printlogo


کد خبر: 192148تاریخ: 1398/5/15 00:00
درباره نگرانی‌های جدی انزلی‌چی‌ها از تصمیمات جدید
ملوان تهران؛ این دیگر چه حکایتی است؟

فرشاد کاس نژاد


ملوان به ملوان بی‌شباهت شده است؛ ملوان نشانه‌های ملوان را، اندیشه و روش ملوان را از خودش دور کرده و به تیم دیگری تبدیل شده که فقط اسمش ملوان است و رسمش ملوان نیست. البته این مصیبت تازه‌ای برای ملوان نیست. در یک دهه اخیر بارها ملوان را از خودش دور کرده‌اند اما باز هم ملوانی‌ها تیم‌شان را نجات داده‌اند، دوباره ملوان را به دست خود گرفته‌اند، دوباره پای تیم‌شان جنگیده‌اند و با تیم‌شان زندگی کرده‌اند. این‌بار فروش بخش عمده سهام ملوان به یک گروه جدید، ملوان را هر لحظه به ملوان بی‌شباهت‌تر کرده. هر روز خبری می‌رسد که تکه دیگری از ملوان را جدا کرده‌اند و این باز هم به‌معنای پایان یک مسیر برای ملوان نیست، ملوان دوباره برمی‌گردد. انتخاب مربی که هیچ ربطی به سبک و سیاق ملوان ندارد، روش خرید بازیکن که هیچ ربطی به سبک قدیمی ملوان در کشف و ساختن بازیکن ندارد، نحوه مدیریت تیم با وعده‌هایی که گوش ملوانی‌ها از آن حرف‌ها پر شده و هر اتفاقی در این باشگاه نگران‌کننده است. کار به جایی رسیده که ملوان نمی‌تواند در انزلی، در خانه خودش تمرین کند و برای تمرین باید به تهران برود. کار به جایی رسیده که انزلی‌چی‌ها از همکاری با این ملوان استعفا داده‌اند، تماشاگران نگران و مضطرب اتفاقات را تماشا می‌کنند و البته می‌دانند این بازی‌های جدید چه آثار مخربی برای تیم‌شان خواهد داشت. پیش‌بینی اینکه مالکان با انبوهی از بدهی تیم را رها می‌کنند و می‌روند برای‌شان دشوار نیست اما راهی برای نجات انگار ندارند. تصمیم‌ها را دیگران گرفته‌اند و گوش هیچ‌کس بدهکار نیست. بهمن صالح‌نیا، پیر ملوان گرفتار بازی‌های سیاسی برای واگذاری‌های تیم می‌شود، محمد احمدزاده به این بازی‌ها تن نمی‌دهد و نشستن پشت فرمان تریلی را به شرکت در این معامله‌ها ترجیح می‌دهد، پژمان نوری و مازیار زارع چه می‌توانند بکنند جز تماشای حراج یک اعتبار که خود و هم‌نسل‌های‌شان برای افزودن به آن بسیار جنگیده‌اند. ملوان اما راه و رسمش این نیست. ملوان مثل صیادها یک عمر روزی‌اش را از دل دریا بیرون کشیده. ملوان تیم کسانی بوده که سخت کار کنند و بسازند، نسل به نسل. ملوان تیمی نیست که نقل‌و‌انتقال بازیکنش را به کسانی بسپارد که هیچ درکی از روش و سیاق ملوان ندارند. ملوان تیمی نیست که هر کس از راه برسد و برایش تصمیمی بگیرد و برایش مربی انتخاب کند و سرپرست و مدیر برایش پیدا شود. ملوان یک عمر خودش چهره‌هایش را ساخته، خودش مرد کار‌های سخت را تولید کرده و با مردان خودش زندگی خودش را ساخته است. ملوان تیم مردان و زنان ملوانی است. فرزاد مجیدی که عمری را در فوتبال گذرانده چطور هنوز نمی‌داند نمی‌تواند با یک دستور تماشاگر را به محل تمرین راه ندهد؟ چطور نمی‌داند محل تمرین ملوان تهران نیست، بلکه در انزلی است؛ آنجا که ملوان ریشه دارد و آنجا که مردمانش با ملوان زندگی می‌کنند. سرمایه‌گذار جدید ملوان اگر می‌داند چه برندی را خریده، پس باید بداند که این برند در انزلی با حضور مردم، با نزدیکی نفس آنها به نفس ملوان، با هیاهو و نقد و نظر آنها معنا دارد و بدون تماشاگرانش هیچ شباهتی به ملوان نخواهد داشت و اسمش می‌تواند ملوان تهران باشد.
 ملوان تیمی نیست که با دستور نماینده مجلس برایش هر تصمیمی بگیرند. ملوان تیم ملوانی‌هاست، با نام و نشان ملوان، با هوادارانش و با مردان و زنانی که برای این تیم ذره‌ذره آبرو جمع کرده‌اند، به آن هویت داده‌اند و از آن هویت گرفته‌اند، با ملوان و برای ملوان زندگی کرده‌اند، مو سپید کرده‌اند، با عشق و آرزو و بی‌منت پیراهنش را پوشیده‌اند.

 


Page Generated in 0.0049 sec