگر از مردان این کشور در گرنداسلمها هستند، تنیسورهای کهنهکار فعلی این کشور از جمله جان ایسنر، سم کوئری و استیون جانسون هنوز در رقابت با سه تنیسور برتر دنیا حرفی برای گفتن ندارند.
در این میان، البته یک گروه از تنیسورهای جوان بااستعداد آمریکایی دارند تلاششان را میکنند تا به جمع 50 تنیسور برتر دنیا راه پیدا کنند اما سرعت پیشرفت آنها بسیار آهسته بوده است.
آمریکا در دور چهارم چهارمین گرنداسلم فصل (اوپن آمریکا) در بخش زنان 4 نماینده داشت که پیشتاز آنها فینالیست رقابتها، سرنا ویلیامز بود. از این چهار نفر، سه تای آنها جزو 10 نفر برتر ردهبندی جهانی بودند (ویلیامز، کیز و اسلوانه استیفنز) و یک نفر دیگر جزو 20 تای برتر (کنین). سه زن آمریکایی دیگر ردههای 36 به بالا داشتند و در مجموع 13 تا زن از این کشور در جمع 100 تنیسور برتر دنیا بودند که البته گائوف هم جزو آنها بود.
آمریکا اما در بخش زنان، بازیکنان با استعداد دیگری هم دارد که منتظر هستند نوبتشان فرا برسد. مردان آمریکایی؟ حتی یک تنیسور مرد آمریکایی هم از دور سوم بالاتر نیامد. 9 مرد آمریکایی جزو 100 تنیسور برتر دنیا هستند اما هیچ کدامشان ردهای بالاتر از بیستمی ندارند و جان ایسنر هم تنها نماینده آمریکا در جمع 25 تنیسور برتر دنیاست.
سه تنیسور 21 ساله (رایلی اوپلکا، تیلور فریتز و فرانسس تیافو) هم جزو 50 نفر برتر دنیا هستند که ردهبالاترینشان فریتز رده سیامی است.
در میان تمام این مردان اما هیچ بازیکن ممتازی مانند ویلیامز یا تنیسوری برای آینده مانند گائوف یا حتی یک نفر که سابقه قهرمانی در گرنداسلمها را داشته باشد، وجود ندارد (در بخش زنان سه نفر با سابقه قهرمانی در گرنداسلمها حضور دارند).
دلایلی قوی برای این تفاوت فاحش میان اختلاف سطح تنیس مردان و زنان آمریکایی وجود دارد اما کیفیت برنامههای تمرینی اتحادیه تنیس آمریکا که بودجه هنگفتی هم به آنها اختصاص میدهند، جزو آنها نیست چون بودجه و منابع مالی اختصاص یافته به هر دو گروه یکسان است. پاتریک موراتوغلو، مربی سرنا ویلیامز و اوپراتور آکادمی تنیسی که پدیدههایی مانند گائوف و استفانوس سیتسیپاس از دل آن خارج شدهاند، درباره تفاوتهای میان سطح تنیس زنان و مردان آمریکا به شبکه ESPN گفت: «من نمیتوانم درباره کاری که اتحادیه تنیس آمریکا دارد انجام میدهد نظر بدهم اما یک چیز کلیتر بر این مسأله دلالت دارد. زمانی که شما در هر یک از رشتههای ورزشی در هر کشوری یک ستاره دارید، بچهها میخواهند مانند آن مرد یا آن زن باشند و آمریکا الان در بخش مردان ستارهای که بتوان او را با سرنا و ونوس ویلیامز مقایسه کرد در اختیار ندارد.»
تیما بابوس یکی از تنیسورهای طراز اول هر دو بخش انفرادی و دوبل در تنیس زنان جهان، ارزش داشتن یک الگوی داخلی را برای پیشرفت بازیکنان نسلهای آینده بسیار مهم میداند چرا که خود او که در مجارستان بزرگ شده، از وجود چنین الگویی در کشورش بیبهره بوده است.
او در یکی از مصاحبههایش گفت: «داشتن چنین الگوهای فوقالعادهای مهم است. ما هرگز بازیکنانی مانند خواهران ویلیامز نداشتیم. خود من از النا دمنتیهوا (از روسیه) الهام گرفتم اما این یک مورد شخصی بود. اگر شما در کشورتان یک ستاره داشته باشید، خب علاقهمندی مردم به قدم گذاشتن در راهی که او رفته بیشتر میشود.»
اسمش را «تأثیر ویلیامز» بگذارید؛ تأثیری که قوی، توصیفش سخت و بینظیر است. این تأثیر روی خیلی از بازیکنان بااستعداد مشاهده شده است بخصوص آنهایی که مانند خود سرنا سیاهپوست بودهاند و بنا به دلایلی و برخی شیوهها میتوان گفت که الهام گرفتن بازیکنان بااستعداد نسل جدید آمریکا از سرنا و ونوس ویلیامز صرفاً به خاطر اینکه آنها دو قهرمان بزرگ و الگوهایی مطرح هستند، محدود نمیشود.
کولت لوئیز، یکی از باسابقههای تنیس ردههای پایه آمریکا به ESPN گفت: «نمیتوان تأثیر ریچارد (پدر خواهران ویلیامز) را از یاد برد. بسیاری از مردان آمریکایی دورگه دارای ریشه آفریقایی به ریچارد به عنوان الگوی خود نگاه میکردند و حالا برای فرزندان آنها ونوس و سرنا نقش الگو را ایفا میکند. ریچارد میگفت «لازم نیست دانش فراوانی داشته باشید تا تنیسور خوبی باشید، این کار را خودتان هم میتوانید انجام دهید». این حرف او الهامبخش خیلی از والدین (از جمله والدین گائوف) شد.»
ریچارد ویلیامز در نگارش شرح حال خودش درباره زمانی نوشته است که ناگهان لامپی بالای سرش روشن شد و به فکر افتاد که دخترانش را به کلاس تنیس بفرستد. جرقه این تصمیم زمانی در ذهن او زده شد که روی کاناپه خانهاش داشت کانالهای تلویزیون را بالا و پایین میکرد و ناگهان یک مراسم قهرمانی را دید که در آن یک زن 25 ساله به نام ویرجینیا روزیچی جایزه قهرمانیاش که یک چک 40 هزار دلاری بود را دریافت کرد. ریچارد که تا چند ساعت بعد از مبلغ این چک حیرتزده بود، فوراً تصمیم گرفت فرزندانش را به دنیای تنیس بفرستد.
این اما تنها یکی از مواردی بوده که پول عامل محرک و انگیزهبخش برای رشد و پیشرفت تنیس در شناسایی و پرورش بهترین استعدادهای کشور آمریکا شد. افراد زیادی در اتحادیه جهانی تنیس به دنبال آن بودهاند که نشان دهند چقدر بازیکنان رده پایینتر این رشته در قیاس با همتایان خود در رشتههای محبوبتر مانند بسکتبال یا فوتبال مورد اجحاف واقع میشوند. در مورد زنان اما تنیس با اختلاف، بیشترین جوایز را در قیاس با هر ورزش حرفهای دیگری به زنان میدهد طوری که طبق گزارش نشریه فوربس، سال گذشته 8 تا از 10 زن پردرآمد ورزش جهان، تنیسور بودهاند.
ستارههای المپیکی موفق و دیگران (مانند دانیکا پاتریک نفر دهم پردرآمدترین ورزشکاران زن دنیا) میتوانند از طریق فعالیتهای بازرگانی هم درآمد کسب کنند اما لوئیز میگوید: «ورزشهای المپیکی و جامهای جهانی که همه آنها را تماشا میکنند هر 4 سال یک بار رخ میدهد. شما میتوانند در آنها معروف شوید اما فاصله میان آنها باعث میشود که بعد از مدتی آن شهرت محو شود. یک بازیکن تنیس اما در طول یک سال 4 بار فرصت دارد (4 گرنداسلم فصل) که معروف شود، پول درآورد (درآمدهای تبلیغاتی علاوه بر جوایز نقدی) و در انظار بماند.
در یک مقیاس متوسطتر، جاذبه بورسیه دانشگاهی بسیاری از والدین دارای فرزند دختر را به سمت خود میکشاند.
مارتین بلکمن، مدیر توسعه بازیکنان اتحادیه تنیس آمریکا به ESPN گفت: «این یک پیشنهاد ارزشمند است وقتی که والدین برای فرزندشان یک رشته ورزشی را انتخاب میکنند.
کالجهای دسته اول که بودجه کامل دارند، برای دختران هشت بورسیه کامل دارند در حالی که این سهمیه برای پسران 4 تا و نصفی است و دلیل این عدم برابری سهمیهها هم برای خنث ی کردن عدم تعادلی است که به خاطر اعطای بورسیههای بیشتر به مردان در رشتههای دیگری مانند فوتبال داده شده است.» از این رو زمینهای تنیس بورسیهای باعث کشیده شدن بسیاری از ورزشکاران زن آمریکایی به سمت رشته تنیس در سنین جوانی شده است و جاذبه این ورزش آنقدر هست که ورزش دیگری آنها را از آمدن به سمت تنیس پشیمان نکند. این موضوع در مورد ورزشکاران پسر آمریکا فرق میکند. اگرچه هیچ آمار دقیق و مستدلی در دست نیست اما در آمریکا تنیس، در نیمه دوم جدول محبوبترین ورزشها قرار دارد. شکی نیست که محبوبیت تنیس در دنیا بسیار گسترده شده چون برخلاف گذشته، تنیس تنها دیگر در سلطه ورزشکاران استرالیایی یا آمریکایی نیست و نمایندگان بسیاری از کشورهای دیگر هم سیستمهایی برای شناسایی و جذب ورزشکاران بااستعداد این رشته به راه انداختهاند.
موراتوغلو که اکنون دیگر هیچ تنیسور آیندهداری از آمریکا را در آکادمیاش در فرانسه ندارد، در این باره میگوید: «در اروپا، تنیس بعد از فوتبال دومین رشته ورزشی محبوب در میان مردم است.» به باور او در اروپا پسران الان گزینههای بیشتری برای پیروی از آنها به عنوان الگو دارند که شامل تنیسورهایی مانند گائل مونفیل یا رافا نادال میشود. در آمریکا اما وضعیت فرق میکند. او ادامه میدهد: «در آمریکا شما میتوانید یک راجر فدرر دیگر داشته باشید اما احتمالاً او باز هم به اندازه یک ورزشکار مانند لبرون جیمز محبوب نخواهد بود.»
با وجود برتری که آمریکا از نظر جمعیت دارد، دامنه ورزشکاران نخبه در این کشور محدود است. در سالنهای مدارس آمریکا، قهرمانانی که همه پسرها رویای تبدیل شدن به آنها را دارند، یا کواتربک یا گارد رأسهای بسکتبال هستند و از این رو هیچ هیجان و اشتیاقی برای ورود به رشته تنیس در میان آنها نیست.
رینالدی در این باره میگوید: «مردان ورزشکار آمریکایی مسیر متفاوتی را دنبال میکنند و شما باید این واقعیت را مدنظر داشته باشید. البته پسران ما دارند کمکم در این رشته هم پیشرفت میکنند و میتوان از کسانی امثال فریتز 21 ساله (شماره 30 رنکینگ دنیا)، تیافو (نفر 43) و اوپلکا (نفر 46) هم انتظار کارهای فوقالعاده داشت.»
منبع:ESPN