عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6704 /
۱۳۹۹ يکشنبه ۳ اسفند
|
خانم مربی اسکی و اجازه صادر نشده همسر برای خروج از کشور
جای خالی مصلحت
مهرداد خدیر
سرمربی تیم ملی اسکی زنان در رشته آلپاین نتوانسته بازیکنان و اعضای تیم را در سفر به جام جهانی ایتالیا همراهی کند. چرا؟ چون همسر خانم سمیرا زرگری به او اجازه خروج از کشور را نداده بود و ناچار از فرودگاه به خانه بازگشت. (اینکه خبر را اولین بار یک روزنامه چاپی معتبر -شرق- منتشر کرده هم به لحاظ رسانهای قابل توجه است چون رسانههای چاپی و کاغذی ما بیش از حد به اخبار خبرگزاریهای رسمی و غالباً با بودجههای دولتی و عمومی متکی شدهاند).
البته این چندمین بار است که چنین اتفاقی رخ میدهد و یک زن ورزشکار از حضور در یک مسابقه بینالمللی بازمیماند چون خروج زن شوهردار بدون اجازه همسر ممنوع است و قانون، ورزشکار و استاد دانشگاه نمیشناسد و برای خروج به اجازه همسر نیاز است.
به این داستان میتوان سه نوع نگاه داشت. نگاه اول، مخالفت با این قانون است و طرح این پرسش که چرا یک خانم 38 ساله و شناختهشده باید برای خروج از کشور از همسر خود اجازه بگیرد؟
نگاه دوم این است که حکم شرع و قانون استثنابردار نیست و همانطور که خانم میتواند مهریه خود را به اجرا گذارد و شوهر خود را ممنوعالخروج کند، مرد هم میتواند از خروج همسر جلوگیری کند. چرا که چه بسا قصد بازگشت نداشته باشد (این مورد خاص، منظور نیست) یا شوهر اطلاع نداشته باشد و نمیتوان زنان را بر اساس شغل تفکیک کرد و اساساً شرع یا قانون به شغل شخص کاری ندارد. به عبارت دیگر غرامت و غنیمت با هم است و خانمهایی که روز عقد بر 500 سکه اصرار دارند، نمیتوانند در این فقره مدرن باشند چون سنت، درهم است!
نگاه سوم اما بر اساس مصلحت و فارغ از دو مورد بالاست: امام خمینی در تعارض عرف و شرع، به مصلحت روی میآورد. به عنوان مثال در شرع، رابطه کارگر و کارفرما به صورت اجیر و موجر تعریف میشود ولی در جمهوری اسلامی با مصوبه مجمع تشخیص مصلحت، قانون کار اجرا میشود که ضلع سومی را به دو ضلع کارگر و کارفرما افزوده که همانا دولت است. یا در شرع حداقل سن کارگر و ساعت کار نداریم ولی در قانون کار داریم.
بنا بر این راه حل ساده و مبتنی بر اصل مصلحت این است که دولت لایحه بدهد یا مجلس طرحی را به تصویب برساند که چهرههای ملی در عرصههای ورزشی و علمی و ادبی از شمول این قانون مستثنا باشند. در واقع مستثنا هم نمیشوند. بلکه به جای همسر، حاکم شرع یا دادستان اجازه میدهد. همان گونه که وقتی دختری خواستگار مناسبی دارد ولی پدر او به دلایل واهی مخالفت میکند، میتواند اجازه عقد خود را از قاضی بگیرد و معطل پدر نماند.
برای این منظور میتوان کمیسیون خاصی تعریف کرد. در این حالت، خانم سرمربی به این کمیسیون مراجعه میکند و ابتدا با شوهر او تماس میگیرند و میگویند پای اعتبار ملی در میان است. اگر دلیل قانع کنندهای دارید بیان کنید و اگر صرفاً به قصد مقابله به مثل یا به دلیل دیگری است کمیسیون تصمیم بگیرد.
در این فقره اما میتوان حکومت را با اصل مصلحت دخالت داد. هر چند ابتدا باید همسر را توجیه کرد که اگر مانع سفر شوی و او را به خانه بازگردانی تنها جسم او در خانه است و دل و روح او نیست. هنر این است که جسم و روح و دل و جان او با تو باشد.
پیداست که این نوشته از منظر وجهه ورزشی یا علمی فرد نوشته شده وگرنه وقتی زنی مایل است از ابزار مهریه استفاده کند، مرد را چگونه میتوان از استفاده از ابزارهای خود بازداشت یا ممکن است مرد و زن نقشهای اجتماعی خود را به درستی ایفا کنند ولی برای همسر خود همسر کاملی نباشند یا به دلایل مختلف با هم مشکل داشته باشند.
به جای اینکه باب مصلحت را ببندیم آن را بگشاییم. اینکه تیم ملی اسکی زنان در مسابقه بینالمللی شرکت کند امری کاملاً مدرن است و گرنه کجای سنت زن اسکی باز داریم؟
اگر نمیتوان قوانین مدرن را درباره آن اعمال کرد، به طریق اولی نگاه سنتی را هم نمیتوان در مقوله اسکی رایج کرد. چاره کار و راه حل بینابین همان نگاه مصلحتی و از منظر منافع و مصالح کلان ملی است. یک لحظه تصور کنیم دیگر شرکتکنندگان وقتی بشنوند دلیل غیبت مربی تیم ایران چیست، چه قضاوتی خواهند داشت و چه خشم و کینی در دل خانمی که بازمانده شکل میگیرد؟
(این مطلب پیشتر در سایت عصرایران منتشر شده است)
هفته پانزدهم لیگ آزادگان؛ جدال مدعیان در حافظیه برنده نداشت
هفته پانزدهم رقابتهای لیگ آزادگان با برگزار هفت دیدار به اتمام رسید.
دو تیم مدعی فجر سپاسی شیراز و هوادار در ورزشگاه حافظیه به تساوی یک بر یک رسیدند تا امتیازات را میان خود تقسیم کنند.
در آستارا شهرداری موفق شد مقابل استقلال خوزستان به پیروزی با ارزش یک بر صفر دست پیدا کند تا به جایگاه دوم جدول صعود کند.
در تهران شگفتی بزرگی رقم خورد و قشقایی شیراز با نتیجه 3 بر یک بادران مدعی را شکست داد تا چند پله در جدول ردهبندی صعود کند.
۹۰ ارومیه و رایکا بابل در ورزشگاه شهید باکری ارومیه به تساوی بدون گل رسیدند. این مسابقه باعث شد تا نماینده ارومیه از قعر جدول به رتبه هفدهم صعود کند.
در اهواز استقلال ملاثانی و ملوان رودروی یکدیگر قرار گرفتند که این جدال پس از ۹۰ دقیقه تلاش به تساوی بدون گل رسید.
در بوشهر شاهین شهرداری مقابل گل ریحان بحرانزده قرار گرفت، شاگردان فراز کمالوند در این جدال به پیروزی دو بر یک رسیدند. گل ریحان نماینده استان البرز که در این فصل نتایج خوبی نگرفته است، شکست دیگری در کارنامهاش ثبت شد تا در قعر جدول قرار گیرد.
وزیر حق دارد کری فوتبالی بخواند؟
احسان محمدی
بعد از پیروی 5-صفر پرسپولیس مقابل گلگهر سیرجان که باعث شد این تیم در پایان نیمفصل لیگبرتر در صدر جدول قرار بگیرد، آذریجهرمی وزیر ارتباطات در استوری اینستاگرام نوشت:«گلگهر یه گل دیگه خورده بود، به رکورد استقلال میرسید. ولی خب رکورد استقلال دستیافتنی نیست»
این کریخوانی فوتبالی باعث جنجال شد. در فضای هواداری طبیعی است. یعنی اگر استقلال قهرمان نیمفصل میشد و مثلاً وزیر نیرو چنین چیزی مینوشت جای موافق و مخالف عوض میشد. افرادی که الان میگویند این کریخوانی توهینآمیز است و او باید عذرخواهی کند احتمالاً مثل هواداران رقیب که ذوق کردهاند، میگفتند:«چرا عذرخواهی؟ لطف فوتبال به همین چیزهاست!»
آذریجهرمی در گفتوگو با رادیو گفت نیازی به عذرخواهی نمیبینم. به عنوان یک هوادار جوان فوتبال حق دارم برای رقیب کری بخوانم. فضای جوان فضای هیجان است و من برخلاف عدهای که پنهان میکنند واقعیت را گفتم که علاقه به یک تیم دارم. ما بالاتر از وزیر داریم که هوادار استقلال است. چه ایرادی دارد؟ دیگران هم برای من کری خواندهاند. مثلاً آقای خلیلزاده، رئیس هیأت مدیره باشگاه استقلال نوشته «رؤیای شما، خاطرات ماست» چه ایرادی دارد؟ اینقدر فضا را تنگ نکنید.
این سخنان اما به مذاق استقلالیها خوش نیامده است. میگویند وقتی هر دو تیم دولتی هستند، نباید یکی از اعضای هیأت دولت مثل یک هوادار دو آتشه برای رقیب کری بخواند. این رفتارهای پوپولیستی در شأن وزیر نیست و نشاندهنده حمایت ویژه از تیم خاص است. ما تیمی پر افتخار هستیم که با این کریها چیزی از ارزشهایمان کم نمیشود اما وزیر جوان روی ما و رأی احتمالی ما حساب نکند. وقتی تیم ما در آسیا قهرمان میشد شما به دنیا هم نیامده بودی. شما در عدم موفقیت استقلال دخیل هستید و ...
کسانی اما معتقدند باید دست از مقدسسازی فوتبال برداشت و کریخوانی ایرادی ندارد. اتفاقاً این فشارها باعث میشود بقیه دست به پنهانکاری بزنند و ریاکارانه بگویند هوادار هیچ تیمی نیستند. این بدتر است یا اظهارنظر صادقانه؟
وزیر و وکیل و رئیسجمهور انسان هستند و طبعاً اگر به فوتبال علاقهمند باشند احتمالاً به یکی از تیمهای بزرگ گرایش دارند تا اینجای کار هیچ ایرادی ندارد اما اگر برای برتری تیم محبوب خود مداخله کردند و از منابع عمومی سوءاستفاده کردند، این رفتاری مجرمانه است و گرنه هواداری صرف چه ایرادی دارد؟ باید تلاش کنیم فضای مناسبی ایجاد شود و ظرفیتها بالا برود تا بقیه هم هواداریشان را پنهان نکنند. همانطور که تا چندسال پیش بعضی از بازیگران سینما و خوانندگان و نویسندگان هم از ترس ریزش هوادار و احتمالاً دشنام شنیدن گرایششان به یک تیم را پنهان میکردند ولی حالا حتی لباس تیم محبوب را میپوشند و در قالب تیم هنرمندان آن باشگاه بازی خیریه برگزار میکنند.
بسیاری از مخالفان وزیر جوان با این حرفها متقاعد نمیشوند. طولی نمیکشد که با یک جمله از سوی یک مقام مسئول و سفیر و وزیر در حمایت از استقلال، جای موافق و مخالف عوض میشود و همین جملات و حملات را این بار از زاویه دیگری شاهد خواهیم بود، چون مدتهاست در این کشور «معنا و مفهوم حرف یا اینکه چه کسی و چرا گفته» مهم نیست، مهم این است که آیا در راستای منافع و علایق من هست یا نه؟ اگر بود «کلام گهربار است و باید قاب گرفت» اگر نبود «مزخرف گفته» به همین سادگی! همه چیز را منافع تعیین میکند. از سیاست تا فوتبال.
بازهم پرسپولیس
مازیار گیلکان
برای پرسپولیس بازی و بردن و موفقیت و زندگی برای پیروزی پایان ندارد.
آنها نشان دادهاند که ولع صدرنشینی دارند و از دل هر ماجرایی عبور میکنند تا به صدر جدول برگردند. پرسپولیس از این منظر میتواند برای بسیاری از تیمهای کوچک الهامبخش باشد و البته رقبای بزرگش را به جدلی سخت در زمین مسابقه دعوت کند. چه از این بهتر که تیمی اینچنین سختکوش در معرکه لیگ بدرخشد؟
پرسپولیس هر بار برای موفقیت تمام موفقیتهای پیشین را فراموش میکند تا ولع پیروزی داشته باشد.
سالهاست بعد از هر موفقیت پرسپولیس دوباره آغاز میکند و دوباره برای بردن و موفق شدن آماده میشود.
این مهمترین ویژگی قرمزهاست و موفقیتهای پی در پی را همواره میسازد و نوید میدهد.
پرسپولیس با از دست دادن مربی کنار آمد، با از دست دادن بازیکن کنار آمد، با مربیان جدید خو گرفت، بازیکنان جدید را دوباره ساخت و همه این کارها ساده نیست بلکه از میل آنها به موفقیت سرچشمه میگیرد، یک اشتیاق جمعی که در پرسپولیس پدید آمده و به همه اعضای این تیم واگیر دارد.
بعید است این روند جذاب قرمزها متوقف شود. آنها یاد گرفتهاند که چطور در هر شرایطی دوباره برای پیروز شدن آماده شوند و این میتواند داستان دنبالهدار قرمزها باشد و با مربیان و بازیکنان دیگری ادامه پیدا کند.
برای موفقیت پرسپولیس میتوانید هزار نکته ردیف کنید، حتی امکانات و فرصتهایش را به رخ بکشید که شاید به فرض از تیمهای دیگری دریغ شده اما واقعیت این است که فقط یک مجموعه موفق میتواند این فرصتها را متعلق به خود کند.
یحیی گلمحمدی درباره ۵ گلی که تیمش به گلگهر زد، میگوید: «برای خودم هم این نتیجه غیرقابل تصور است، ولی وقتی توپ وارد دروازه شود، این نتیجه هم رقم میخورد. ما در خیلی از بازیها موقعیت زیاد داشتیم، ولی استفاده نکردیم، از جمله بازی با مس رفسنجان، ولی امروز توپها وارد دروازه شدند و موفق شدیم این نتیجه را به ثبت
برسانیم.»
یحیی به شانس و بدشانسی اشاره میکند و گاه در فوتبال این حرفها صحت دارد اما مهمتر از این شانس یا بدشانسی، کاراکتر تیمی است که پرسپولیس به آن رسیده، شخصیت و جایگاهی که تیم برای خود قائل است.
معنای واقعی تیم بودن
تیمی که مهاجمش «پرسپولیس» است
واقعیت این است که سیدجلال هم بهعنوان عضوی از یک مجموعه، اگر گل بزند، در کنار احمد نور و سیامک نعمتی و امید عالیشاه گل میزند و اگر کلینشیت ثبت کند، این کار را در کنار محمدحسین کنعانی و سعید آقایی انجام خواهدداد
سام ستارزاده
ایستگاه پایانی نیمفصل لیگ بیستم، تنها یک سکو برای پرتاب سرخپوشان پایتخت به صدر جدول نبود؛ بلکه یک فرصت بیبدیل بود برای کندن و دور انداختن برچسب «برد اقتصادی» و بازیابی پرسپولیس بیرحم و ویرانگری که برانکو ایوانکوویچ در لیگهای پانزدهم و شانزدهم به نمایش میگذاشت.
آخرین رقیب پرسپولیس در نیمفصل نخست، در هفتههای ابتدایی لیگ خود تیمی با سیریپذیری اندک از گلزنی بود که بهواسطه احیای سلاخ نیجریهای فوتبال ایران، گادوین منشا، حتی هفتههایی را در منطقه سهمیه سپری کرد اما روند رو به افول سیرجانیها در هفتههای اخیر با محرومیت ستاره خط آتششان و امیر قلعهنویی درآمیخت تا بهنوعی آنان را از تعویق دیدارشان مقابل قرمزها پشیمان گرداند.
البته بیشک این نابسامانیها پیروزی بزرگ پرسپولیس را تسهیل کردند اما هیچکدام دلیل اصلی بازگشت ارتش سرخ به بالاترین نقطه جدول مسابقات باشگاهی نبودند. بازی نزدیک آبیهای سیرجان با پرسپولیس در نیمه نخست نیز گواه این امر است. پرسپولیس در ورزشگاه اختصاصی گلگهر با پنج گل بهترین تیم تاریخ این باشگاه را درهم کوبید و آنچه اعتبار این پیروزی مقتدرانه را بهکل در جیب یحیی گلمحمدی و کادرش میگذارد، «تیم بودن» پرسپولیس به معنای واقعی کلمه است.
قرمزهای پایتخت که امسال در اثنای فصل هم طعم تلخ جدایی بازیکنان را میچشیدند، امسال بهویژه در پست مهاجم میانی با کمبود مهره مواجه شدهاند. یحیی گلمحمدی ناچار است تیمش را بدون مهاجم آرایش کند اما هافبکهای کناری، هافبکهای دفاعی و حتی مدافعین میانی و کناری خود را بهخوبی در موقعیت گلزنی قرار میدهند. هرچند مدافعین میزبان نیز روی این موقعیتهای گل بسیار پراشتباه بودند اما نقش بازی زمینی و کارهای تیمی هماهنگ پرسپولیسیها در پنج گل این دیدار، حتی روی گلبهخودی امید زندهروح، غیرقابل انکار است.
در دفاع نیز پرسپولیس با 8 گل خورده برترین آمار لیگ را به ثبت رساند. دیگر دل کسی در اردوگاه سرخها برای شجاع خلیلزاده تنگ نشده. شاید بسیاری بر این عقیده باشند اینکه سیدجلال حسینی با 39 سال سن ستاره این روزهای قرمزپوشان است، از روی ضعف پرسپولیس است اما واقعیت این است که سیدجلال هم بهعنوان عضوی از یک مجموعه، اگر گل بزند، در کنار احمد نور و سیامک نعمتی و امید عالیشاه گل میزند و اگر کلینشیت ثبت کند، این کار را در کنار محمدحسین کنعانی و سعید آقایی انجام خواهدداد.
پرسپولیس یحیی در بازی گذشته خودش مقابل پیکان نشان داده بود که بازیکنانش میتوانند نزدیک به 600 پاس را با دقت 88 درصد ردوبدل کنند. مقابل گلگهر، این پرسپولیس چندان مالکانه حاضر نشد و حتی در چند صحنه اجازه تهدید دروازهاش به رقیب را هم داد اما در نهایت، از 12 بخت گلزنی 5 گل ساخت. ویژگی قابل ستایش این پرسپولیس، انعطافپذیری بالای تاکتیکی آن است که موجب شده آنها بتوانند حتی برای سازش با یک نیمفصل بدون مهاجم نیز هم فوتبال اقتصادی و هم فوتبال جاهطلبانه را بسته به اقتضای شرایط پیادهسازی کنند.
بیشک اضافهشدن مهدی ترابی، عیسی آلکثیر و یک یا دو خرید پرقدرت دیگر پرسپولیس را در نیمفصل دوم نیز نظیر چهار سال قبل مهارناپذیر خواهد ساخت؛ ولی نظم تیمی مثالزدنی همین اسکواد نحیف سرخ به خودی خود یک پیریزی فنی قوی است که بسیاری از تیمهای لیگ برتر از داشتن آن محرومند. شاید همین یک ویژگی برای تبدیل پوکر تاریخی قرمزها به ریپوکر یا گلات کفایت کند.
حرکت بی سر و صدای سرخها
جنگ ستارگان
میعاد نیک
لیگ بیستم در شرایطی به نیمه راه رسیده که مانند 4 سال اخیر، فوتبال ایران شاهد حکمفرمایی سربازان ارتش سرخ است و سایر تیمها هم بهدنبال نزدیک شدن به پرسپولیس. در واقع فونداسیونی که تئوریسین کروات در باشگاه پرسپولیس بنا نهاد، از چنان استحکام و مقاومتی برخوردار است که رفتنها و آمدنها هرگز نتوانسته خدشهای دائمی به روند نتیجهگیری قرمزها وارد سازد. فرقی نمیکند گابریل کالدرون و یا یحیی گلمحمدی؛ هر سرمربی دیگری هم که وارد این باشگاه و وارد رختکن تیم پرسپولیس شود، در بدترین شرایط هم قهرمانی لیگ را در جیب خود دارد و تنها به عناوینی نظیر حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا و موفقیت توأمان در مسابقات جام حذفی و سوپرجام خواهد اندیشید.
در ابتدای مسابقات لیگ برتر فصل جاری و در حالی که تعداد قابل توجهی از ستارههای تیم پرسپولیس راهی لیگهای اروپایی و یا عربی شده بودند، شاید سخت بهنظر میرسید که پرسپولیس را در زمره مدعیان قهرمانی نیمفصل بدانیم. شاید با توجه به تجربه و ثبات میتوانستیم پرسپولیس را یکی از اصلیترین شانسهای قهرمانی در پایان فصل متصور شویم اما یحیی گلمحمدی پس از شکست در فینال لیگ قهرمانان آسیا که به شوک روحی بزرگی برای اردوگاه سرخ منجر شد و همچنین بدون یک سنترفوروارد ششدانگ، با این صدرنشینی کاری کرده کارستان.
در روزهایی که استقلالیها ستاره میخریدند و تراکتوریها بهدنبال بستن قدرتمند تیم برای درخشش در مسابقات آسیایی بودند، پرسپولیس بیسر و صدا به ریکاوری پرداخت تا با حداقل گل و امتیاز ممکن به بالاترین جایگاه برسد. پرسپولیس در ماراتنی به صدرنشینی رسید که البته رقبایش محلی از اعراب در مسائل بنیادین و سرنوشتساز نداشتند؛ استقلال با پرمهرهترین اسکواد لیگ بیستم رؤیای قهرمانیاش را به محمود فکری و کادرفنی تماماً منفعلاش باخت و تراکتور هم به سوءمدیریتهای محمدرضا زنوزی، قافیه را واگذار کرد. حالا از آن همه مدعی یک سپاهان مانده که اتفاقاً خوب هم بازی میکند و از جذابیتهای لیگ ماست.
نیمفصل دوم آوردگاه رقابت طلاییها و سرخها خواهد بود؛ استقلال و تراکتور با این شرایط فنی در جنگ ستارگان جایی ندارند.
پرسپولیس معمولی، دوباره خاص شد
بازگشت به تنظیمات کارخانه
سامان موحدی راد
سرانجام این لیگ یک بازی پر گل به خود دید؛ دیدار زیبای پرسپولیس و گلگهر که با پنج گل دیدنی و تعداد زیادی گل نزده از سوی هر دو تیم. پرسپولیس به خانه قدیمی خود یعنی صدر جدول بازگشت. تعداد گلهایی که تیم امیر قلعهنویی دریافت کرد، موجب شد تا موج بزرگی از کلکل فوتبالی بعد از این بازی روی بدهد. شور و هیاهویی که شاید کار مهم یحیی گلمحمدی در پرسپولیس را کمی کمرنگ کرد.
پرسپولیس در چند سال اخیر همیشه در قامت یک قهرمان و تیم برتر لیگ ایران بود. تفاوت سطح این تیم با سایر رقبایش در لیگ ایران به خوبی قابل مشاهده بود. در واقع پرسپولیس بسیاری از آپشنهایی که تیمهای ایران در آرزویش بودند را در این سالها کسب کرده بود. تیمی بیحاشیه که تنها به قهرمانی فکر میکرد و تقریباً هیچ گاه تمرکزش بههم نریخت اما پرسپولیس در پاییز و زمستان امسال برای اولین بار به دردی مبتلا شد که تیمهای ایرانی از آن رنج میبرند و پرسپولیس هم در گذشته بارها به آن دچار شده بود. آنها بعد از شکست در فینال لیگ قهرمانان آسیا چندین و چند بازی را از دست دادند و نهایتاً در برابر آلومینیوم بازی را واگذار کردند. نمایش ضعیف تیم یحیی در آن چند بازی در کنار دعوا و جنجالی که حول تیم و با دعوای یحیی گلمحمدی و رسولپناه شکل گرفته بود، نهایتاً منجر شد تا پرسپولیس خیلی زود به یک تیم معمولی تبدیل شود که حتی در زمین آلومینیوم هم شکست میخورد. شاید از دست دادن امتیازات در همان چند بازی موجب شد تا یحیی گلمحمدی که آن روزها در خط مقدم دعوا با رسولپناه بود، خیلی خوب بفهمد که چنین رفتارهایی مهلکترین سم برای او و تیمش است. برای همین خیلی زود به جایگاه اصلی خود بازگشت و پرسپولیس را به تنظیمات کارخانه بازگرداند. تنظیماتی که فقط قهرمانی میخواهد و صدرنشینی. آنها نهایتاً با انجام بازیهای عقب مانده خودشان جایگاه خودشان را از رقبا بازپس گرفتند و خط و نشانی هم برای سایر رقبا کشیدند که اوضاع از این پس در لیگ چگونه خواهد بود.
پرسپولیس که تا پیش از این با بردهای اقتصادی یک بر صفر به صدر نزدیک شده بود، یکباره در یک جشن پرگل صدر را تصاحب کرد. نگاهی به ستارههای این تیم برای رسیدن به صدرنشینی هم به خوبی نشان میدهد که ثبات تیمی در پرسپولیس مهمترین چیز است. حتی نبود مهاجم یک هم در این تیم مهم نبود و آنها با تک گلهای سه امتیازی احمد نوراللهی و سیدجلال حسینی خودشان را به صدر جدول رساندند. نگاهی به رقیب این تیم نشان میدهد که استقلال با داشتن 3 مهاجم درجه یک جایی در میان گلزنهای برتر لیگ ندارد و پرسپولیس در فصلی بیمهاجم، احمد نوراللهی را با 6 گل به عنوان چهارمین گلزن لیگ میبیند. همین مسأله به خوبی نشان میدهد که یحیی و تیمش چه کار بزرگی را انجام دادهاند. حرکت در مسیر قهرمانی و فراموشی هر چیزی که تمرکز تیم را بههم میزند.
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو