فرشاد کاس نژاد
لابهلای بررسیهای فهرست جدید تیم ملی یک عبارت پرمعنا و بحث برانگیز است: پرسپولیس با ۶ بازیکن، استقلال با ۴ بازیکن و تراکتور با ۳ بازیکن تنها تیمهای ایرانی هستند که در تیم ملی نماینده دارند.
اگرچه دوران شمردن بازیکنان تیمهای مختلف در تیم ملی سالهاست که تمام شده و این روش درستی برای بررسی فهرست تیم ملی نیست که ببینیم کدام تیم از لیگ برتر چند بازیکن در تیم ملی دارد اما اینکه از ۱۳ تیم لیگ برتر حتی یک بازیکن به تیم ملی راه پیدا نکرده، جریانی نگرانکننده را در لیگ برتر هشدار میدهد. حتی تیم متمولی مثل سپاهان بازیکنی در فهرست تیم ملی ندارد، چه رسد به تیمهایی با بنیه اقتصادی ضعیف که توان حفظ ستارههای خود یا خرید ستارههای جدید را ندارند. این هرگز نمیتواند توقع به جایی از سرمربی تیم ملی باشد که با ملاحظات غیرفنی، بازیکنان را از تیمهای مختلف برای تیم ملی انتخاب کند اما این یک توقع از لیگ برتر است که تیمهایی پرستاره داشته باشد. انباشت ثروت در چند تیم و تجمع ستارهها در این تیمها برای فوتبال ایران که دولتی است و باشگاهها براساس واقعیتهای فوتبال حرفهای ثروتمند نشدهاند، جای نگرانی دارد.
استقلال و پرسپولیس اگرچه همیشه بر اساس سنتهای فوتبال دولتی در ایران ثروتمند بودند اما در سالهای اخیر با روشهای اعانه بگیری از هواداران درآمدهایی را کسب میکنند. در ضمن این دو تیم مصونیت عجیبی در زمینه بدهکار شدن دارند و همیشه میتوانند میلیاردها و میلیاردها بدهکار باشند و فدراسیون فوتبال نیز مجبور به مماشات با آنها باشد. در چنین شرایطی تمام ستارهها را جذب میکنند و بسیاری از تیمها نه در رقابت سالم بخشهای خصوصی، بلکه در رقابتی تبعیضآمیز بازی را به آنها میبازند. تراکتورسازی هم که حکایت عجیبی در فوتبال ایران دارد، تیمی متمول و خصوصی که معلوم نیست چرا چنین ثروتی را در فوتبال هزینه میکند و هرگز به فکر بازگشت سرمایهاش نیست و از زیان بزرگ سرمایهگذاری در فوتبال ایران ابایی ندارد.
در چنین وضعیتی ناخودآگاه تیم ملی با بازیکنان این تیمها به اضافه لژیونرها ساخته میشود و بقیه تیمهای لیگ هیچ شانسی برای جذب ستارهها نداشتهاند که حالا بازیکنی را به تیم ملی بفرستند. حتی بازیکنان جوان تیمهایی که بنیه اقتصادی ندارند، خیلی زود سر از تیمهای متمول درمیآورند و فرصتی برای بهرهبرداری تیمها از بازیکنانشان وجود ندارد.
لیگ برتر از بازیکنانی که توانایی نزدیک شدن به فهرست تیم ملی را داشته باشند، خالی شده و این ورشکستگی باشگاهها در جذب بازیکنان باکیفیت را نیز نشان میدهد. اغلب باشگاهها رؤیاهای بزرگی ندارند و غرق در بدهیها و بحرانهای مالی و مدیریتی روزگار میگذرانند و حضور بازیکنانشان در تیم ملی، دغدغه دهمشان هم نیست.
باشگاهها در چنین وضعیتی هرگز نمیتوانند به رشد کیفیت بازیکنان خود فکر کنند و تجارت بازیکن هم چندان برایشان اهمیتی ندارد که ملیپوش شدن بازیکنانشان و افزایش قیمت آنها را برای خود سودآور تلقی کنند. باشگاههای بحرانزده اغلب فرصتی برای این فکرها ندارند و باشگاههای دیگری هم مثل پیکان و سایپا و دیگرانی از این دست، بازار و تجارت در فوتبال برایشان مهم نیست که بازیکن ساختن را سودآور بدانند.
تیم ملی مثل سالهای اخیر راهش از لیگ جداست و این یک واقعیت تلخ برای فوتبال ایران است.