عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6852 /
۱۴۰۰ سه شنبه ۲۳ شهريور
|
مهاجم درجه یک جذب میشود؟
پول قایدی رسید، اما دیر رسید
قابل پیشبینی بود که عملکرد مهاجم ریزنقش استقلال در لیگ بیستم باعث میشود مشتریان خارجی برای او به صف شوند و از آنجایی که در بحث انتقال این بازیکن ریش و قیچی دست استقلالیها بود پول زیادی در این انتقال نصیبشان میشد؛ پولی که میتواند تا حدود زیادی دغدغههای مالی باشگاه استقلال را حل کند. البته تصور میشد این پول قبل از بازی با الهلال به دست استقلال برسد تا بازیکنان ناراضی این تیم کمی شارژ روحی شوند که این اتفاق نیفتاد، اما این پول الان در حساب باشگاه است (طبق اخباری که در روزهای اخیر منتشر شده) و میتواند مشکلات مالی را تا حدود زیادی برطرف کند.نکته دیگری که میتوان در مورد این پول مدنظر داشت این است که مجیدی (اگر سرمربی استقلال باشد) برای تقویت تیم استقلال نیاز به مهاجم خارجی دارد که پول این مهاجم میتواند از انتقال قایدی جور شده و استقلالیها را جلو بیندازد، اما آیا باشگاه استقلال که کم هم تنش ندارد حواسش به جذب این مهاجم خارجی هست؟
استقلال در فصل نقلوانتقالات شاکله تیمش را از دست داد و بدیهی است که در چنین شرایطی نیاز مبرم به جذب بازیکن در سه پست دارد اما آنقدر آقایان حواسشان به اختلافات درونتیمی پرت است که بعید به نظر میرسد در این خصوص تصمیم درست و درمانی بگیرند.
در این میان اما هواداران تیم بشدت نگران شروع لیگی هستند که با این وضعیت برای استقلال خوب شروع نمیشود. هر سال در چنین موقعی استقلال دچار چنین بحرانهایی میشود و در نهایت با شروع لیگ مشخص میشود مشکلات کادر فنی و مدیران استقلال چه ضربهای به بدنه تیم زده است.
حتی اعتراضات گاهوبیگاه هواداران هم خیلی در اصل ماجرا تأثیر خاصی نمیگذارد و همه چیز مثل سابق همانطور بیبرنامه و خارج از اصول حرفهای پیش میرود. فصل بیستم در راه است و میتوان از همین حالا تصور کرد که ریزش بازیکن در فصل نقلوانتقالات چه پیامدهایی برای استقلال خواهد داشت. اما با این وجود رسیدن پول به دست استقلالیها شاید بتواند خلأ یک مهاجم حرفهای و گلزن را در خط آتش پر کند و آبیها به تیمی تبدیل شوند که از نظر داشتن مهرههای بینالمللی خللی احساس نکنند.
مظاهری منتظر یک اشاره
رشید جایی نرفته و میخواهد بازگردد!
با اینکه گفته میشد رشید بهمحض فسخ قرارداد با استقلالیها راهی اصفهان میشود تا یک فصل فوتبالی را با تیم سپاهان سپری کند، اما گلر استقلال منتظر تغییر و تحولات در باشگاه استقلال است و فعلاً دست نگه داشته و به هیچ تیم دیگری نرفته است.
رشید مظاهری با این حال در شروع تمرینات استقلال با این تیم کارش را شروع کرد و قرار بود با استقلالیها به امارات برود اما این بازیکن درست نزدیک پلکان هواپیما اعلام کرد قصد سفر با استقلالیها را ندارد و بهجای رفتن به امارات، ساکش را برداشت و به خانه بازگشت تا اردوی استقلال در شوک بزرگی فرو رود!
رشید در تهران قراردادش را با استقلال فسخ کرد و فوتبالیها تصور کردند بعد از فسخ با استقلال حتماً با سپاهان قرارداد میبندد. اما انگار مظاهری علاقه خاصی به سورپرایز فوتبالیها دارد چون فعلاً هیچ اقدام خاصی نکرده و مسأله انتقالش را مسکوت گذاشته است.
از اینرو فوتبالیها بر این باورند که او منتظر جدایی مددی از استقلال است تا بعد از برکناری او برای فصل بیستویکم هم با استقلال قرارداد ببندد، اما فعلاً که خبری از عزل و نصب در استقلال نیست و با وجود وعده وزیر جدید تغییراتی صورت نگرفته است.
استقلال طی سالهای اخیر قربانی لج و لجبازی بازیکنان و مدیران این تیم شده است و این اتفاق مثل اینکه قرار نیست تمام شود.
شاید هم ریزش شدید انتهای فصل بیستم هم حاصل همین کشمکشها بود. هرچند دو طرف سعی میکنند خودشان را عاشق و دلسوز استقلال بدانند اما به نظر نمیرسد این لجبازی درونش عشقی جا داده باشد و هوادار در چنین شرایطی فقط لطمه روحی میخورد.در مورد رشید و استقلال هم باید منتظر روزهای آتی و تغییرات احتمالی ماند. آیا رشید دوباره به استقلال بازمیگردد؟
چرا فریادشیران در باشگاه استقلال پست گرفت؟
فریاد از بدعتهای غلط در باشگاه استقلال
حمیدرضا عرب
روزی که اعضای سابق هیأتمدیره باشگاه استقلال حکم به برکناری ناصر فریادشیران که ریاست آکادمی باشگاه را بر عهده داشت دادند، احمد مددی ابتدا سعی در مقابله با این تصمیم داشت و میکوشید رفیقش را در این سمت حفظ کند، اما در نهایت با دخالت مسعود سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان سابق، فریادشیران از سمتش برکنار شد. اصرار مدیرعامل استقلال به تداوم حضور فریادشیران در آن برهه شکاف عمیقی میان تصمیمگیران باشگاه استقلال به وجود آورد و این ماجرا با وجود برکناری فریادشیران از ریاست آکادمی، اما در نهایت موجب کنارهگیری اعضای هیأتمدیره از سمت خود در باشگاه استقلال شد.
چنانچه رضایت عمومی نسبت به عملکرد اعضای سابق هیأتمدیره در فضای رسانهای و میان هواداران این باشگاه حاکم بود، مددی نیز که هیچ محبوبیتی میان استقلالیها ندارد، ناچار به کنارهگیری از سمت خود میشد و حرف اعضای هیأتمدیره به کرسی مینشست، اما اعضای سابق هیأتمدیره باشگاه استقلال نیز مقبولیتی میان هواداران این باشگاه نداشتند که دفاعی تمامقد از مخالفت آنها با انتصاب بحثبرانگیز مدیرعامل شود و نتیجه آن شد که احمد مددی دوباره بر مسند کار باقی ماند و اعضای هیأتمدیره جدید انتخاب شدند تا بهنوعی دوباره قدرت در دست مدیرعامل باشگاه استقلال باشد.
این فعلوانفعال سبب شد دست مددی برای بازگرداندن فردی که هیچ سابقهای در باشگاه استقلال نداشت باز شود و اینبار فریادشیران در قامت معاون اجرایی به باشگاه استقلال بازگردد. در واقع فریادشیران نسبت به آن پستی که پیشتر در باشگاه استقلال تجربه کرد (مدیرآکادمی) ارتقا یافت و تبدیل به مرد اول باشگاه استقلال بعد از مدیرعامل شد!
اما گماردن این فرد در پست مدیریت آکادمی باشگاه استقلال نیز با وجود گزینههای فراوان استقلالی نیز بسیار تعجببرانگیز بود و همواره این پرسش وجود داشت که چرا این شخص بدون هیچ سابقهای در باشگاه استقلال محق به اداره آکادمی باشگاه استقلال یا معاونتهاست اما افراد بسیاری که سرد و گرم این باشگاه را چشیدهاند و با زوایای آشکار و نهان این باشگاه آشنایی دارند نمیتوانند در این سمت فعالیت کنند؟!
در واقع مددی بدعتگذاری نامتعارف و نامیمونی در باشگاه استقلال انجام داد و در حالی که مدیرعاملهای سابق همواره از چهرههای استقلالی برای اداره آکادمی بهره میگرفتند اما او راه دیگری را پیش گرفت و علایق شخصی خود به این فرد را بر انتصابهای استقلالی ارجح دانست و حتی بعد از برکناری این شخص از آکادمی، او را با پستی بالاتر به باشگاه استقلال بازگرداند تا به همه بفهماند هرگز اهمیتی برای انتقادها قائل نیست.
مدیرعامل باشگاه استقلال پیش از بازی با الهلال عربستان و در حالی که روزهای پایانی دوران کاریاش در این باشگاه را سپری میکند اقدام به انتخاب مهدی پاشازاده بهعنوان معاون ورزشی باشگاه استقلال کرد تا شاید سرپوش بگذارد بر بیتوجهی بیکرانش به چهرههای استقلالی. این انتصاب اما در شرایطی که آینده او کاملاً گنگ و نامعلوم است و هیچ بعید نیست که بهزودی از سمتش کنار گذاشته شود، بیشتر به یک نمایش رسانهای-تبلیغاتی میماند تا علاقهای حقیقی به چهرههای نامی این باشگاه و مهمتر داشتن برنامهای بلندمدت.
انتخاب پاشازاده از سوی مددی آنجا بیشتر نمایشیتر جلوه میکند که طبق چارت اداری اکنون فریادشیران باید زیر نظر مهدی پاشازاده که معاونت ورزشی را بر عهده دارد فعالیت کند در حالی که اگر مدیرعامل استقلال بهواقع اعتقاد داشت که افراد استقلالی باید در این باشگاه پست بگیرند باید پیش از آنکه فریادشیران را از آکادمی به معاونت ارتقا میداد به یاد مهدی پاشازاده و امثالهم میافتاد و روی مدار منطق گام برمیداشت، نه در روزهایی که زمزمه جداییاش بیش از هر زمان دیگری به گوش میرسد.
مددی با انتخاب پاشازاده شاید بهدنبال سرپوشگذاری روی تمام بیتوجهیهایش به انتقادهاست اما او باید پیش از انتخاب فردی همچون فریادشیران به این باور میرسید که رفیق گرمابه و گلستانش نباید پستی در باشگاه استقلال میگرفت و او باید ضوابط و عرف را در باشگاه استقلال بر روابطش ارجحیت میداد و خیلی قبلتر از اینها به یاد چهرههایی مانند پاشازاده میافتاد و از ظرفیت استقلالیها بهره میگرفت. در واقع برای بازی با نامهای بزرگ باشگاه استقلال قدری دیر شده و شاید بهتر بود در این برهه مهدی پاشازاده نیز دست همکاری با مددی نمیفشرد چون رفتار مددی در طول دوران مدیریتش بر باشگاه استقلال این واقعیت تلخ را به اثبات رساند که برای او فردی همچون فریادشیران بدون یک روز سابقه حضور در باشگاه استقلال از هر چهره استقلالی مهمتر است!
استقلال؛ این همه دارا، اینقدر فقیر
جیب «تار عنکبوت بسته» میلیاردرها!
برای مجیدی مدتها طول کشید تا بفهمد با دانشگر یا بدون او چگونه خط دفاعی را بچیند که دارای همه محسنات لازم باشد و فقط در 10، 11 هفته پایانی فصل بود که بر پایه زوج «مرادمند-یزدانی» یا مثلث «مرادمند-یزدانی-غلامی» به خلق استحکامی نائل آمد که برای پیروز شدن تیم در مسابقات حساس باقیمانده لیگ به آن نیاز مبرم وجود داشت
گزارش
وصال روحانی
تا همین اواخر هفته پیش نام دستکم پنج مدافع وسط شاخص در اردوگاه آبی به گوش میخورد. آنها سیدمحمد دانشگر، محمدحسین مرادمند، سیاوش یزدانی، عارف آقاسی و عارف غلامی بودند اما درست مثل زمانی که آفت به مزرعه میوه و سبزیجات میزند، این میوههای رسیده ناگهان رنگ باخته و یا لااقل برای چند روز از محوطه این باغ زیبا خارج شدند.
در مقام توضیح باید گفت ابتدا دانشگر در ادامه قهر و آشتیهای پایانناپذیرش با استقلال یکبار دیگر آهنگ جدایی سر داد اما رضایت داد فعلاً بماند تا تکلیف نهاییاش روشن شود و سپس مرادمند به دلایلی از همراهی آبیها در مسابقه حساس این هفته آنان با الهلال عربستان در شروع مرحله حذفی لیگ قهرمانان آسیا باز ماند و فقط با پروازهای بعدی خودش را از تهران به دبی رساند. یزدانی و آقاسی هم که به اردوی ملی رفته بودند تا حولوحوش دیدار حساس سهشنبه شب گذشته تیم ملی با عراق در مرحله نهایی انتخابی جامجهانی 2022 حاضر باشند، مثل مرادمند دیرتر از سایر آبیها به امارات محل برگزاری مسابقه با الهلال سفر کردند. عارف غلامی نیز مدتی است دچار تیر غیب شده و بهسبب پارگی رباط صلیبیاش تحت جراحی قرار گرفته و عملاً کل فصل 1401-1400 را از دست داده و اگر در فروردین و اردیبهشت 1401 هم بازگردد، برای مشارکت مؤثر او در رویدادهای انتهایی فصل دیر خواهد بود و باید عملاً پرونده او را برای این فصل پایانیافته تلقی کرد.
در یک نگاه مثبت
شاید تصور شود برای هر یک از این موارد به میزان یک عمر مهلت و فرصت به روز وجود دارد و چون این عوارض اغلب موقتی است، مشکلات دفاعی استقلال نیز ماندگار و جدی و بحرانساز نیست و بهزودی حل میشود و جمع آنها دوباره جمع میگردد و جایی برای نگرانی وجود ندارد. با چنین نگاهی بازگشت آقاسی و یزدانی به اردوگاه آبی پس از اتمام دیدارهای ملی شهریورماه و پایان موقتی قهر تازه دانشگر و جور شدن سفر مرادمند به دبی از حجم مشکلات استقلال کاسته و حقیقت ظاهری هم چیزی بهجز این نیست. با چنین نگاه مثبتی حتی در روزهایی که قرار باشد استقلال با یک دفاع وسط سهنفره و شناور بازی کند، گزینه و نفر بهحد کفایت در اختیار دارد تا این امر را ممکن سازد و مثلاً میتوان با استفاده از مثلث یزدانی، مرادمند و آقاسی این دفاع را شکل داد و پس از رجعت غلامی او را هم وارد این محاسبات کرد و دانشگر هم تا زمان قهر بعدیاش قابل استفاده خواهد بود!
در صورتی هم که فرهاد مجیدی (اگر فصل بعد باشد) تصمیم به استفاده از یک دفاع چهارنفره خطی بگیرد، که طبعاً دو نفر از آنها تشکیلدهنده دفاع وسط خواهند بود، میتوان با دستهایی بازتر از میان نفرات فوق اقدام به انتخاب بهترینها و آمادهترینها کرد. در این امر نهتنها کیفیت کار حریفان و طراحی چگونگی تقابل با آنها مهم و امری تأثیرگذار خواهد بود، بلکه میزان آشنایی و هماهنگی مدافعان و طول حضور آنها در این تیم نیز شرط و مبنا قرار خواهد گرفت. بهعنوان مثال عارف آقاسی چون بهتازگی آبیپوش شده، در ابتدا با احتیاط بیشتر و حجم کمتری مورد استفاده قرار خواهد گرفت، مگر اینکه در همان بازیهای اولیهاش با پیراهن آبی آنچنان بدرخشد که همگان را قانع کند برای حضور در هر موقعیت سخت و هر ترکیب ضروری لیاقت دارد و مشکلی برای همکاری مؤثر با هیچیک از مدافعان دیگر آبیپوش ندارد.
و اما نیمه خالی لیوان
اینها که آمد نشانگر نیمه پر لیوان و انعکاسی از قسمتهای مثبتتر قضیه هستند وگرنه در نیمه خالی لیوان و در صورت نگاه به سایر ابعاد قضیه وضع استقلال در دفاع وسط بهرغم انباشت نیروهای خوب مورد بحث چندان روشن نیست و شرایط بهگونهای است که باید پرسید چرا آبیها بهرغم داشتن این همه دارایی اینقدر فقیر نشان میدهند و به چه سبب حالت میلیاردرهایی را دارند که یک سکه خرد هم ندارند و ته جیبشان تار عنکبوت بسته است؟! مسأله فقط بحران نیست که بهسبب در دسترس نبودن یزدانی، آقاسی و مرادمند و قهر چند روزه دانشگر از جمع آبیها در آستانه دیدار سنگین آنها با الهلال شکل گرفته بود، بلکه در سیاستهایی است که برای جذب این نفرات به کار گرفته میشود و در روشهایی است که در نحوه استفاده از آنها به اجرا درمیآید. آبیها در فصول اخیر بهندرت توانستهاند انتخابکننده و مجری روشهایی باشند که به شکلگیری یک دفاع وسط پایدار موفق در تیمشان بینجامد و با اینکه در این زمینه رشدی محسوس و پیشرفتی قابل توجه در نیمفصل دوم لیگ بیستم داشتند و در آن مقطع زمانی بسیار کم و بهندرت گل خوردند، اما در همان فصل هم با کشوقوسهای پایانناپذیر دانشگر کلنجار میرفتند و بارها او را دفع و به دفعات وی را از نو جذب کردند و هیچکس استدلال و دلایل مشخصی برای این «شلکن و سفتکن»ها نیافت.
حسابهای از دست رفته
البته دانشگر هم با کارهای بحثبرانگیزش از دلایل اصلی این ارتباط کاری کجومعوج با آبیها بود. اضافه بر این برای مجیدی مدتها طول کشید تا بفهمد با دانشگر یا بدون او چگونه خط دفاعی را بچیند که دارای همه محسنات لازم باشد و فقط در 10، 11 هفته پایانی فصل بود که بر پایه زوج «مرادمند-یزدانی» یا مثلث «مرادمند-یزدانی-غلامی» به خلق استحکامی نائل آمد که برای پیروز شدن تیم در مسابقات حساس باقیمانده لیگ به آن نیاز مبرم وجود داشت. تا قبل از آن دستاورد چه مجیدی و چه محمود فکری که در نیمفصل اول لیگ بیستم سکان هدایت آبیها را در دست داشت، آنقدر به آزمون و خطا و گزینشهای متعدد و متضاد در امر تعیین زوج یا مثلث مرکز دفاعی دست زده بودند که حساب کار از دست همه در رفته بود و هیچکس نمیدانست قضیه از چه قرار است و برای سر و سامان دادن به این دفاع آشفته چه بایدکرد و چه نباید کرد؟
انتقال یک هنر ویژه
در فاصله نهچندان زیادی تا شروع لیگ بیستویکم همین سؤالهای بیجواب برای خط دفاعی استقلال وجود دارد و استمرار این قضیه اینبار بیشتر از گذشته موجب تأمل و تأسف و افسوس میشود زیرا با آمدن عارف آقاسی به جمع آبیها ثروت آنان در این خط و در مرکز آن بهوضوح بیشتر شده و به تبع آن گزینهها و راههای فزونتری برای رسیدن به یک خط دفاع متوازنتر وجود دارد؛ چیزی که البته سران استقلال در عدم استفاده درست و اکمل از آن ید طولایی داشتهاند و بعید نیست که این هنر ویژه (!) را به فصل جدید هم بسط بدهند.
جولان متوسطها در اردوی آبی
سهم استقلال در تیم ملی؛ نزدیک به صفر
علی مغانی
در چند سال اخیر بارها درباره استقلال گفته شده که اغلب بازیکنانش «متوسط» هستند و تیمی که متوسطهای پرشماری دارد، طبعاً بخت چندانی برای قهرمانی ندارد.
تعریف بازیکن «متوسط» در فوتبال کار چندان سادهای نیست. متوسطها گاهی مایه امیدواری میشوند ولی معمولاً در عملکرد کلی، جایی در میان بهترینهای فصل ندارند و درخشش آنها صرفاً به چند جرقه در طول فصل محدود میشود. اما اگر معیار «باکیفیت بودن» و «متوسط نبودن» را دعوت شدن به تیم ملی در نظر بگیریم، با اندکی اغماض میتوان درستی این گزاره را تأیید کرد که استقلال بیش از هر مدعی دیگری در لیگ، بازیکن متوسط دارد.
استقلال امروز روی کاغذ چهار ملیپوش دارد اما سه نفر از آنها یعنی عارف آقاسی، زبیر نیکنفس و جعفر سلمانی هنوز حتی یک دقیقه با پیراهن آبی در زمین حاضر نشدهاند و تازه از این جمع، فقط سلمانی بوده که 45 دقیقه فرصت بازی کردن داشته. ملیپوش دیگر یعنی سیاوش یزدانی هم در آخرین بازیهای ملی موقعیتی شبیه به آقاسی و نیکنفس داشت و ثانیهای در ترکیب اصلی حاضر نشد.
اگر بخواهیم فصل گذشته را ملاک قرار دهیم، از بازیکنان استقلال فقط مهدی قایدی بوده که چند ثانیه مقابل عراق فرصت حضور در زمین داشته است. این فاکتور را با پرسپولیس در فصل گذشته مقایسه کنید که پنج ملیپوش در دو بازی اخیر داشت که چهار نفر آنها یعنی کنعانیزادگان، احمد نوراللهی، وحید امیری و میلاد سرلک در ترکیب اصلی تیم ملی حضور داشتند و مهدی ترابی هم برای دقایقی به کار گرفته شد.
در واقع استقلال بعد از جامجهانی 2018 سهم زیادی در تیم ملی نداشته. در جامجهانی روسیه، پژمان منتظری، مجید حسینی، روزبه چشمی و امید ابراهیمی چهار استقلالی تیم ملی بودند، ضمن اینکه وریا غفوری و سیدحسین حسینی هم در آخرین مرحله از فهرست نهایی تیم ملی کنار رفتند تا خانزاده و امیر عابدزاده در فهرست نهایی تیم ملی قرار بگیرند. در همان مقطع، پرسپولیس فقط علیرضا بیرانوند و وحید امیری را در لیست نهایی تیم ملی داشت.
بدون در نظر گرفتن سلیقه مربیان تیم ملی در سه سال گذشته، باید بپذیریم استقلال بهجز همین نفراتی که به تیم ملی دعوت شدهاند، مهرههای چندانی نداشته که مورد توجه مارک ویلموتس و دراگان اسکوچیچ قرار بگیرند. در مینیکمپی که پیش از بازی با سوریه تشکیل شد، سیدحسین حسینی، مرادمند، فرشید اسماعیلی و ارسلان مطهری از جمله نفراتی بودند که به تمرینات ابتدایی تیم ملی فراخوانده شدند اما واقعیت آن است که با حضور لژیونرها بهسختی میتوان جایی برای آنها در فهرست نهایی تیم ملی پیدا کرد و هیچکدام لااقل در لیگ گذشته آنقدر درخشان نبودهاند که پیراهن ملی را تصاحب کنند.
استقلال در تمام طول تاریخ یکی از بزرگترین تغذیهکنندههای تیم ملی بوده و کمتر سابقه داشته تا این حد سهم ناچیزی در تیم ملی داشته باشد. روزی که آبیها در تیم ملی نفرات اصلی بیشتری داشته باشند، همان روزی است که میتوان به قهرمانی این تیم در لیگ برتر بیش از پیش امیدوار بود.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو