محمد قراگزلو
با احترام به همه هواداران پرسپولیس و احتمالاً آن دسته از جوانان شیفته این تیم که در نظرسنجی سایت نود شرکت کرده و تیم منتخب تاریخ پرسپولیس را انتخاب کردهاند باید بگویم ناصر محمدخانی چیز دیگری است. یعنی اگر من بودم، در خط حمله بهجای علی دایی و مهدی طارمی، دو مهاجم بزرگ تاریخ باشگاه را انتخاب میکردم؛ اولی زندهیاد همایون بهزادی، سرطلایی محبوب و محجوب که جفای زیادی دید و دیگری ناصر محمدخانی که یک اتفاق تلخ غیرفوتبالی بر آن همه محبوبیت فوتبالیاش سایه افکند.
من فوتبال همایونخان بهزادی را ندیدهام اما یقین دارم اگر قرار باشد 11بازیکن برتر تاریخ باشگاه را انتخاب کنم حتماً آن جلو جایی برای او باز خواهم کرد. این را نه بهخاطر آن تمبر معروف که 5 سرزن برتر دنیا را یکجا جمع کرده بود، نه بهدلیل حضور موفق در تیم ملی و قهرمانیهای تاریخساز جام تختجمشید و نه حتی بهخاطر هتتریک دربی سال 52، بلکه بهخاطر پکیجی از تمام محسنات یک فوتبالیست بهتماممعنا انتخاب میکنم؛ یک فوتبالیست خوشتیپ، تحصیلکرده، متفکر و فوقالعاده فنی و توانمند که منش باشگاه شاهین را تا روزی که زنده بود تکرار میکرد و حامی آن بود.
از زنده یاد همایون بهزادی میشود سطرها نوشت و با گلهای شاعرانهاش همچنان زندگی کرد، اما بگذارید از دهه 40 و 50 به دوران جنگ و فوتبالیستهای اورکتپوش آن دهه برسیم؛ به ناصر محمدخانی؛ اعجوبهای که تکرار نمیشود؛ فوتبالیستی که مثل یک ماهی قزلآلا در پیچوتاب رودخانهای خشمگین دستنیافتنی بود و از دست همه سُر میخورد؛ مهاجمی که همیشه روی پنجه میدوید و مثل برق دریبل میزد و شبیه رعد کوبنده بود؛ دریبلهایی از جنس و رنگ متفاوت که حتی سالها بعد نیز مد نشد و بهنام ناصر ماند و در خاطر فوتبالیها ثبت شد. باور کنید اغراقی در کار نیست. تعارف هم نداریم. به ناصر محمدخانی حتماً باید بهعنوان یکی از بهترینهای تاریخ پرافتخار پرسپولیس نگاه کرد و یک جای ویژه برایش نگه داشت. نمیدانم در آمار گلزنی کجای بهترینهای تاریخ باشگاه است یا اصلاً در چند قهرمانی سهیم بوده؟ اصلاً چرا باید مهم باشد؟ انتخاب ناصر برای این تیم منتخب یک، انتخاب بهشدت دلی است. کاری به آمار و ارقام ندارد. به جامها هم نگاه نمیکند. کافی است به مرور خاطرات فوتبالیستهای دهه 60 از ترکتازیهای ناصر در زمین حریف توجه کنید. باید سراغ بازیکنان نسل بعد و بعدتر ناصر بروید و از آنها درباره تماشای بازیهای او در استادیوم آزادی بپرسید. از روزهایی که به قول خودش پرسپولیس کاری میکرد تا کمتر تنتان به آن سکوهای سیمانی بچسبد و قالب آن را بگیرد. از آن شور تمامنشدنی در پا به توپهایی که برای هر حریف نابودکننده و برای ما لذتبخش و دلربا بود. بله، ناصر محمدخانی انتخاب من و احتمالاً بسیاری از همسن و سالهای من و صد البته یک نسل قبلتر از من است که هیچکداممان حال حضور در این نظرسنجیهای اینترنتی را نداریم وگرنه کیست که آن همه هنر و خلاقیت دلفریب را پاس ندارد و در سایه بنشاند؟