آزاده پیراکوه
پرسشهایی درباره دلایل تعلیق
از اسفند 97 تا شهریور 98 بر جودو چه گذشت؟
جودوی ایران تعلیق شد تا کمیسیون مربوطه در فدراسیون جهانی ظرف چند روز آینده تصمیم نهایی خود را درباره فدراسیون ایران بگیرد اما قبل از نهایی کردن تصمیماش این فرصت را به ایران داده که مستندات خود را به دادگاه حکمیت ورزش ارائه کند. همین که مهلت 21 روزهای برای اعتراض تعیین شده، یعنی میتوان امیدوار بود که شاید اتفاقی بیفتد اما وقتی به آنچه در چند ماه گذشته در ورزش ایران گذشته نگاه میکنیم، اولین حسی که میتوان مزه مزهاش کرد، ناامیدی است. ناامیدی که مسببان اصلیاش، مسئولان وزارت ورزش، کمیته ملی المپیک، فدراسیون جودو و خیلیهای دیگر در داخل کشورند.
هر چند سناریویی از سوی مسئولان فدراسیون جهانی چیده شده تا جودوی ایران را نابود کنند اما آیا همه واقعیت در این چند کلمه خلاصه شده است؟
اشتباهات مسئولان ورزش کشور در مواجهه با موضوع فدراسیون جهانی جودو از 25 اسفند ماه شروع شد. فردای روزی که آرش میراسماعیلی رئیس فدراسیون ایران شد و اولین نامه تهدید «ویزر» رسید. همان تهدیدی که به نشست کمیته ملی المپیک با رئیس فدراسیون جهانی و در نهایت ارسال نامه پراشتباه «تعهد» منجر شد.
ذکر واژه «No discrimination» در جاییکه کمیته ملی المپیک متعهد شد به منشور المپیک احترام میگذارد و هیچ تبعیضی از نظر مسئولان این نهاد پذیرفتنی نیست، یکی از گافهای بزرگی بود که اتفاق افتاد و عجیب است که چطور مسئولان روابط بینالملل کمیته چنین متنی را تنظیم کردند؟ در ادامه مسیر تا زمان شروع رقابتهای قهرمانی جهان توکیو اشتباهات پی در پی دیگری رقم خورد که در نهایت کار را کشاند به توکیو و بعد هم اظهارات سعید ملایی. فدراسیون جودو پیشبینی آنچه که قرار بود در ژاپن رقم بخورد را داشت و عجیب است که چطور از این کار ممانعت نشد؟ ویزای بریمانلو دقیقاً به همین علت آماده نشد اما با وجود تأکید برخی برای عدم حضور در رقابتهای جهانی ژاپن و همچنین عدم تأیید شورای برون مرزی وزارت ورزش، با دستور معاون قهرمانی وزارت ورزش این سفر انجام شد! بیانیه کمیته ملی المپیک برای IOC هم اشتباه بعدی بود که اتفاق افتاد. کمیته ملی المپیک با استناد به مصاحبههای ویزر بخصوص همانی که اعلام کرده بود میخواهد با رئیس جمهوری ایران دیدار کند، میتوانست شکایتی را علیه فدراسیون جهانی جودو تنظیم کند و این اتهام را متوجه ویزر کند که رفتارش سیاسی است اما این کار حقوقی به یک بیانیه تند تنزل پیدا کرد . در ادامه ماجرا مصاحبههای برخی مسئولان سابق ورزش که خود مسئولیت بینالمللی داشتهاند، در کنار اقداماتی که برخی اهالی رسانه در آن سوی آبها انجام دادند، سکوت مسئولان داخلی با وجود تهدید فدراسیون جهانی و البته عدم حمایت لازم از سعید ملایی که اینطور دلسرد نشود، دست به دست هم داد تا در نهایت نامه تعلیق موقت جودو ایران برسد. شاید اگر مسئولان ورزش بلد بودند که چطور سعید ملایی و امثال او را حفظ کنند، این اتفاق نمیافتاد. نه تبیینی صورت گرفته، نه تشویقی؛ که نتیجهاش میشود چیزی که دیدیم.
تردیدی وجود ندارد که رژیم اشغالگر قدس با برنامه علیه ایران در حوزه ورزش پیش میرود که تغییر ترکیب تیمهای کشتی، جودو و تکواندوی رژیم صهیونیستی، مصداق بارزی است برای باور این ادعا اما سؤال این است که چرا در این فضایی که خیلیها در آن سوی مرزها تلاش میکنند ایران را در حوزههای مختلف از جمله ورزش به انزوا ببرند، مسئولان داخلی تا این حد اشتباه میکنند؟ رفتار ناعادلانه و ناجوانمردانه که آرش میراسماعیلی دربارهاش حرف میزند، چیز عجیبی برای ایران نیست اما مسأله اساسی این است که چرا ما برای مقابله با این رفتارها، آماده نیستیم. الان فرصت 21 روزهای در نظر گرفته شده و این انتظار وجود دارد که در این مهلت، هیچکدام از اشتباههای قبلی تکرار نشود و تیم تصمیمگیر این ماجرا از جمله صالحی امیری، گروه مشاورانش را تغییر دهد تا شاید راه حل بهتری نسبت به قبل پیدا شده و جلوی اتفاقهای تلختر گرفته شود.