عناوین این صفحه
- نخبهسالاری به جای فساد، زد و بند و فامیلبازی
- ابهامات یک اساسنامه عجیب
- انتخابات زیر رادیکال
- بساط ملوک الطوایفی را جمع کنید
- در چنین روزی
- مدعیان جدید در انتخابات تیراندازی؛ از سرپرست تا فامیل دور!
- کاش یک نفر عذرخواهی میکرد!
- کیهزا رباط صلیبی پاره کرد
- حمله مسلحانه به سه خبرنگار الجزایری در کامرون
- اینتگریتی و اونتگریتی
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6947 /
۱۴۰۰ سه شنبه ۲۱ دي
|
مجمع، مجمع و بازهم مجمع
نخبهسالاری به جای فساد، زد و بند و فامیلبازی
سعید زاهدیان - مثلا فدراسیون x. این فدراسیون طبق اساسنامهاش حتماً مجمع دارد؛ مجمعی با 60-70 عضو! اما هدف از تشکیل مجمع چیست؟ مجمع قرار است چه نقشی در فدراسیون x ایفا کند؟ تنها کار اعضای مجمع این است که در هر دوره 4 ساله به تهران بیایند و شب انتخابات در هتل بخوابند و فردایش به کاندیدایی که به آنها وعده و وعید داده، رأی بدهند و بعد با نخستین پرواز به خانههای خود برگردند یا فلسفه تشکیل مجمع چیزی ورای برگزاری یک انتخابات است؟
مجمع فدراسیونهای ورزشی باید متشکل از نخبگان آن رشته باشد؛ افرادی با سواد، باهوش و دارای قدرت تجزیه و تحلیل درست از رشته ورزشی خود؛ به عبارتی نخبگان آن رشته. در این سالها رسم بر این بود که اعضای مجمع را هر 4 سال یک بار میدیدیم.
اعضای مجمع باید هر روز و هر روز مسائل مرتبط با رشته خود را دنبال کنند و ببینند رئیسی که انتخاب شده، طبق برنامهها، وعدهها و مسئولیتی که اساسنامه تعریف کرده حرکت میکند یا نه؟ البته حرکت در مسیر وعدههایی که برای رشد رشته ورزشی، نه وعده و وعیدهای شخصی که پیش از انتخابات برای جمع کردن رأی به عضو مجمع داده میشود.
اگر اعضای مجمع وظایف خود را درست انجام دهند و در پی منافع شخصی نباشند، هیچ فدراسیونی نیاز به نظارت بیرونی ندارد و شاهد بلبشو و بلاتکلیفی امروز نیستیم که وزارت ورزش هر روز باید کلی از انرژی و وقت خود را صرف ساماندهی فدراسیونها کند. این دولت و این وزارت ورزش یک بار برای همیشه باید بساط بلاتکلیفیهای اینچنینی را جمع کنند و از مجمع در قبال فدراسیونها پاسخ بخواهد؛ حال این فدراسیون x باشد یا y وz. به نظر میرسد انتخابات فدراسیونهای بلاتکلیف که بزودی قرار است برقرار شود، میتواند شروع و مقدمه این تغییر بنیادین باشد تا به جای آقازادهسالاری و روابط فامیلی، فساد و زد و بند، نخبه سالاری در ورزش ایران حاکم شود.
انتخابات ورزشی با یک دنیا علامت سؤال
ابهامات یک اساسنامه عجیب
مرتضی رضایی
وقتی میگوییم همه چیزمان به هم چیزمان میآید، عین حقیقت است. پس از تغییر اساسنامه فدراسیونهای ورزشی و برگزاری مجامع آنها با فرمت جدید، آنچه نصیب فدراسیونها شده شلختگی بوده و بروز چالشهای عجیب!
نگاهی به اساسنامه جدید بیندازیم؛ همه میدانیم که بالاترین مرجع تصمیمگیری در فدراسیونهای ورزشی مورد تأیید نهادهای بینالمللی صرفاً مجمع عمومی آن فدراسیون شناخته میشود، بدیهی است که هرگونه تغییر در ساختار و چیدمان ارکان آن نیز باید در نهایت به تأیید مجمع عمومی فدراسیون متبوع برسد. سپس تغییرات مورد نظر پس از ترجمه در فدراسیونهای جهانی تأیید شود تا در نهایت تداوم عضویت فدراسیون ملی در نهادهای بینالمللی به رسمیت شناخته شود. در غیر این صورت ممکن است تغییرات در فدراسیونهای ملی از سوی فدراسیونهای جهانی دخالت دولت تلقی شده و با اصل دموکراتیک بودن مجامع ورزشی در تضاد تعبیر شود که این موضوع احتمال تعلیق رشته ورزشی مرتبط را بالا میبرد.
نکته مهم دیگر ریاست مجمع عمومی است که مشخص نشده در صورتی که یک فدراسیون رئیس نداشته باشد، رئیس مجمع چه کسی است و چگونه انتخاب میشود؟ در اساسنامه جدید حق رأی به سرپرستهای هیأتهای استانی داده شده، شهرداریها که وظیفه اصلیشان ورزش همگانی است، دارای حق رأی شدهاند و تغییراتی هم در تعداد رأی دهندگان در قالب تعداد مدیران عامل باشگاهها اعمال شده که هر کدام جای بحث زیادی دارد اما یکی از چالش برانگیزترین بندهای این اساسنامه به یک کمیسیون و 12 رأی مربوط میشود! بندهای 13، 14 و 15یک جورهایی ریختن آب سرد روی سر همه است غیر از رئیس فدراسیون و طرفدارانش. بر اساس این سهبند 12 نفر شامل سه ورزشکار مرد، سه ورزشکار زن، دو مربی فعال مرد، دو مربی فعال زن، یک داور فعال مرد و یک داور فعال زن به انتخاب کمیسیونهای فدراسیون مربوطه حق دارند تا رأی بدهند. انتقادی که در این زمینه میتوان به آن اشاره کرد، این است که درصد زیادی از آرای مربوطه میتواند به صندوق رئیس فعلی ریخته شود چرا که کمیسیونهای مربوطه میتوانند بر اساس نظر فعلی همان رئیس انتخاب شوند و این یعنی برهم خوردن خیلی از معادلات و اثرگذاری روی نتیجه کلی آرا.
نکتهای که وجود دارد، برگزاری انتخاباتی است که پشت سر هم برگزار میشوند. این را هم باید در نظر گرفت که چند فدراسیون المپیکی مثل تیراندازی و بسکتبال مجامعشان لغو شده و از طرف دیگر در سایر فدراسیونها یک سری از اصول رعایت نشده. مثل تأیید صلاحیتهایی که اصلاً مشخص نشد چه زمانی اتفاق افتاد و چه زمانی به مرحله تأیید رسید؟ سابقا باید چند روز از تأیید صلاحیتها میگذشت تا مجوز برگزاری مجمع انتخاباتی صادر شود اما این بار و مثلاً در رشته تکواندو کسی نفهمید چه اتفاقی افتاد؟! در اساسنامه جدید بندهای دیگری مثل بند 22 (تغییر مدرک مدیران از فوق لیسانس به لیسانس) و البته 5 سال سابقه مدیریتی هم مورد بحث است. همه اینها را که کنار بگذارید در نهایت اساسنامه جدید فدراسیونهای ورزشی به حالت اجرایی درآمده و بحثهای زیادی را هم به همراه داشته. خیلیها نگران هستند و خیلیها انگار که ککشان نمیگزد. در این بلبشو باید دید در نهایت این مسأله و این اساسنامه چه سرانجامی را برای رشتههای مختلف ورزشی رقم خواهد زد؟
خریدوفروش آرا؛ دستاورد تعویق
انتخابات زیر رادیکال
میعاد نیک
در آستانه انتخابات مهم کمیته ملی المپیک و در فاصله کمتر از 7 ماه تا بازیهای آسیایی 2022 هانگژو، قرار بر این بوده تا تکلیف بسیاری از فدراسیونهای المپیکی که مدت ریاستشان به سر رسیده، مشخص شود.
این قرار اما تاکنون به سرانجام نرسیده و انتخاباتها یکی پس از دیگری با مشتِ تعویق، ناکاوت میشوند. تعیین نماینده فدراسیونهای تیراندازی، اسکیت و بسکتبال برای شرکت در انتخابات حساس کمیته ملی المپیک در حالی به تعویق افتاده که هر آن برگزاری دیرتر مجامع، به افزایش لابیهای غیرمتعارف برای تثبیت جایگاه نمایندههای خویشاوند کاندیدای ردصلاحیتی و یا خریدوفروش بیرویه آرا توسط نهادهای متمول خواهد انجامید. به گونهای که پای پسرخالهها نیز به انتخابات باز شده!
لابی و زدوبند از ابتلائات غیرقابل انکار هر انتخاباتی است و از این امر نمیتوان گریز داشت، اما این که به شکل علنی یک شخص حقیقی یا حقوقی به خرید رأی برای نماینده خود در کارزار انتخاباتی اقدام کند و در این بین از هیچ برخوردی نهراسد، نشان از انفعال ریاست مجمع و برگزارکنندگان آن خواهد
داشت.
اتفاقی که حالا در انتخابات بسکتبال شاهد علنی شدن آن هستیم. ادامه این رویه مخرب و عدم برخورد قانونی از سوی وزارت ورزش و جوانان، به خروج رشتهها از ریل موفقیت در آستانه مهمترین رویداد آسیایی خواهد انجامید و آن وقت قیمت کاسه چه کنم برای در دست گرفتن، سر به فلک میکشد.
لشکرکشی کارمندان به فدراسیونها؛ این قسمت: اسکیت!
بساط ملوک الطوایفی را جمع کنید
سعید آقایی
یک پدیده غلط و تکراری مدتهاست آفت جان ورزش شده و رکود و رخوت را به این حوزه منتقل کرده. پدیدهای که مثل یک ویروس خاموش در بدنه ورزش تکثیر شده و همه حوزهها و رشتهها را درگیر کرده. هجوم لشکر کارمندان بیخاصیت در رأس فدراسیونهای ورزشی یک اپیدمی کهنه است؛ آنها که بلای جان ورزش شدهاند و با روحیات کارمندی و خنثی، از ورزش ایران شیر بییال و دم اشکمی ساختهاند که از اصل خود دور افتاده. مدیرانی که به جای آنکه برای ارتقا و پیشرفت رشته متبوع خود تلاش کنند، کارمندان بیخاصیتی بودهاند که صندلی فدراسیونها به آنها هبه شده. فرقی نمیکند که رشتههای توپی باشد یا رشتههای راکتی و یا رشتههای مادر. آنها همه جا هستند و در همه فدراسیونها نفوذ پیدا کردهاند.
عجیب اینکه در دوره جدید و در متن و حاشیه انتخابات فدراسیونهای ورزشی نیز دوباره سر و کله این کارمندان پیدا شده و انتخابات با حضور پررنگ آنها برگزار میشود. فدراسیون اسکیت یکی از جدیدترین اهداف کارمندان ورزش است و یکی از همین طیف، صندلی ریاست آن را نشانه گرفته. فدراسیونی که انتخابات آن قرار بود 22 دی برگزار شود اما با تصمیم وزارت به 2 بهمن موکول شده و برخیها تلاش میکنند که یک مدیر سفارشی و کارمند از فدراسیون منفعل فعلیاش به فدراسیون اسکیت نقل مکان کند. اتفاقی عجیب که مشخص نیست با اتکا به کدام رزومه و پشتوانه قرار است رخ دهد. مدیریت این کاندیدای کارمند را پیش از این در فدراسیون مربوطهاش رؤیت کردهایم؛ فدراسیونی که در رکود، انزوا و پسرفت روی اسکیت را سفید کرده! رشتهای که در طول سالیان اخیر با مدیریت منفعل و کارمندی هیچ دستاوردی نداشته است و با این کارنامه مدیریتی مشعشع، یکی از مدیران اصلی این فدراسیون ناکام و خنثی حالا هوس ریاست در یک فدراسیون دیگر کرده تا با همین مدل مدیریتی اسکیت را نیز زمینگیر کند تا اسکیت از همین حداقلهای فعلی نیز باز بماند!
اسکیت علاوه بر اهمیت و جایگاهش در سطح جهان و مدالهای پرشمارش، رشتهای است که بیشترین مخاطب را در میان نوجوانان و جوانان دارد و در بعد همگانی بسیار فعال است. بنابراین برای چنین رشتهای که عامه مخاطبان آن را سنین پایین تشکیل میدهند و سرشار از انرژی و انگیزه هستند، باید مدیری از همین جنس انتخاب کرد؛ یک مدیر اکتیو، جاهطلب و باانگیزه که بتواند به نیازهای قشر نوجوان و جوان این رشته پاسخ درخوری بدهد. عجیب اینکه کاندیدای مدعی در کتگوری و رده سنی مدیران سنتی و سالخورده دستهبندی میشود و بدیهی است که با این شرایط نمیتواند پاسخگوی نیازهای این رشته باشد.
برای رشتهای که یک چمدان مدال در بازیهای آسیایی و المپیک دارد و در صورت توجه و سرمایهگذاری و با توجه به اقیانوس استعدادها در ایران میتواند سهمی از این خوان رنگارنگ مدالها داشته و سبد مدالهای ایران در بازیهای آسیایی و المپیک را رنگین کند، مدیری کاندیدا شده که اساساً با واژهای به نام مدال بیگانه است و در طول سالیان طولانی مدیریتش در رشته تخصصیاش رنگ مدال را ندیده!
ورزش را پای روابط خاص و مدیران کارمند و بیخاصیت نباید تلف کرد. ورزش مدیر کارمند و سفارشی نمیخواهد.
در چنین روزی
مجتبی رفیعی
هفت سال پیش در چنین روزی روزنامه ایران ورزشی تیتر نخست خود را به مصاحبه رضا قوچاننژاد اختصاص داده بود: «بازی با بحرین اولین فینال است» گوچی در آن زمان مهاجم اول ایران در جام ملتهای آسیا محسوب میشد. او درباره وضعیت تیم ملی عنوان کرد: «در حال حاضر اعتماد به نفس در میان اعضای تیم ملی که شامل گروهی بازیکن جوان و جمعی از نفرات باتجربه است، بالاست. ما میدانیم توقعات زیادی از تیم ملی ایران وجود دارد. بنابراین باید با همه وجود تلاش کنیم تا نتیجه بگیریم.» قوچاننژاد درباره اینکه برخی براین باورند که بحرین ضعیفترین تیم گروه سوم جام ملتهاست، گفت: «فکر نمیکنم. هر مسابقهای دشوار است. ما در جام جهانی حضور داشتیم و تیمهایی که مقابل تیم ایران میایستند فوقالعاده باانگیزه ظاهر میشوند. هر چند معتقدم الان وقت این نیست که به تیمهای دیگر فکر کنیم و بهتر است تمرکزمان را روی تیم خودمان قرار بدهیم.» برای خواندن این مطلب به آرشیو روزنامه ایران ورزشی مراجعه کنید.
هدفگیری به سیبل حاشیه
مدعیان جدید در انتخابات تیراندازی؛ از سرپرست تا فامیل دور!
آیسان سعیدی
انتخابات فدراسیون تیراندازی یکی از پرحاشیهترین انتخابات فدراسیونهای ورزشی در دوره جدید بوده. فدراسیونی که در المپیک توکیو با یک طلای نوبرانه جزو فدراسیونهای موفق قرار گرفت اما این طلا سبب نشد تا از حواشی کبود پیرامون این فدراسیون کاسته شود.
مهلت ریاست چهارساله علی دادگر در فدراسیون تیراندازی تیرماه ۱۴۰۰ به پایان رسید اما بلافاصله وزیر وقت ورزش جوانان او را بهعنوان سرپرست انتخاب کرد. بعد از انتخاب دادگر بهعنوان سرپرست، ثبتنام از کاندیداها انجام شد و ۷ نفر ثبتنام کردند، البته بهدلیل ابلاغ اساسنامه جدید فدراسیونهای ورزشی آن ثبتنامها لغو شد. دور دوم ثبتنام از کاندیداهای فدراسیون تیراندازی از ۶ مهر آغاز و ۲۰ مهر به پایان رسید که در نهایت ۱۲ داوطلب برای تصدی ریاست این فدراسیون ثبتنام کردند.
علی دادگر، رضا ابوالحسنی، ابراهیم برخورداری، داود کرمی، کبری غیاثی، مرتضی قربانی، حسین زکیزاده، میر ابوطالبی، حبیب مقصودی، محمدی دوست، رضا ملک محمدی و محمد سالارنیا برای احراز پست ریاست فدراسیون تیراندازی ثبتنام کردند.
وزارت ورزش و جوانان برای رعایت بیطرفی در انتخابات 10 آبانماه، مهدی مبینی را بهعنوان سرپرست این فدراسیون معرفی نمود.
در نهایت بعد از پروسه بررسی احراز صلاحیت کاندیداها، وزارت ورزش و جوانان 21 دیماه را بهعنوان تاریخ برگزاری مجمع انتخاباتی این فدراسیون اعلام کرد. اما چند روز مانده به برگزاری انتخابات، زمزمههایی مبنی بر عدم تأیید صلاحیت علی دادگر به گوش رسید. شایعهای که به اندازهای قوت گرفت که در نهایت سبب شد تا انتخابات لغو شود.
گفته میشود این موضوع به اطلاع او هم رسیده و رئیس وی با توجه به ارتباطاتی که در وزارت ورزش دارد، موفق شد از اعلام رسمی اسامی کاندیداهای تأیید صلاحیت شده فدراسیون جلوگیری کند. اتفاقی که در نهایت انتخابات فدراسیون را به تعویق انداخت.
روز گذشته وزارت ورزش و جوانان تاریخ جدید انتخابات سه فدراسیون تعویق افتاده را اعلام کرد اما باز هم خبری از اعلام تاریخ جدید انتخابات برای فدراسیون تیراندازی نبود.
درباره این فدراسیون آخرین خبرها حاکی از آن است که احتمالاً ثبتنام کاندیداها باطل شده و برای بار سوم ثبتنام مجدد از کاندیداهای ریاست فدراسیون تیراندازی انجام خواهد شد. اتفاقی که اگر رخ دهد، حداقل تا 6 ماه آینده انتخابات این فدراسیون به تعویق خواهد افتاد و با توجه به برگزاری بازیهای آسیایی در سال آینده انتخابات این فدراسیون به بعد از این رویداد موکول خواهد شد و این به معنای بلاتکلیفی حداقل یک ساله این فدراسیون است.
از طرفی گفته میشود در صورتی که ثبتنام مجدد برای انتخابات این فدراسیون انجام شود، مهدی مبینی سرپرست این فدراسیون نیز برای حضور در انتخابات ثبتنام میکند؛ آنچه میتواند موازنه قدرت را در انتخابات بهم بزند.
این در حالی است که رئیس سابق فدراسیون نیز سناریوی متفاوتی را برای انتخابات در ذهن دارد. اگرچه آقای رئیس از ثبتنام مجدد کاندیداها استقبال میکند تا بلکه در مدت خلأ ایجاد شده بتواند شرایط حضورش در انتخابات را فراهم کند اما اگه به هر دلیلی باز هم موفق به تأیید صلاحیت نشود، یکی از بستگانش را بهعنوان گزینه آلترناتیو در نظر گرفته تا در صورت عدم حضورش در انتخابات، آقای فامیل عنان کار را در دست بگیرد و این فدراسیون کماکان در تیول قدرت آقای رئیس باشد.
جالب اینکه آقای رئیس 4 سال پیش نیز در انتخابات این فدراسیون سناریوی مشابهی برای رئیس اسبق این فدراسیون ترتیب داد و به ریاست رسید و در دوران ریاست 4 سالهاش با عملکرد عجیب خود سبب شده تا اهالی این رشته به وی معترض باشند.
باید در نهایت منتظر ماند و دید که سرنوشت این فدراسیون و حواشی پرشمارش به کجا خواهد انجامید.
حذف سرخابیها و پاسکاری تیکیتاکایی مدیران
کاش یک نفر عذرخواهی میکرد!
رسول مجیدی
حالا دیگر همه عالم و آدم میدانند که سرخابیها از آسیا حذف شدهاند. برخی حتی معتقدند این حذف ۳ ماه پیش نهایی شده و همه ما در این چند ماه سرکار بودهایم. بسیاری از پیشکسوتان این تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا را به صلاح و مصلحت استقلال و پرسپولیس میدانند. دلخوش به این هستند که شاید چنین تصمیمی منجر به اصلاحات اساسی در ساختار باشگاههای محبوبشان شود.
عدهای هم هنوز باور ندارند که استقلال و پرسپولیس حذف شدهاند و فکر میکنند استینافی وجود خواهد داشت!
مدیران مقصر، چه آنهایی که در رأس باشگاهها هستند، چه آنهایی که در تشکیلات فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش حضور دارند یا قبلاً حضور داشتهاند و خلاصه دستی بر آتش دارند، مشغول پاسکاری هستند. در این زمینه فوتبال ایران انصافا چیزی نزدیک به استانداردهای تیکیتاکاست. هر مدیری توپ را در زمین نهاد دیگری میاندازد و خلاصه هیچکس این اتفاق را گردن نمیگیرد.
مشکل استقلال و پرسپولیس البته ریشهای است. ربطی به این مدیر و آن مدیر ندارد. ربطی به این فدراسیون و آن فدراسیون ندارد. درواقع به همه ربط دارد و مشکلی است که از مدیری به مدیر دیگر به ارث رسیده و مقصرش فقط یک نفر و یک نهاد نیست. اما جالب است این همه آدم با سهلانگاریهایشان در این سالها در چنین محرومیتی شریک هستند و هیچکس، مطلقاً هیچکس یک عذرخواهی ساده از هواداران نمیکند. یک عذرخواهی تصنعی. فرمایشی اصلا. یک عذرخواهی از سر اجبار و نه از ته دل. یعنی هیچکس ذرهای خودش را مقصر نمیداند که از هواداران سرخابیها بابت این حذف خجالتآور معذرت بخواهد؟ مگر نمیگوییم این دو باشگاه هر چه دارند از صدقه سر هوادارانش است؟ پس چرا برای نمایش هم که شده کسی چیزی به آنها نمیگوید؟
واقعیت این است که اوضاع آنقدر وخیم شده و آش آنقدر شور است که وقتی خبر قطعی حذف سرخابیها روی خروجی خبرگزاریها آمد، هیچکس شوکه نشد. انگار همه آماده چنین اتفاقی بودند. در شرایط عادی این خبر باید حسابی غوغا به پا میکرد ولی حالا همه طوری با آن برخورد میکنند که انگار یک خبر ساده است مثل سایر اخبار. انگار نه انگار که استقلال و پرسپولیس دیگر حق ندارند در آسیا رقابت کنند!
شوک بزرگ به ایتالیا پیش از انتخابی جام جهانی
کیهزا رباط صلیبی پاره کرد
آن چیزی که هواداران یوونتوس نگرانش بودند، اتفاق افتاد؛ فدریکو کیهزا بهدلیل آسیبدیدگی شدید در بازی با آاس رم ادامه فصل 22-2021 را از دست داد.
در جریان دیدار یکشنبه شب تیمهای رم و یوونتوس که به برتری 3-4 یووه انجامید، فدریکو کیهزا وینگر باتکنیک بیانکونری که یک پاس گل هم داد، حین فرار از یارگیری میتلند نایلز دچار پیچخوردگی زانوی پای چپ شد و به خاطر شدت درد، زمین را ترک کرد. دیروز فدریکو کیهزا برای تکمیل معاینات و آزمایشها، لنگان لنگان و با عصا در مرکز جی مدیکال حاضر شد و حالا وب سایت یوونتوس اعلام کرده کیهزا از ناحیه رباط صلیبی قدامی (ACL) آسیب شدیدی دیده است. طی روزهای آینده با کاهش درد و تورم، کیهزا تحت عمل جراحی زانو قرار خواهد گرفت و طبق اعلام رومئو آگرستی، فصل 22-2021 برای این وینگر 23 ساله به پایان رسیده است.
کار یوونتوس و تیم ملی ایتالیا بدون کیهزا سختتر خواهد شد؛ یووه در فصل پر فراز و نشیب و سخت خود، این وینگر تکنیکی را در اختیار نخواهد داشت و تیم ملی ایتالیا در مسیر پلی آف جام جهانی یکی از مهرههای مهمش را از دست داده است.
حمله مسلحانه به سه خبرنگار الجزایری در کامرون
از روز یکشنبه جام ملتهای آفریقا در کشور کامرون آغاز شد و 24 تیم در شش گروه 4 تیمی رقابت خواهند کرد.
امروز قرار است الجزایر به میدان برود. تیمی که یکی از شانسهای مسلم قهرمانی در این رقابتهاست و در گروه پنجم بازیها با سیرالئون، گینه و ساحل عاج بازی خواهد کرد. دیروز خبر عجیبی در مورد الجزایر منتشر شد مبنی بر اینکه سه خبرنگار این کشور که برای پوشش بازیها در دوالا کامرون حاضر شدهاند، در هتل خود مورد حمله مسلحانه قرار گرفته و از آنها سرقت شده است. شرایط روحی و جسمی آنها خوب گزارش نشده و مقامات محلی قول پیگیری و دستگیری سارقان را دادهاند. این اولین حاشیه بزرگ رقابتها محسوب میشود.
طنزیم
اینتگریتی و اونتگریتی
هومن جعفری
همان جام ملتهای همیشگی!
با شنیدن این خبر چه چیزی به ذهنتان میرسد؟
«ساعتی پیش خبر عجیبی در مورد الجزایر منتشر شد مبنی بر اینکه سه خبرنگار این کشور که برای پوشش بازیها در دوالا کامرون حاضر شدهاند، در هتل خود مورد حمله مسلحانه قرار گرفته و از آنها سرقت شده است. شرایط روحی و جسمی آنها خوب گزارش نشده و مقامات محلی قول پیگیری و دستگیری سارقان را دادهاند. این اولین حاشیه بزرگ رقابتها محسوب میشود.»
الف: خب خدا رو شکر همون جام ملتهای آفریقای همیشگی در جریانه!
ب: این که خوبه! دوره قبلی اتوبوس یه تیم رو به گلوله بستند!
ج: فقط سرقت مسلحانه است؟ کسی رو نکشتند! ای بابا!
د: همه موارد بالا درست است!
*
فراز کمالوند در حال جدایی از نفت مسجدسلیمان است! یک تبریکی به استاد بگوییم! انصافا انتظار داشتیم دو ماه قبل جدا شوند. خیلی عجیب بود که استاد برود در یک تیمی و زود استعفا ندهد که نگرانیهایمان برطرف شد!
چند وقت دیگر استاد با یک تیم دیگری میبندد و بعد از آنجا هم دو ماهه استعفا میدهد. مارکوپولو شدی برادر! یک مقدار سریال دانلود کن چند ماه خانه بشین سریال ببین، به هر پیشنهادی بله نگو!
*
یک تبریک هم بگوییم به تیم هوشمند رسانهای جناب مهدی مهدویکیا! آنقدر قشنگ ماجرا را جمع کرد که کمتر کسی باورشان میشد! بابا دمتان گرم! اینطوری که خودتان شایعه کردید که استاد استعفا داده، واقعاً باورمان شده بود! شما دیگر چه ناقلاهایی هستید!
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو