عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6816 /
۱۴۰۰ سه شنبه ۵ مرداد
|
5 سال قبل کسی برای من وثیقه نگذاشت
احسـان حـدادی: شایــد توکیــــو آخرین المپیــک مـن نبـــاشــــد
بعد از لندن باید یکی مدیریتم میکرد
مصاحبه
آزاده پیراکوه خبرنگار اعزامی به توکیو
وقتی به او میگویم باتجربهترین ورزشکار کاروان اعزامی به المپیک توکیو بر اساس تعداد حضور هستی، میگوید: «این را نگویید. خیلی وقت است که به تعداد حضور فکر نمیکنم.» احسان حدادی بعد از المپیکهای 2008 پکن، 2012 لندن و 2016 ریو، حالا در توکیو حاضر شده، اما همین اواخر اما و اگرهایی به وجود آمد که قابل تأمل است. خیلی زود سهمیهاش را گرفت و بعد از مدتی تمرین در تهران و کیش و جراحی خار پاشنه که حاشیههای زیادی برایش بههمراه داشت، به آمریکا رفت و زیر نظر مک ویلکینز تمریناتش را دنبال کرد. برنامهاش این بود تا چهارمین المپیک که ممکن است آخرین المپیکاش باشد را به بهترین شکل پشت سر بگذارد اما دیسک کمر به سراغش آمد و باعث شد در فاصله یک ماه و نیم مانده تا المپیک، ابهامهایی درباره حضورش در توکیو مطرح شود. این حرف و حدیثها تا چند روز قبل از اعزام هم ادامه داشت. اینبار دیگر فقط بحث کمر درد نبود. احسان اصرار داشت حسین توکلی را همراه خود در توکیو داشته باشد اما فدراسیون زیر بار این موضوع نرفت و نامش را حذف کرد. همین موضوع گلایههایی را برای او ایجاد کرد، ضمن اینکه رکوردی که پیش از اعزام ثبت کرد، خیلی دور از انتظار بود و شک و شبههها را در مورد اعزام او بیشتر کرد... با عبور از همه این مسائل، احسان حدادی حال در توکیو است تا چهارمین المپیکاش را پشت سر بگذارد. پیشبینی درباره آنچه اتفاق میافتد سخت است و باید چند روزی صبر کرد.
با در نظر گرفتن این شرایط و به بهانه چهارمین حضور، المپیکهای قبلی را با تنها مدالآور المپیکی دوومیدانی مرور میکنیم. المپیکهایی که احسان در آنها فرازونشیبهای زیادی را داشته و در یکی به اوج رسیده و در دوتای دیگر با مشکلاتی مواجه شده است. حواشی وجود داشته که کمتر دربارهشان صحبت شده اما حالا احسان دربارهشان حرف میزند.
خیلی چیزها را با آزمون و خطا فهمیدم
ابتدا صحبت از مصاحبهای میشود که قبل از المپیک پکن در هتل المپیک با احسان حدادی داشتم. زمانی احسان گفت: «میخواهم چهار المپیک را ببینم و در همهشان به مدال برسم.» در آستانه چهارمین المپیکاش، با احسان به آن روز میرویم. درباره رویایی که بخشی از آن عملی شد اما مدالهایش نه؛ میگوید: «الان که به این 12، 13 سال گذشته فکر میکنم، میبینم میشد این کار را انجام داد؛ یعنی میتوانستم در چهار المپیک شرکت کنم و به مدال برسم. اما من نیاز داشتم یکی مدیریتم کند. الان در 37سالگی به این نتیجه رسیدهام. خیلی چیزها را خودم در آزمون و خطا فهمیدم. من ورزشکار وزنهبرداری یا کشتی نبودم که کلی قهرمان بزرگ را بتوانم الگو قرار دهم. کار من از یکی مثل کیانوش رستمی خیلی سختتر بود. کیانوش، یکی مثل حسین رضازاده را با آن همه افتخارات در ریاست فدراسیون میدید و افرادی مثل حسین توکلی و... را کنارش داشت. یا در کشتی قهرمان و مدالآور المپیک کم نبودهاند و ورزشکار جدیدی که بخواهد در این مسیر قدم بردارد، الگوهای زیادی دارد. من الان خیلی خوب میدانم کجاها چه اشتباهاتی داشتم. گاهی با خودم میگویم یکی مثل حسین توکلی که بعد از المپیک ریو کنارم قرار گرفت اگر بعد از المپیک لندن و مدال پیشم بود، حتما اینطور رها نمیشدم و خیلی از اتفاقها نمیافتاد. فرصتهای زیادی برایم بوده که بهخاطر خوب مدیریت نشدن، سوختند.»
علی دبیر گفت تو مدال المپیک میگیری
در این لحظه خاطرهای از علی دبیر را به یاد میآورد: «وقتی علی دبیر بعد از المپیک آتن کتفش را جراحی کرده بود، من کمتر از 20 سال داشتم. آقای کفاشیان میخواست به ملاقات دبیر برود. من را همراه خود برد. آن موقع دبیر به من گفت تو میتوانی در المپیک مدال بگیری. نمیدانید وقتی یک قهرمان المپیک به من این حرف را زد، چه تأثیری روی من گذاشت. البته من همیشه به این فکر میکردم که باید در المپیک مدال بگیرم اما وقتی یک قهرمان المپیک این حرف را میزند، تأثیرش چند برابر میشود.
قبل از پکن گفتم مدال نمیگیرم
با این توضیح احسان درباره المپیک پکن میگوید؛ جایی که تا دو، سه ماه قبل از المپیک شانس مسلم طلا بود اما کتفش آسیب دید. احسان رکوردهای فوقالعادهای را ثبت کرده بود و وقتی قبل از المپیک در بازدید رئیس وقت سازمان گفت آسیب دیدهام و کاری از دستم برنمیآید، با صحبت جالب علی آبادی مواجه شد که گفت: «برو. ششتا پرتاب است و بالاخره تو یکی از آنها یک کاری بکن.» احسان بهخوبی آن روز را به یاد میآورد و میگوید: «آقای قراخانلو آن موقع رئیس کمیته بود، بههمراه آقای کفاشیان و علی آبادی برای بازدید از تمریناتم آمدند به محل اردو. من همان روز اعلام کردم کتفم آسیب دارد اما مصدومیتم را خیلی جدی نگرفتند. حتی آقای علی آبادی گفت برو و یک کاری بکن.»
احسان حرفهایش را با این جمله ادامه میدهد: «پکن جایی بود که باید طلا میگرفتم اما مشروط بر اینکه مصدوم نمیشدم. یکی، دو سال قبل از المپیک رکوردهای خیلی خوبی زده بودم و همه مطمئن بودند طلای بازیها برای من است. حتی موقع افتتاحیه، من در ایران از طریق یک شبکه خارجی افتتاحیه بازیها را میدیدم. گزارشگر ایتالیایی از من بهعنوان شانس طلای کاروان ایران نام برد و گفت احسان حدادی که در رژه حضور ندارد، شانس ایران برای طلای المپیک پکن است. این مثال را زدم تا بدانیم در بعد بینالمللی ورزش هم بعد از رقابتهای خوبی که در لیگ طلایی داشتم، اینطور جا افتاده بود که شانس مدال هستم اما وقتی کتفم آسیب دید، میدانستم این فرصت را از دست دادهام. اما با این حال و با وجود اینکه به مسئولان گفتم، به پکن اعزام شدم و همان اتفاق افتاد.»
عکسهایی که از احسان بهجا مانده نشان میدهد او قدری هم از نتیجهای که کسب کرد، شوکه شد: «خیلی ناراحت شدم و حسرت میخوردم. تا دو ماه قبل از المپیک همه قهرمانهای بزرگ دنیا را گرفته بودم و آنقدر کلهشق بودم که فکر نمیکردم آسیبدیدگی همه چیز را برهم بریزد. فکر میکردم با همین روند در المپیک مدال میگیرم و چیزی مانعم نمیشود. اما وقتی مصدوم شدم و در طول تمرین درد زیادی احساس میکردم، متوجه شدم خیلی کاری از دستم برنمیآید. یادم هست وقتی از پکن برمیگشتیم، چند نفر از مسئولان هم در پرواز ما بودند. برخی از آنها به من میگفتند «تو هم که خراب کردی.» البته من هیچوقت آدم خجالتی نبودم و میتوانستم از خودم دفاع کنم اما دوست نداشتم در این موقعیت باشم.»
و بعد از برگشت از پکن، احسان حدادی به آلمان رفت تا در لیگ طلایی شرکت کند و همان موقع بود که حرف و حدیثهای زیادی به وجود آمد: «خیلیها گفتند چرا رفته؟ مگر مصدوم نبود؟ اما من مجبور بودم در آن مسابقه شرکت کنم. در تمام لیگها نتایج فوقالعادهای گرفته بودم و اگر در اشتوتگارت، حتی پنجم هم میشدم باز در مجموع اول میشدم. اما بهخاطر همین مصدومیت هشتم شدم. بعد به بلاروس، فنلاند و روسیه رفتم. در نهایت مدیر برنامهام پیشنهاد داد به آلمان برویم و در نهایت درمانم را شروع کردم.»
یکی از شائبههایی که برخی مواقع درباره المپیک پکن مطرح میشود، این است که تعدادی از ورزشکاران بهخاطر مسائل سیاسی عملکرد واقعی خود را نشان ندادهاند. احسان پاسخ صریح و روشنی به این اتهام میدهد: «کدام ورزشکار احمقی چنین کاری میکند. ورزشکار چند سال مهم زندگیاش بهویژه چهار سال قبل از المپیک را میگذارد تا نتیجه بگیرد. خودم را مثال بزنم. اگر روز مسابقه المپیک به من بگویند 200میلیارد به تو میدهیم، مسابقه نده؛ اصلاً حاضر نیستم به آن فکر کنم، چه برسد به اینکه قبول کنم. هر ورزشکاری میداند مدال المپیک زندگیاش را از این رو به آن رو میکند؛ چه در بعد مادی، چه جنبههای دیگر. پس هیچ انگیزهای باعث نمیشود ورزشکاری کار را در المپیک زمین بگذارد.»
مسئولان فکر نمیکردند در لندن مدال بگیرم
احسان بعد از کلی روزهای پرماجرا به حوالی لندن میرسد: «ماههای مانده به المپیک لندن خیلی خوب پیش رفت. پزشک، ماساژور و همه امکاناتی که میخواستم در اختیارم بود. اما باز اجازه ندادند پزشکم در دهکده ساکن شود. آن موقع میگفتم خب برخی مسئولان که نیازی به حضورشان نیست. آنها را در بیرون از دهکده اسکان میدادید و در عوض پزشک و ماساژور من به دهکده میآمدند که میتوانستند به همه ورزشکاران کمک کنند. این موضوع آنقدر من را بههم ریخت که شب قبل از مقدماتی خیلی زیاد گریه کردم. میگفتم این همه خرج کردید، این سه روز را هم تحمل میکردید. البته دکتر بهرامی آمد پیش من اما ایشان با همه محبتی که به من داشت، خیلی از مسائل من را نمیدانست. رئیس فدراسیون یا چهارتا نماینده مجلسی که به المپیک میآیند، در آن لحظه دردی از ورزشکار دوا نمیکنند اما مربی و کسانی که ورزشکاران در چند سال قبل از المپیک با آنها بودهاند، باید کنارشان باشند. به هر حال با این حال و هوا مقدماتی را خوب پشت سر گذاشتم و برای فینال به ورزشگاه اصلی لندن رفتم.»
پرافتخارترین پرتابگر دیسک آسیا بهخوبی به یاد میآورد که آن شب همه مسئولان کاروان به سالن وزنهبرداری رفته بودند: «آن شب فقط رئیس فدراسیون، مسئول حراست وزارت ورزش و تیمور غیاثی در محل برگزاری مسابقهام بودند و همه رفته بودند تا مسابقه بهداد سلیمی را ببینند. احتمالاً هیچکدامشان فکر نمیکردند من مدال بگیرم. البته وقتی خبر مدالآوریام به بقیه اعضای کاروان رسید، آقای افشارزاده سریع خودش را به ورزشگاه رساند. بعد که به دهکده برگشتم، برخی از مسئولان به دهکده آمدند تا مرا ببینند. نمیخواستم از اتاقم به طبقه پایین بروم. در نهایت با اصرار افشین داوری که رئیس فدراسیون بود، رفتم. آن شب من، بهداد و سجاد انوشیروانی برای کاروان مدال گرفتیم و شب استثنایی بود. یوسف کرمی هم همان روز مسابقه و شانس مدال داشت، اما شرایطش بههم ریخت. گفت شب قبل اصلاً نتوانسته بود بخوابد. من هم شب بعد از مسابقه نتوانستم بخوابم. حس عجیبی داشتم. هم بشدت ناراحت بودم که به هارتینگ باختهام، هم خیلی ذوقزده بودم که مدال گرفتهام. حس دوگانهای بود که نمیتوانستم درکش کنم.»
حدادی کمی عقبتر برمیگردد و میرسد به پروازی که با آن از اشتوتگارت به لندن رفت: «من بههمراه مربی و پزشکم از اشتوتگارت راهی لندن شدیم. بلیتی که گرفتیم برای هواپیمایی «جرمن وینگز» بود. پزشکم که آلمانی بود من را معرفی کرد و گفت برای المپیک میرویم. خلبان هم این موضوع را اعلام کرد و جالب بود برایم که خیلی ازمسافران، نام هارتینگ را بردند و گفتند امیدواریم همه، بهجز هارتینگ را شکست بدهی. همان هم شد و در نهایت با هشت سانتیمتر اختلاف به هارتینگ باختم. خلبان هم در حین پرواز آمد و ما با هم عکس یادگاری گرفتیم. این خلبان چند سال بعد در پروازی که خبرنگاران ایرانی هم حضور داشتند، کشته شد.»
به دروغ گفتند کمیته برایم وثیقه گذاشته
لندن که تمام میشود، اتفاقهای ناخوشایندی برای احسان حدادی میافتد؛ چه بهلحاظ جسمی، چه روحی؛ شرایط نامناسبی رقم میخورد و او با اینکه سهمیه سومین المپیک را میگیرد اما نمیتواند کاری از پیش ببرد. بخشی از اتفاقهایی که افتاده را مرور و از برخی عبور میکند: «بعد از المپیک تغییر زیادی در من ایجاد شد. مدالی که میخواستم را گرفته بودم و متأسفانه تنها بودم. آن موقع نیاز داشتم یکی مثل حسین توکلی کنارم باشد تا در برخی مواقع ترمزم را بکشد. بین شروع تمریناتم فاصله افتاد و کمکم رکوردهایم پایین آمد.»
نایبقهرمان المپک لندن تأکید دارد اگر بعد از المپیک او بهخوبی مدیریت و سریع برای تمرینات جدیدش برنامهریزی میشد، او دوباره به حال و هوای تمرین برمیگشت: «من از خودم مراقبت میکردم اما اتفاقهایی افتاد که شرایط از کنترلم خارج شد. پایم آسیب دیده بود و با حواشی که برایم پیش آمد، حال و روز خوبی نداشتم. همان موقع و در شرایطی که چند ماه تا المپیک مانده بود، حرف و حدیثهای بسیار زیادی هم برایم پیش آمد که صحت نداشتند. من پروندهای در دادگاه داشتم و حکمی صادر شده بود اما اینکه فرار کردهام یا کمیته ملی المپیک برایم وثیقه گذاشته، درست نبود. البته در نهایت پرونده جمع شد اما من المپیک ریو و در اصل فرصت تمرین خوب برای المپیک را از دست دادم و نتوانستم نتیجه خوبی بگیرم. همه در مورد من حرف زدند اما کسی نپرسید چرا احسان رها شده بود.»
او ادامه میدهد: «همه این اتفاقها گذراست و امروز که به گذشته نگاه میکنم، ناراحت نیستم. البته فکر میکنم به اینکه نباید به المپیک ریو میرفتم. هم از لحاظ روحی و هم بدنی، شرایط خوبی نداشتم و بهتر بود قید حضور در المپیک ریو را میزدم.»
حدادی در حالی میگوید بهتر بود به ریو نمیرفت که از ابتدا برنامهاش حضور در چهار المپیک بوده: «الان فکر میکنم به اینکه دیگر صرفاً حضور در المپیک مهم نیست. باید در المپیک دنبال نتیجه باشی. اینکه یک ورزشکار 10 المپیک برود و کار خاصی انجام ندهد، چه نتیجهای دارد. بعضی وقتها نرفتن بهتر از رفتن است، به همین خاطر هم وقتی دیدم کمر درد به سراغم آمد، گفتم به هر قیمتی حاضر نیستم به المپیک بروم. البته این به معنای ناامیدی یا تلاش نکردن نیست.»
تلاش میکردم سالم به المپیک توکیو برسم
احسان در اوج جوانی به المپیک رفته و حالا در 37سالگی و در اوج پختگی قرار است در المپیک مسابقه بدهد. احسان تفاوت این دو حضور را اینطور توصیف میکند: «در المپیک لندن که مدال گرفتم، تقریباً 27 سالم بود و حالا که قرار است به توکیو بروم، باتجربهام. این روزها که در کمپ آمریکا حضور دارم، گاهی فرصتی فراهم میشود که با قهرمانان دیگر نشستهایی میگذاریم و درباره تجربیاتمان از حضور در المپیک و رقابتهای مهم جهانی حرف میزنیم. 95 درصد ورزشکارها میگویند بهترین رکوردهایشان را زمانی زدهاند که نمیفهمیدند چه کرده اند؛ یعنی در موقعیتی بودهاند که به هیچ چیزی فکر نکردهاند؛ اینکه چه میشود و در نهایت قرار است چه اتفاقی برایشان بیفتد. من هم بعد از سالها حضور در ورزش قهرمانی با اطمینان میگویم که ندانستن در ورزش گاهی خیلی خوب است.»
احسان با این دیدگاه نمیداند چند روز آینده در المپیک توکیو برایش چه اتفاقی میافتد: «آلکنا که برای تبریک روز تولدم با من تماس گرفت، گفت فقط کاری کن که سالم به المپیک برسی. چون برای ورزشکاری در این سن و سال، نداشتن مصدومیت مهمترین مسأله است. آلکنا در 37سالگی در پکن مدال برنز گرفت و در لندن مصدوم بود اما با این حال چهارم شد. حالا هم نمیدانم برای من چه شرایطی پیش میآید. مصدومیتم موضوع تازهای نیست اما همیشه مراقبش بودم. به هر حال ورزش حرفهای این آسیبها را دارد اما همیشه تمرینات مختص کمر را زیاد انجام میدادم تا کمرم آسیب نبیند اما سال گذشته و بعد از یک ماهی که بهخاطر کرونا مجبور به استراحت شدم، درد سراغم آمد. در این مدت خیلیها دربارهام حرف زدند اما ناراحت نیستم. ترجیح دادم سکوت کنم و کارم را ادامه بدهم. فیزیوتراپی کردم. همه سعیام این بود که در توکیو یک پرتاب خوب داشته باشم. حالا اینکه در ادامه چه اتفاقی میافتد را نمیدانم. حتی به نرفتن فکر کردم چون برای من دیگر صرفاً حضور اهمیت ندارد. تلاش کردم شرایط بهتر شود و در نهایت تصمیم به حضور گرفتم.»
با وجود تمام این مسائل احسان این المپیک را آخرین المپیکاش نمیداند و میگوید: «به قول صمد نیکخواهبهرامی، مگر زمانی که آمدیم سلام کردهایم که حالا بخواهیم خداحافظی کنیم. نمیدانم در این المپیک چه شرایطی رقم میخورد. شاید آخرین المپیکم باشد، شاید هم نباشد. شاید نتیجه خوبی بگیرم و وسوسه شوم که بمانم.»
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو