عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6706 /
۱۳۹۹ سه شنبه ۵ اسفند
|
نگاهی تاکتیکی به بازیهای امشب لیگ قهرمانان
4 تیم، 4 سرمربی، 4 تفکر برتر
دور یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان از هفته پیش آغاز شد و هیجان فوتبال در اروپا به اوج خود رسید. تا به امروز 4 بازی دور رفت برگزار شده و امشب و فردا شب 4 دیدار دیگر در نقاط مختلف قاره سبز برگزار میشود تا تکلیف دور رفت مسابقات مشخص شود. در آستانه 2 بازی حساس امشب، سایت فوتبال 360 نگاهی جالب و تاکتیکی به بازیها داشته که خواندنش خالی از لطف نیست:
لاتزیو – بایرنمونیخ؛ نبرد اساتید انتقال
در نگاه اول، لاتزیوی جوان اینزاگی مقابل بهترین تیم حال حاضر دنیا و یکی از قدرتمندترین باشگاههای تاریخ فوتبال شانس چندانی ندارد اما قطعاً تیم رمی پتانسیل به دردسر انداختن شاگردان فلیک را در خود میبیند. لاتزیو شبیه هیچ تیم دیگری بازی نمیکند. بازی مستقیم و انتقال سریع فاز اصول اولیه استراتژی این تیم هستند و شاید یکی دیگر از دلایل مهمی که شیوه بازی لاتزیو را منحصر به فرد میکند، داشتن ساویچ است. بازیکنی که گستره وسیعی از مسئولیتها را به عهده دارد و تا حدی هم آزادانه و گاهی خارج از الگوی هندسی تیم در زمین حرکت میکند. او نه تنها در محدوده کلاسیک پست خود (بین 2 محوطه) در هر 2 طرف زمین پرسه میزند، بلکه در مواقع بسیاری حتی جلوتر از 2 مهاجم تیم، نقش یک مهاجم نوک را بازی میکند. لاتزیوی فعلی تیم به شدت عملگرایی است و البته غول روبهروی این تیم هم چنین خاصیتی دارد.
مؤثر بودن پرس بایرن تحت هدایت فلیک، بیشتر از هر چیز نتیجه استفاده اصولی و درست بازیکنان در پستهای خودشان است. در سیستم 1-3-2-4، سه بازیکن هجومی در پوشش کنارههای زمین و جلوگیری از پیشروی حریف مشکل داشتند. بنابراین فلیک روی مدافعان کناری خودش حساب کرد. به این ترتیب 2 هافبک محوری عقب زمین، مالکیت توپ را در 2 کانال داخلی یا کنارهها حفظ میکنند تا از تغییر بازی توسط حریف جلوگیری کنند. وقتی چنین کاری انجام میشود، 3 بازیکن هجومی میتوانند بیشتر از پشت به سمت توپ حرکت کنند، گزینههای حریف بیشتر از قبل کاهش پیدا کرده و باعث میشود بازپسگیری توپ در یکسوم میانی بیشتر از قبل شود.
فلیک همچنین ترجیح میدهد خط دفاعی بایرن جلوتر از حالت عادی سایر تیمها در میدان حضور داشته باشد. این باعث افزایش جسارت 2 هافبک دفاعی و مدافعان کناری میشود تا در پستهایی قرار بگیرند که بتوانند توپ را در نزدیکی یک سوم میانی پرس کنند و جلوی تغییر بازی از سوی حریف را بگیرند. دفاع این تیم تلاشی پر از انرژی و قدرتمندانه برای کسب مالکیت توپ با 4 بازیکن دارد.
چلسی – اتلتیکومادرید؛ وسواس کنترل مقابل فانتزی جدید
همه آنچه درباره سبک دفاعی و حتی گاه ضد فوتبال دیهگو سیمئونه در سالهای قبلی امپراطوریاش در اتلتیکومادرید شنیدید را با استناد به روند این فصل دور بیندازید! خرید سوارس از بارسلونا باعث تجدید نظر مرد آرژانتینی در تفکراتش شد؛ به این نحو که بازی دفاعی، پرس بالا و استفاده از ضد حملات، جای خود را به یک اصل کلی داد؛ بازی سریع از سمت دروازه خودی به سمت دروازه رقیب. سیمئونه در طول یک دهه گذشته موفق شده که اتلتیکو را به درجات بالایی برساند و همچنان مربی بسیار خوبی خصوصاً در زمینه تمرین کردن برای یک ساختار دفاعی منسجم است اما با وجود بازیکنی سرعتی به نام سوارس، او تصمیم گرفت شیوه عامهپسند این روزها یعنی حرکت سریع از دفاع به حمله را اجرایی کند. اتفاقاً حداقل در لالیگا با این شیوه موفقیت چشمگیری به دست آورد و بدون در نظر گرفتن افت اخیر، تیمش را به قدرت اول فصل جاری اسپانیا تبدیل کرد. این سبک مقابل شیوه کنترلی اعمال شده از سوی توماس توخل در چلسی، احتمالاً با تغییراتی همراه خواهد شد.
توخل یکی از پیچیدهترین شخصیتها در میان سرمربیان فوتبال اروپاست. این مربی ۴۷ ساله به فوتبال تهاجمی، وسواس کنترل تقریباً همه چیز در تیم و در ضمن به عنوان متفکری تاکتیکی و روشمند شناخته میشود. آبیهای لندن در تابستان گذشته تیم گران قیمتی جمع کردهاند و این بار هم توخل در چلسی با تیم پرستارهای سروکار دارد اما بعید به نظر میرسد در چلسی با مقاومتهایی که در رختکن پاریس روبهرو بود، مواجه شود. برخی از بازیکنان چلسی از کمبود دستورالعملهای تاکتیکی و عدم ارتباط مناسب با لمپارد شکایت داشتند اما برخلاف او، توخل ارتباط خوبی با بازیکنان دارد. مربی آلمانی واهمهای از اجرای ایدههای خود ندارد. او در باشگاههای قبلی، برنامه غذایی را تنظیم کرده، الگوی خواب بازیکنان را کنترل کرده، دپارتمان آنالیز را هدایت کرده، فرآیندهای پرورش استعدادها را تغییر داده و درگیر بازسازی امکانات شده است.
آبیها امیدوارند آکادمی مربیگری آلمان که کلوپ را تحویل داده، میتواند باعث شادابی مجدد باشگاه شود. توخل، پس از اینکه مجبور شد در ۲۵ سالگی بازنشسته شود، سیستم آموزش مربیگری آلمان را گذرانده است. مرد آلمانی خیلی راحت با ورنر و هاورتز ارتباط برقرار کرده و آنها را در سیستم خود به کار میگیرد.
طنزیم
اسپوکرمن
هومن جعفری
به سلامتی و مبارکی و میمنتی، باشگاه استقلال برای نخستین بار در دوران مدیریت جدید تصمیم به استفاده درست از اینستاگرام خودش گرفت و جناب حجت نظری دقایقی با سخنان خود ملت را مشعوف کرد.
طبق سخنان ایشان استقلال هیچ مشکلی ندارد و در فضای سوییس طور به سر میبرد.
ممنونیم ای سخنگو و اسپوکرمن!
سابق بر این مشکل بازیکنان شورشی و یاغی داشتیم. الان مشکل مربیان نیم فصلی!
کلاً در ایران شرایط به گونهای است که یا مربیان اخراج میشوند یا استعفا میدهند و یا در مرز بین استعفا دادن یا اخراج شدن مردد و حیران ماندهاند.
این طوری که مربیان تیمهای مختلف یکی یکی مشغول پیچاندن تیمهای خودشان هستند، خیلی زود به مشکل کمبود مربی میخوریم.
معمولاً وقتی که در بازار جنسی نباشد مشابهش را از خارج میآورند که نیاز بازار رفع شود. الان کار به جایی رسیده که آنقدر مربی خارجی نداریم که مربیان ایرانی سه ماه به سه ماه تیم عوض میکنند.
حلول مجدد آقای شیرازی در هیأت فوتبال استان تهران مبارک!
در چنین روزی 5 اسفند 1384
ماجرای دوپینگ پسر معمر قذافی
سعدی قذافی فرزند «معمر قذافی» رهبر لیبی و بازیکن سابق تیم پروجیا ایتالیا از اتهام دوپینگ تبرئه شد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس از پروجیا، این خبر را وکیل سعدی قذافی پس از حکم قاضی مبنی بر اینکه رسیدگی به مورد مذکور خارج از اختیارات این دادگاه است، اعلام کرد.
سعدی قذافی در نوامبر 2003 به مثبت بودن نتیجه آزمایش دوپینگش به سه ماه محرومیت از حضور در مسابقات باشگاههای دسته اول ایتالیا محکوم شد.
وی هنگام عضویت در باشگاه پروجیا متهم به استفاده از نوعی ماده نیروزا شده بود.
«جیوآنی گوآگلیانون» وکیل قذافی اظهار داشت: «بر اساس حکم دادگاه مسئول رسیدگی به این پرونده، این بازیکن مرتکب هیچ گونه تخلفی در ایتالیا نشده است.»
بنابر این گزارش، قذافی که به ندرت در ترکیب بازیکنان تیم پروجیا قرار میگرفت، سال گذشته با تیم اودینزه قرارداد امضا کرد. وی استفاده آگاهانه از هرگونه ماده غیر مجاز را رد کرده و گفته است: «احتمالاً نتیجه مثبت آزمایش به دلیل دارویی بوده که برای کمر درد استفاده کرده است.»
آینده فنی استقلال چگونه ساخته میشود؟
مسئولیت حمایت از محمود فکری
مازیار گیلگان
مسأله استقلال با تصمیمات موقت حل نمیشود. آنچه میتواند استقلال را به روزهای خوش برساند، تصمیمات قاطعانه بر اساس برنامه بلندمدت و شناخت دقیق از مسیر رشد فنی است.
در باشگاه استقلال اما خبری از این حرفها نیست. مدیران خیال میکنند با تعیین فرصتهای کوتاه و آرام کردن فضا برای چند هفته یا حتی چند روز، مدیریت کردهاند.
ابقای محمود فکری برای دورهای کوتاه و نامشخص مسیر فنی استقلال را تغییر نمیدهد. محمود فکری که در اوج آرامش نیمفصل اول، نتوانست ساختار فنی قابل اعتمادی برای تیمش بسازد، در موقعیت مربیگری موقت بیشک نمیتواند شقالقمر کند. برای محمود فکری سختتر است که در این موقعیت بتواند در تیمش اثر فنی بگذارد. او تغییری را نمیپذیرد، انتقادات را قبول ندارد و از دشمنی منتقدان حرف میزند. بنابراین او میلی به تغییر روند فنی ندارد که با بقای او چیزی در بازی استقلال تغییر کند. باشگاه استقلال حق دارد با محمود فکری ادامه دهد اما احتمالاً نباید منتظر تغییرات فنی جدی در تیم باشد، چون محمود فکری نقدی را نپذیرفته که تغییری ایجاد کند.
از روزی که باشگاه استقلال رای به بقای محمود فکری بعد از نیمفصل داد، مسئولیت مشکلات فنی و نتایج تیم تنها بر عهده محمود فکری نیست، بلکه مدیران باشگاه نیز در قبال جریان فنی حاکم بر تیم مسئولاند. اگرچه مسئولیت آنها همیشگی است و در انتخاب فکری در آغاز فصل نیز سلیقه خود را به رخ کشیدند و کیفیت ایدهآل را از نگاه خود نشان دادند، کیفیتی که برای درخشش استقلال در لیگ کافی نبود.
آنچه طیفی از هواداران استقلال را به آینده فنی تیم خوشبین نمیکند، در باشگاه استقلال مورد بحث نیست. آنها که استقلال را اداره میکنند، توان تصمیمگیری بر اساس واقعیتهای فنی را ندارند. این میتواند به آینده استقلال آسیب بزند.
حجت نظری، سخنگوی باشگاه استقلال دیروز درباره حمایت از محمود فکری گفت: «ما باز هم حمایت خواهیم کرد اما اینکه آقای فکری در ادامه چه نتایجی بگیرد، بستگی به کادرفنی، بازیکنان و تیم مدیریتی باشگاه دارد و همه ما تلاش خواهیم کرد تا بهترین نتایج را به دست بیاوریم. فکری سرمربی ما است و حتماً حمایت خود را از او ادامه میدهیم. مطمئنیم حمایت تمام کسانی که به نوعی با باشگاه در ارتباطند از جمله پیشکسوتان، مدیران ادواری، مدیران فعلی و هواداران برای یک هدف یعنی تعالی استقلال، بیتردید بهترین نتایج را دربر خواهد داشت. کسانی که دوست دارند کمک کنند، بپذیرند که افراد دیگری اکنون در استقلال مسئولیت دارند.» اما سخنگوی استقلال که احتمالاً سخن و نظر هیأت مدیره را به زبان میآورد، بد نیست بداند که حمایت از سرمربی مسئولیتآور است و این مسئولیت بر عهده هیأت مدیره و مدیرعامل خواهد بود.
در انتظار روزهای ترسناک
حاج محمود، سپر بلای مدیران
بلاتکلیفی آینده نیمکت استقلال نیز کاملاً به سود مدیران است چرا که تا ادامه این بلاتکلیفی محمود فکری سپر بلای مدیران مافوقش میشود و کمبودهای استقلال نیز بیش از هر شخص دیگری به پای وی نوشته میشوند
سام ستارزاده
تصویری که روی کاغذ از استقلال فصل جاری حک شده تشابه چندانی با واقعیات درونی آنها ندارد. وضعیت تیم آبیپوش پایتخت چندان مشابه تیمی که با صدر جدول لیگ برتر یک اختلاف سهامتیازی ناچیز دارد، نیست و چه بسا که اگر کیفیت فنی لیگ امسال تا این اندازه نازل نبود، محمود فکری هیچگاه این فرصت را نداشت تا ضعفهای فنی استقلال را با سرپوش صدرنشینی مخفی کند. پسران آبی فصل را با تعیین دیرهنگام سرمربی و پنجره بازنشده نقلوانتقالاتی آغاز کردند و مشکلات بزرگ آنان همچون دو سال گذشته، از جنس ناکارآمدیها و سهمخواهیهای مدیریتی هستند.
اینکه محمود فکری و کادرفنی متشکل از صمد مرفاوی، پرویز مظلومی و حنیف عمرانزاده هم در تزریق پرستیژ لازم به نیمکت استقلال و هم در باروری فنی تیم حتی در سطح لیگ برتر با ناکامی مواجه شدند، حقیقت غیرقابل انکاری است. با این حال، خطرناکترین مانع سر راه این استقلال، همان مانعی است که سال گذشته آندرهآ استراماچونی و فرهاد مجیدی را نیز در اوج کارشان متوقف کرد. نتیجه آن مانع نیز در بیاعتمادی عمیق هواداران نسبت به اخبار حاصله از اتمسفر باشگاه مشخص است؛ در اینکه حتی زمانی که خبر مصدومیت بازیکنی به گوش آنان میرسد، در صحت خبر تردید میکنند و گمان میبرند که آن بازیکن در صدد ترک تیم است.
در حال حاضر، درمورد ستارگان تیم نظیر شیخ دیاباته، مهدی قائدی و رشید مظاهری، نه شفافیتی راجع به رقم پرداختی به آنان وجود دارد و نه حتی قطعیتی درباره بقای آنان تا انتهای قراردادشان. پنجره نقلوانتقالاتی زمستانی باشگاه باز هم بسته شده؛ آن هم بهخاطر بازیکنی که سال گذشته و در چنین روزهایی به استقلال پیوسته بود. عدم توانایی در تهیه یک زمین تمرین استاندارد، صدای سرمربی باشگاه را نیز درآورده. در این اثنا، شایعات ملالآور استعفای دو عضو هیأتمدیره باشگاه، بر محبوبیت آنان میافزاید؛ دریغ از اینکه استقلال ماههاست که طعم خبرهای تلخ تکراری از این دست را با ترکیب ثابتی از مدیران ناشایست میچشد.
گمانهزنیهای متعدد پیرامون استعفا، اخراج و یا ابقای فکری با هیچ واکنش قاطعی از سوی هیأتمدیره آبیها همراه نمیشود. حتی اگر فرض بر این باشد که وزارت ورزش مداخله کرده و مخالف جدایی راه فکری و استقلال است، مدیران این باشگاه چنان به صندلیهای چرمی خود وابسته شدهاند که مخدوش شدن استقلال خود را به یک استعفای سرافرازانه ترجیح میدهند. بلاتکلیفی آینده نیمکت استقلال نیز کاملاً به سود آنهاست؛ چرا که تا ادامه این بلاتکلیفی، محمود فکری سپر بلای مدیران مافوقش میشود و کمبودهای استقلال نیز بیش از هر شخص دیگری به پای وی نوشته میشوند.
از همین حالا میتوان دانست که در گروه سخت خود در لیگ قهرمانان آسیا نیز آبیهای پایتخت روزهای ترسناکی را انتظار خواهند کشید؛ چرا که بهنظر دغدغه مدیران آنها نه اعتلا و ارتقای فنی تیم و تجهیز برای این تورنمنت نفسگیر، بلکه پرکردن نیمکت و پستهای تیم از روی شکمسیری است؛ آنهم با افرادی که به خاطر جایگاه خود حاضر نباشند در کنار هوادار و با این مدیران برای فراهمآوری امکانات و حمایت مادی و معنوی حداقلی بجنگند.
جاده یکطرفه در استقلال
یک ابقای اجباری
میعاد نیک
عملکرد متزلزل و روند فرسایشی محمود فکری طی نیمفصل حضورش در رختکن استقلال گرچه پس از شکست مقابل سپاهان و از دست دادن صدرنشینی به طغیان هواداران آبی و درخواست اخراج او منتهی شد اما انگار این شرایط نامتوازن هنوز هم اعضای هیأتمدیره باشگاه استقلال را قانع نکرده تا فکری بهحال محمود فکری و جایگاه استقلال داشته باشند. اردوگاه آبی طی 15 هفتهای که از لیگ بیستم گذشت، همواره محل بروز شایعات متلون و حواشی جورواجور بود که علت بروز بسیاری از آنها به رویه منفعل فکری در سمت مسئول کادرفنی استقلال بازمیگردد.
حالا به این سرمربی پرحاشیه و دائماً طلبکار، فرصتی توأم با تردید داده شده تا لااقل تا پایان سال 1399 در سمت حساس خود ابقا شود. این موضوع زمانی حایز زوایایی جدید میشود که دریابیم تنها علت اعتماد مجدد به فکری، عدم وجود گزینه جایگزین مناسب برای اوست. امیر قلعهنویی طی 2 سال اخیر نشان داده که دیگر آن ژنرال شکستناپذیر نیست و البته دوستیاش با مدیرعامل باشگاه گلگهر از حضور او در تهران تا حدود زیادی جلوگیری خواهد کرد. جواد نکونام هم که فعلاً در اهواز روزگار خوشی را میگذراند و بعید است که قید یک باشگاه ثروتمند و غنی را بزند تا به صندلی محمود فکری برسد. علیرضا منصوریان با حواشیاش در تراکتور تقریباً به شایعات حضور مجددش در استقلال پایان داد و مهدی پاشازاده هم برای پذیرش مسئولیت ناخدایی این زورق در آستانه غرق زیادی کوچک است.
تنها گزینه باقیمانده و در واقع گزینه همیشگی حضور بر نیمکت تیم استقلال، فرهاد مجیدی است که او هم با یکی از اعضای هیأتمدیره باشگاه مشکلاتی جدی دارد و حضورش در رختکن آبیها مستلزم طی شدن پروسه پیچیدهای است که هر کسی توان انجام آن را ندارد. بنابراین کادر مدیریتی باشگاه استقلال با ارائه یک کارت زرد به فکری، تصمیم به ابقای موقت او گرفته اما چه کسی است که نداند حاج محمود از کمترین مقبولیتی بین هواداران و حتی بازیکنان هم برخوردار نیست و ادامه این رابطه یکطرفه به ضرر نام استقلال خواهد بود.
هر اسمی بزرگتر از تیم!
استقلال، تنهای تنهای تنها
سامان موحدی راد
همانطور که پیشبینی میشد محمود فکری علیرغم نتایج ناامیدکنندهاش در استقلال ماندنی شد. این ماندن و رأی اعتماد هیأت مدیره به کاپیتان سابق استقلال نه نتیجه عملکرد او یا امید به آینده که حاصل وضعیت بحرانی استقلال چه در فاز مدیریتی و چه در فاز فنی است. استقلال در سالهای اخیر با بحرانهای متعددی دست و پنجه نرم کرده است؛ از دست دادن بازیکن و ستاره تیم بگیر تا از دست دادن مربی و اختلاف در هیأت مدیره. روی کاغذ استقلال تیمی است که 4 امتیاز با صدر جدول فاصله دارد اما سبک بازی و نمایش این تیم در این 15 بازی به گونهای است که کمتر کسی امیدوار است این اختلاف امتیاز جبران شود. تیمی که با داشتن سه مهاجم تراز اول هیچ جایی در میان بهترین گلزنهای لیگ ندارد به خوبی نشان میدهد که برنامهای برای بازی ندارد و تنها روی اتفاقات، تلاشهای فردی و درخشش ستارههایش به نتیجه میرسد. چه اینکه بازیهای استقلال در اوایل فصل در کنار بازی این تیم با سپاهان نشان داد که تنها یک رشید مظاهری ناآماده میتوانست استقلال را تا کجای جدول پایین ببرد. از این رو اگرچه استقلال میتواند روی کاغذ یکی از شانسهای قهرمانی باشد اما در واقع خوشبینترین هوادار استقلال هم به آن امیدی ندارد. آن هم در فصلی که استقلال یکی از پرمهرهترین تیمهای ایران را دارد و داشتن چنین ترکیبی برای هر تیمی در کنار یک مربی کارکشته میتواند تضمین قهرمانی باشد اما چه سود که استقلال چندین و چند سال است که از بدنه اصلی خود شکست میخورد. این بدنه اصلی از مدیریت تیم شروع میشود و به کادرفنی و بازیکنان تسری پیدا میکند. شاید بشود گفت که استقلال چند سالی است که استایل اصلی خود را از دست داده. آنها دیگر یک تیم متحد برای یک آرمان متحد نیستند. در میان آنها منافع شخصی بر منافع تیمی اهمیت دارد. در واقع در استقلال دیگر این تنها یک شعار است که «هیچ اسمی از استقلال بزرگتر نیست»! در واقع همه وقتی در استقلال حضور دارند تلاش میکنند نام خود را از باشگاه بزرگتر کنند. شاید بزرگترین ایرادی که استقلال این روزها دچارش است این است که در این تیم دلسوزانی واقعی وجود ندارد؛ آدمهایی که مثل کریم باقری در پرسپولیس تیم را حفظ کنند و بحرانها را کاهش دهند. در واقع همه در مسیر ایجاد تنش گام برمیدارند. بزرگترین کانون ایجاد تنش در تیم هم در سالهای اخیر مدیریت تیم بوده. آدمهای ناآشنایی که هیچ کدام از بدنه باشگاه نبودند و به استقلال آمدند تا معروف شوند. با کارنامههایی تباه و اقداماتی ترسناک اما اگر از این بدنه عبور کنیم حداقل انتظار این بود که پیشکسوتان تیم که در این سالها هدایت تیم را بر عهده داشتند و کنار آن بودند، بتوانند تیم را نجات دهند. محمود فکری یکی از همین امیدها بود که با گروه زیادی از پیشکسوتان به استقلال آمد و استقلالیها را امیدوار کرد که روزهای سیاه تیم نبودن پایان مییابد اما رفتارهای عجیب او در کنار نپذیرفتن ایرادات فنیاش موجب شد تا خیلی زود هم سکو و هم نیمکت را از دست بدهد. او حالا تنها حمایت نصفه و نیمه مدیرانی را دارد که خودشان هم حمایت هیچ کس جز وزارتخانه را ندارند. استقلال تنهای تنهای تنهاست.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو