یک چیزی را میخواستم همان ابتدای مصاحبه بپرسم. شما چند سال داشتید که سرمربی تیم ملی شدید؟ 31 یا 32 سال؟
نه 5/35 سال.
در فوتبال ما اتفاق بسیار عجیبی بود.
عجیبیاش به این خاطر بود که جنگ شروع شده بود. چراغهای تهران خاموش بود. ما چراغهای ماشینهایمان را با رنگ، آبی کرده بودیم. همه پشت پنجرههایمان از بازار پلاستیک مشکی خریده بودیم تا نور چراغ معلوم نشود. یعنی هیچ چراغی روشن نمیشد. اصلا فوتبال تعطیل بود. مسابقهای وجود نداشت. با این حال در این جریان میطلبید که ایران در بازیهای آسیایی اعلام حضور کند. رشتههای دیگر مثل کشتی را میشد جمع و جور کرد اما فوتبال سخت بود. در آن مقطع صحبتهایی شد که گفتنش الان دیگر مهم نیست. گفتند ما یک تیم فوتبال ببریم. اول تیم ملی را به یک مربی صاحبنام پیشنهاد کردند. تیم باید از صفر شروع میکرد. رفت یک پرونده پزشکی آورد و گفت نمیتوانم. بعد به یک مربی مشهور دیگر پیشنهاد دادند، او هم گفت باید اینطور شود و آنطور شود که گفتند هیچ کدام را نمیتوانیم انجام بدهیم. بعد گفتند اصلا تیم ندهید. آن زمان من در اداره کل بودم. رییس وقت سازمان گفت بروم.
آقای درگاهی بود؟
نه درگاهی خیلی جوان بود. مرحوم داودی بود. گفت میتوانید یک تیم درست کنید؟ من با ارتباطی که داشتم تیم را جمع کردم. رضا احدی را از محلهشان میشناختم، رفتم در خانهشان. بعضیها را هم آدم فرستادیم. محمد دادکان را به وسیله دوستانش دعوت کردیم. یکی یکی افراد آمدند و اسکلت تیم درست شد. 7-6 تا از استقلال، 7-6 تا از پرسپولیس. از اصفهان شاه زیدی را آوردیم، از آبادان علی فیروزی. ترکیب را اینجوری جمع کردیم. یک کامل اینجینی هم بود، رانده شده عراق بود. گفتند این نباشد. با 17 نفر رفتیم بازیهای آسیایی.
با توجه به سن کمتان، بازیکنان همسن و سال خودتان نبودند؟
نه 8-7 سال جوانتر بودند. ناصر محمدخانی مثل جرقه بود. ضیا عربشاهی، محمد پنجعلی. از استقلال هم شکورزاده و بیژن طاهری بودند. یک محمد نادری بود که بعد رفت تیم ملی سوئد بازی کرد. تیم ملی خوبی جمع کردیم. از مقدماتی هم بالا آمدیم. آن زمان عربستان و کویت خرج هندیها را داده بودند. کرهایها، ما و چین شاکی بودیم و تیمهای عربی همه مقامها را گرفتند.
پس بازیهای آسیایی عجیبی بود کلا.
بله بازیهای آسیایی 1982 خیلی عجیب بود اما مزدک میرزایی مستندی از تیم ملی درست کرد که این بازیها را اصلا در آن نیاورده است.
مگر میشود؟
بله یک فیلم تاریخچه از تیم ملی درست کرده که اصلا بازیهای ما مقابل کره، یمن و ژاپن که بردیم و بازی با کویت که در وقت اضافه باختیم و حذف شدیم در آن نیست. یعنی انگار محو شده. میخواهم این را آنقدر بگویم که به گوشش برسد. در این فیلم تا آنجایی که جنگ میشود و حسن آقا شبانه تیم را به ایران میآورد، هست اما بعد از آن یکهو میرود سراغ تیم ناصر ابراهیمی و بازیهای سنگاپور. یعنی 4 سال از تاریخ تیم ملی محو شده و نمیدانم با من مشکل دارند یا مشکل دیگری هست. یعنی چطور ممکن است تاریخچه تیم ملی یک مملکت با این عظمت را اینطوری لاپوشانی کنند. ما در آن مسابقات بردهای خوبی آوردیم و در مرحله حذفی به کویت باختیم که با کارلوس آلبرتو از جام جهانی آمده بود. بازی ما با کویت را هم همان داوری قضاوت کرد که داور کویت و کره شمالی هم شد و سر کره را بردید. یک داور آسیای شرقی بود که کتک بدی از کرهایها خورد و همین مساله باعث محرومیت کره شمالی شد و میخواستند ما را هم محروم کنند.