printlogo


کد خبر: 189627تاریخ: 1398/4/13 00:00
یادداشت
فوتبال در محاصره شبه سلبریتی‌های همه چیزدان

علی مغانی



در محاصره‌ایم. در محاصره شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مجازی. در روزگاری زندگی می‌کنیم که تلگرام، اینستاگرام و توییتر، قدرتی فراتر از یک شبکه پیدا کرده‌اند و فعلاً بانفوذترین رسانه‌های این روزهای ایران هستند.
اگر کارکرد اینستاگرام در بقیه دنیا جایی برای به اشتراک گذاشتن عکس‌های شخصی است، در ایران صفحه‌های اینستاگرام، کانال‌های تلگرام، به پشتوانه دنبال‌کننده‌های میلیونی، همچون گروه‌های فشار، مدیر باشگاه عوض می‌کنند، بیانیه صادر می‌کنند، به مربی اجبار می‌کنند که باید فلان بازیکن را بیشتر بازی دهد و صد البته در این تجارت چند صد میلیاردی، «شبه‌سلبریتی» می‌سازند.
شبه‌سلبریتی‌ها برای «دیده‌شدن» هر کاری می‌کنند. از اسلحه دست گرفتن جلوی دوربین تا سلفی گرفتن با شیر و پلنگ اما سلبریتی اینستاگرامی شدن در فوتبال، راه‌های ساده‌تری هم دارد؛ مثلاً رفتن در قالب «منبع مطلع» و مرد «همه چیزدان». اینگونه است که بازیکن بازنشسته‌ای مثل مهرداد میناوند، بعد از یکی دو تجربه کوتاه دستیاری در خونه به خونه و سپیدرود، ترجیح می‌دهد در اینستاگرام در نقش «منبع مطلع» حاضر باشد تا مربیگری فوتبال. او روی موج رفتن برانکو از پرسپولیس سوار می‌شود و در یک برنامه تلویزیونی، چنان تغییر و تحولات و جلسات هیات مدیره پرسپولیس را با آب و تاب شرح می‌دهد که انگار بعد از هر جلسه، ایرج عرب، رغبتی، نبی، هاشمی و کاشانی گوشی تلفن را دست گرفته‌اند و گزارش جلسه را بی‌کم و کاست خدمت مهرداد میناوند تحویل داده‌اند.
 او از خبرهای پشت پرده هم اطلاع دارد. می‌داند که سرپرست پرسپولیس با کدام مربی به کدام رستوران رفته تا زیر پای برانکو را جارو کند. انگار برای اینکه کسی آخرین اخبار پرسپولیس را پیگیری کند، حتماً باید سری به صفحه شخصی او بزند و اینها همه یک دلیل روشن دارد. مهم نیست آنچه می‌گویی حقیقت دارد یا نه، مهم این است که «منبع مطلع» بودن، فالوئرهای بیشتری جذب می‌کند.
یک راه دیگر، فرو رفتن در قالب منتقد دائمی است. انتقادهای راه و بیراه، از هر موضوع بی‌ربط و با ربط. آنچه که حسن روشن سال‌هاست مشغول انجام آن است و این روزها این پرچم را وحید قلیچ در اینستاگرام برداشته. پیشکسوتانی که از شصت سالگی عبور کرده‌اند ولی حاصل چهار دهه فعالیت‌شان در فوتبال این است که حسن روشن بگوید: «برخلاف شفر به قیافه استراماچونی نمی‌خورد که دلال باشد» و وحید قلیچ، بهترین دروازه‌بان دو سه سال اخیر ایران را با کپسول گاز مقایسه کند.
و صد البته یکی هم می‌شود مثل علیرضا علیفر، گزارشگری که بعد از بیست سال تازه سوراخ دعا را پیدا می‌کند و برای رهایی از برچسب گمنامی حین گزارش بازی فوتبال، صوت‌های عجیب و غریب منتشر می‌کند تا کانال‌های تلگرامی و صفحه‌های اینستاگرامی، علیفر را به شهرت برسانند.
علیفر هرگاه تریبون پیدا کند هرچه دل تنگش می‌خواهد می‌گوید. یک روز خبر می‌دهد که از تیم لیگ برتری پیشنهاد مربیگری دارد، یک روز می‌گوید پپ گواردیولا مربی نیست و وقتی می‌بیند حرف‌هایش به اندازه کافی سر و صدا نکرده، با لحنی حق به جانب ادعا می‌کند مجید جلالی از یورگن کلوپ مربی بهتری است.
شبه‌سلبریتی‌ها شب و روز بی‌وقفه مشغول به کارند. این همه وقت و انرژی که می‌گذارند، طبعاً بی‌نتیجه نیست. نتیجه‌اش می‌شود یکی مثل پیمان رجبی که بی‌هیچ سابقه و تحصیلاتی، با بدن سوخته از سولاریوم و موهای بافته از اینستاگرام تا مربیگری بدنسازی موقت در پرسپولیس پیش می‌رود.
در محاصره‌ایم، در محاصره شبه‌سلبریتی‌های پُر گو و کم دانش، در محاصره شبکه‌های پرقدرتی که به سادگی هرچه تمام‌تر یک نفر را به قعر چاه می‌فرستند و دیگری را در صدر می‌نشانند. فضای غالب بر فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی آنچنان شده که در آن غلط حرف زدن، غلط رفتار کردن و غلط فکر کردن، هیچ تبعاتی ندارد.

 


Page Generated in 0.0046 sec